Dhaka University Journal of Persian (Special issue on the occasion of 50 years of Independence of Bangladesh and centenary celebrations of Dhaka University and the Department of Persian Language and Literature), Year: 6, Volume: VII, pp. 45-58, 2021, Dhaka, Bangladesh. ISSN: 2791-0679 مجلۀ فارسی دانشگاه داکا (شمارۀ ویژۀ به مناسبت پنجاهمین سالگرد استقلال بنگلادش و صدمین سالگرد دانشگاه داکا و گروه زبان و ادبیات فارسی)، سال: 6، شماره: 7، 2021م.، از صفحه 45 تا 58 |
صوفیان ایرانی در بنگلادش
محمد احسن الهادی *
تنجینه بنت نور *
چکیده
تصوف آراستهترین بخش فلسفه اسلامی و یکی از متسامحترین مفاهیم جهان است. از زمانهای گذشته، در سرزمین بنگلادش، تصوف نقش مهمی در تبلیغ و گسترش دین صلح اسلام داشته است. صوفیان بزرگ از مناطق مقدس مختلف به این سرزمین آمده و مردم سخاوتمند محلی را به مردمی متدین تبدیل کردهاند. آنها هماهنگی و سازگاری مذهبی را هم بین مردمان بنگلادش رواج داده و به همین سبب بنگلادش را «سرزمین سیصد و شصت اولیاء» مینامند. صوفیان با پشتوانه تصوف، نقش پیشرو در استقرار صلح اسلامی در منطقۀ ما ایفا کردهاند. میتوان گفت که در بنگلادش، تصوف بیشتر از طریق مقدسینی که عمدتاً از منطقهی ایران بزرگ برخاسته و به شدت تحت تأثیر ادبیات فارسی و تصوف ایرانی بودند، مطرح شد. شاه محمد سلطان رومی، خواجه معینالدین حسن چشتی (ره)، حضرت بایزید بسطامی (رض)، شرفالدین ابو توامه (رض) از صوفیان نامدار ایرانی هستند که در زمانهای مختلف با هدف تبلیغ اسلام به بنگلادش آمده بودهاند. این مقالهی پژوهشی تلاشی است برای معرفی و بررسی نقش برخی از صوفیان بزرگ ایرانی در زندگی معنوی بنگلادش.
واژههای کلیدی: صوفیان ایرانی، بنگلادش، تصوف، تمرین معنوی، ترویج اسلام
مقدمه
انسانها بهترین مخلوق خداوند متعالاند. آنها همیشه میخواستهاند راز خالق خود را بدانند. تلاش همیشگی آنها برای شناخت «مطلق» در تاریخ اندیشهی اسلامی به عنوان تصوف شناخته می شود. تصوف نوعی عبادت عرفانی است که راه اتصال به خدا را به ما میآموزد. این امر قابل تعریف نیست، بلکه روش زندگی است. آیههای اسرارآمیز قرآن و احادیث شریف منابع اصلی تصوف هستند.
اسلام چگونه در بسیاری از نقاط خارج از عربستان گسترش یافت و چه کسانی این وظیفه را انجام دادند؟ این پرسش همیشه همواره موضوع مورد توجه دانشمندان تاریخ اسلام بوده است. (عزَتی، 2002: 11). از نظر تاریخی بنگلادش در زمانهای قدیم بنگال نامیده میشد. بنگال از قرن سیزدهم تا زمان تصرف آن توسط بریتانیا در اواسط قرن هجدهم، تحت تسلط مسلمانان بود (علی، 1985: 13). اگرچه معمولا گفته میشود حکمرانی مسلمانان در بنگال، در آوردن دین اسلام و تمدن آن به این منطقه نقش اول را داشته است، ولی بیشک صوفیان بزرگ مشعلداران واقعی اسلام در بنگال بودند. تصوف در بنگلادش مستقیماً با عقیده، تاریخ و فرهنگ مسلمانان بنگلادشی مرتبط است. طبق نظر ریچارد ام ایتون (Richard M. Eaton)، تصوف در بنگال در گسترش مرزهای اسلام از طریق فعالیتهای کشاورزی، مذهبی و سیاسی، به شیوهای بسیار استثنایی مشارکت داشت (ایتون، 1993:13). در واقع، تا پایان قرن نوزدهم، بعد از اعراب، بنگالیها دومین جمعیت قومی مسلمان در جهان را تشکیل میدادند (همان). شرح وقایع مختلفی که در ادبیات شفاهی سنتی بنگال یافت میشد نشان میدهد که توسعه اسلام در بنگال به دست حضرت شاه جلال (ره)- مشهورترین صوفی بنگال از سیلهت (Sylhet)- صورت گرفته است. این اطلاعات مربوط به زندگینامۀ حضرت شاهجلال (ره) مجرد در اواسط قرن نوزدهم، بر اساس یک نسخه خطی متعلق به قرن هفدهم (که اکنون از بین رفته است) و سفر نامه ابن بطوطه (مسافری از مراکش که در سال 1344 برای ملاقات با قدیس صوفی شاهجلال به سیلهت سفر کرد) است (ایتون، 2001: 26). با پیروی از راهی که حضرت شاهجلال نشان داد، صوفیان از عربستان، یمن، عراق، ایران، آسیای میانه و شمال هند، در زمانهای مختلف تاریخی، به بنگال آمده و به تبلیغ تصوف پرداختند. اگرچه صوفیان معروف مناطق مختلف نقش مهمی در گسترش تصوف در بنگال داشته اند، ولی ما در این مقاله، تنها به آن دسته از صوفیان مشهوری میپردازیم که از سرزمین فارس بزرگ یعنی ایران کنونی به اینجا آمدهاند و نقش قابل توجهی در ایجاد سلوک معنوی در این سرزمین داشتهاند. علاوه بر حضرت شاه جلال (ره)، از میان سایر مقدسین ایرانی که در منطقهی بنگال به عنوان صوفی نام و آوازه ای یافته اند، می توان حضرت بایزید بسطامی (ر)، حضرت خواجه معینالدین چشتی (ر)، حضرت شاه پران (ر)، حضرت شرفالدین ابو توامه (ر)، حضرت شاه مخدوم (ر)، حضرت شاه دولا شهید (ر) و حضرت شاه سلطان بلخی (ر) را نام برد. در این مقاله در مورد معرفی و سهم آنها در زندگی معنوی بنگلادش بحث خواهیم کرد.
تاریخچهی مختصر تصوف در بنگلادش
یکی از قابل مشاهدهترین تأثیرات اسلام در شبهقاره هند، بهویژه در بنگلادش امروزی، تعلیم معنوی تصوف است. نمیتوان گفت که دقیقاً از چه سالی تصوف در بنگلادش ظهور کرد (بریتانیکا آنلاین/صوفیسم). اما از اواسط قرن یازدهم تا قرن هفدهم، اسلام بیشترین گسترش را در این کشور داشته است (بنگلاپدیا آنلاین). قبل از ورود مقدسینِ صوفیان مسلمان، هندوها و بوداییها در بنگال زندگی میکردند؛ و اساتید و قدیسین این دو آیین قدیمی از طریق ترویج معنویت به مردم محلی درس میدادند (خلیل، 2013: 18). اعراب از زمان بسیار قدیم با بنگال روابط تجاری داشتند و بندر چاتَوگرام (Chattogram)(چاتگام/ چیتاگنگ) بنگال یکی از بنادر اصلی برای ورود آنان به منطقهی شرقی شبهقاره بود (همان). بازرگانان عرب از دوران پیش از اسلام از این بندر استفاده میکردند. پس از ظهور اسلام این روابط تجاری با هدف تبلیغ اسلام تقویت شد. آنها در کنار فعالیتهای تجاری خود به تبلیغ اسلام نیز میپرداختند. از اواسط قرن یازدهم تا شش قرن بعد، علما،، صوفیان و مقدسین دانشمند از عربستان، یمن، عراق، ایران، آسیای مرکزی و شمال هند به بنگال می آمدند (چودهوری، 2004: 39). در واقع تصوف در بنگال ادامه تصوف در شمال هند بود (رفیق الاسلام، 2009). هنگامی که بنگلادش توسط بختیار خیلجی در سال 1204 به تصرف درآمد، تبلیغ هر دو فرقه شریعت و معرفت اسلام با همراهی طبقه حاکم تشدید شد، بسیاری از مقدسین به این کشور آمدند و در طول قرن شانزدهم و هفدهم بر تبلیغ تصوف در بنگال ، همزمان با تبلیغ تصوف در هند تمرکز کردند (انام الحق، 1975: 2). در دورۀ میانه (از قرن پانزدهم تا هفدهم)، سلاطین مستقل بنگال فرصتهای سخاوتمندانهای را به صوفیان دادند تا بتوانند بطور دائم در مناطق مختلف کشور مستقر بشوند. دخالت صوفیان غیر بنگالی در سیاست کشور بنگلادش از همین عصر شروع شد که دیگر ویژگی مهم این زمان بود (عبد الغنی، 1941). برخی از سلاطین مستقل بنگلادش پیروان صوفیانی بودند که به نام پیر شهرت داشتند. اکثریت این پیران از مناطق مختلف ایران بودند که از ادبیات فارسی و تصوف ایرانی تاثیر پذیرفته بودند (الاحسن، 1994: 41).
منابع فارسی تاریخ تصوف در بنگال
منبع اول در این باب کتاب طبقات ناصری از ابو منهاجالدین عثمان بن سراجالدین الجوزجانی است. این اولین نسخۀ از تواریخ مربوط به بنگال است. منبع دوم کتاب آیین اکبری از ابولفضل است که به دستور امپراتور بزرگ مغول، اکبر شاه، نوشته شده است. جلد سوم این کتاب فصلی به معرفی تصوف اختصاص داده و در آن شرح برخی از صوفیان بنگال نوشته شده است. منبع سوم ریاض السلاطین از غلام حسین سلیم است که در سال 1788 ه.ق نوشته شده و خلاصهای از تاریخ سیاسی بنگال را ارائه میدهد. منبع چهارم کتابی با عنوان خورشید جهان از سید الهی بخش است که تاریخ سیاسی بنگال را شامل می شود. کتاب آخر امریت کوند (Amrit Kund) ترجمهای از اثر یوگای سانسکریت توسط رکنالدین سمرقندی است. این کتاب به فلسفهی یوگا میپردازد (اسماعیل، 1989).
صوفیان ایرانی در بنگلادش
از منابع مختلف تاریخی ثابت شده است که اسلام در بنگال از طریق صوفیان مقدس که از مناطق مختلف آمده بودند، رشد یافت. تاریخ ورود و حضور صوفیان ایرانی در سرزمین بنگلادش را میتوان به دورههای زیر تقسیم کرد (عبدالرشید، 1980: 71 ):
- دورۀ باستان (از قرن یازدهم تا دوازدهم)
- دورۀ میانه (قرن سیزدهم)
- دورۀ آخر (از قرن چهاردهم تا پانزدهم)
برطبق منابع تاریخی، اکثر صوفیان معروف ایرانی در قرن سیزدهم وارد بنگال شده بودند (عبدالرشید، 1980: 71). ما در اینجا با توجه به این سه دوره، پیرامون معرفی و سهم صوفیان برجستهی ایرانی در بنگلادش بحث خواهیم کرد.
دورۀ باستان (از قرن یازدهم تا دوازدهم)
شاه سلطان بلخی ماهی سوار (رح)
چند گروه از صوفیان، قبل از ظهور قدرت نظامی مسلمانان وارد شبه قاره هند شدند که به بنگلادش هم آمده بودند. شاه سلطان بلخی ماهیسوار (ره) یکی از فداکارترین مبلغان صوفی قرون دهم و یازدهم و نیمه اول قرن دوازدهم بود که خود را وقف تبلیغ اسلام در بنگلادش کرده بود (انعام الحق، 1975: 154). نام کامل وی میر شاه سید سلطان محمود بلخی ماهی سوار (رح) است. درگاه مقدس وی در ماهستنگر (Mahasthangar)، در شهرستان بوگرا (Bogra) قرار دارد (انام الحق، 2015: 140). پدر او یکی از پادشاهان بلخ به نام اصغر بود. پس از مرگ پدرش او به سلطنت رسید، اما با بیزاری از تجمل زندگی سلطنتی، زادگاه خود را ترک کرد و به دمشق (Damascus) رفت. در آنجا شاگرد شیخ توفیق شد و نزدیک به سی و شش سال در خدمت او بود (همان:141). سپس به دستور شیخ برای تبلیغ اسلام در سال 1048 م/ با 439 ه. ق به سرزمین بنگال آمد. در باره نام ماهی سوار او داستان جالبی وجود دارد. ماهی سوار کلمه ای فارسی و به معنی سوار بر ماهی است. چون وی با یک کشتی تجاری شبیه ماهی در دریا تردد می کرد، به نام «ماهی سوار» شهرت یافت. او از ساندیپ (Sandwip) به شهر زیبا و شلوغ هریرامپور (Harirampur) در داکا آمد و در آنجا شاه بالرام (Balram) را شکست داد. وزیر شاه منطق دین اسلام را پذیرفته بود (خلیل، 2013: 67). سپس به بوگرا آمد و در زمینی که شاه پرشورام (Parshuram) به او داده بود، خوابگاهی ساخت. بعدها با شاه پرشورام درگیر شد و او را شکست داد و کشت. ویرانههای خیره کنندهای که اکنون به نام ماهستنگر شناخته می شوند، یادگارهای شهر باستانی پوندراواردانا (Paundravardhana) هستند که سیاح چینی هیوئن تسانگ (Hiuen Tsang) در قرن هفتم میلادی از آن بازدید کرد. بنابر این ماهستنگر یکی از باستانیترین مکانها در این قسمت از بنگال است (عزَتی، 2002: 51).
شاه محمد سلطان رومی (ره)
شاه محمد سلطان رومی یکی از نخستین صوفیانی بود که در دورۀ باستان وارد کشور بنگال شد. مرقد مطهرش در اتحادیه مدنپور (Madanpur) در ناحیه نِتروکونا (Netrokona) قرار دارد. در سال 1082 هجری قمری، شاه شجاع، پسر شاه جهان، گواهینامهای به زبان فارسی برای به رسمیت شناختن اموال معاف از مالیات برای نگهداری حرم شاه سلطان صادر کرد (عبد الکریم، 2006: 88). در این گواهینامهی سلطنتی، گزارش تاریخی ورود او همراه با مرشد خود به مدنپور وجود دارد. حادثهی خوردن زهری که شاه کوچ (Koch) در سال 445 هجری قمری به او داده بود نیز در آنجا مطرح شده است (انام الحق، 2015: 138). برطبق نوشته شاشیبوشان داشگوپتا (Shashibhushan Dasgupta)، او اولین عارف صوفی در سراسر شبه قاره هند بود (خلیل، 2013: 69). این صوفی بزرگوار بخاطر دعوت به اسلام در این منطقه در تمام عمرش ، نزد مسلمانان سراسر جهان جاودانه شده است.
دورۀ میانه (قرن سیزدهم)
چنانچه که قبلاً گفته شد، قرن سیزدهم میلادی دوران طلایی زندگی معنوی بنگلادش بود (عبدالرشید، 1980: 144). در این دوره بسیاری از صوفیان از مناطق بزرگ فارس به این سرزمین آمدند و با برجستهترین ویژگیهای خود، اساس همزیستی جمعی را در زندگی معنوی بنگلادشیها بنا نهادند.
حضرت خواجه معین الدین حسن چشتی (رض)
صفات و ذات چو از هم جدا نمی بینم
به هر چه می نگرم جز خدا نمی بینم
(دیوان خواجه معینالدین چشتی)
خواجه معینالدین حسن چشتی (ر) اولین و برجستهترین شخصیت در میان اولیای عرفانی است که در ترویج، گسترش و استقرار اسلام در کشورهای جنوب شرق آسیا به ویژه در هند، بنگلادش، پاکستان و آراکان (میانمار کنونی) سهم ویژهای داشته است. او واعظ، زاهد، عالم دینی، فیلسوف و عارف ایرانی بود که در اوایل قرن سیزدهم در شبه قاره هند اقامت گزید و در آنجا طریقه معروف چشتیه عرفان سنی را منتشر کرد (آریا و نگهبان/دایرهالمعارف اسلامی آنلاین). بدون هیچ لطف و مساعدت از حاکم محلی، هیچکس دیگری مانند خواجه معینالدین نمیتوانست در چنین مناطق وسیعی در خدمت اسلام باشد.
او در 9 جمادی الثانی 530 ه .ق در روستایی به نام سنجر در ناحیه سیستان از پدر، خواجه غیاثالدین حسن و مادر، ام الوراح به دنیا آمد (نظامی/دایرهالمعارف اسلامی آنلاین). پدر و مادرش از نوادگان حضرت امام حسن (رض) نوه پیامبر اکرم حضرت محمد صلیالله علیه و سلم، بودند (شاه، 2009). در سنین کودکی پدرش به دلیل فضای خصمانه سیاسی، سیستان را ترک کرد و به همراه خانواده به خراسان رفت. معینالدین در نه سالگی حافظ قرآن شد و سپس دانش مقدماتی تفسیر، حدیث، فقه، علم و معرفت را از علمای خراسان فرا گرفت (نظامی/دایرهالمعارف اسلامی آنلاین). در سن 22 سالگی به بغداد رفت و با حضرت عبدالقادر جیلانی (رض) آشنا شد. روزهای تحصیل در محضر حضرت جیلانی (رض) معینالدین را به شدت تغییر داد (خلیل، 2013: 218). در حین سفر به عراق، معینالدین در ناحیه نیشابور با عارف مشهور اهل سنت خواجه عثمان هارونی (رض) مواجه شد. او شاگردی خواجه عثمان را پذیرفت و به مدت دو دهه طریقت چشتیه گسترش داد. در سال 582 هجری قمری همراه خواجه عثمان به مکه و مدینه مشرف شد. بعدها حضرت معینالدین چشتی (ر) به فرمان معنوی پیامبر (صلیالله علیه و آله) و به راهنمایی مرشدش عثمان هارونی (ر) در اوایل قرن سیزدهم از طریق لاهور (در پاکستان کنونی) به شبه قاره هند و شهر اجمیر (Ajmer) هند آمد و خانقاه خود را در آنجا تأسیس کرد (خان، 2004). در آن زمان تعداد مسلمانان هند کم بود و آنها نیز به صورت پراکنده در نقاط مختلف شبه قاره زندگی می کردند و بخش بزرگی از آنها در بنگال سکونت داشتند (الاحسن، 1994: 55). خواجه معینالدین چشتی یکی از روحانیان فدایی برجسته بود که رهبری فتح مسلمانان در شبه قاره را بر عهده داشت و پیروزیهای به دست آمده را تثبیت کرد (همان). او مؤسس، امام و بزرگترین قطب طریقت چشتیه بود. این طریقت و پیروان آن هنوز در کشورهای مختلف از جمله بنگلادش، هند، پاکستان و افغانستان وجود دارد (رضوی، 1986: 116). به کوشش مجدّانه او زمینه برای ورود مقدسینِ صوفیِ مسلمان در منطق بنگال آسانتر شد و به همین دلیل او به عنوان بهترین صوفی اسلام در شبه قاره مورد احترام است.
حضرت بایزید بسطامی (ره)
حضرت بایزید بسطامی (ره) صوفی و عارف مشهور جهان است و به عنوان سلطانالعارفین و یکی از بزرگترین پیروان عقیده «وحده الوجود» شهرت دارد (چودهوری، 2004: 29). بایزید در یک خانواده ایرانی در شهر بسطام در ایران به دنیا آمدBastamiI/ iranica.online)).
نام اصلی او ابو یزید طیفور بن عیسی بن سروشان البسطامی بود. در نام ابو یزید به بایزید و البسطامی به بسطامی تغییر یافت و بدین ترتیب در شبه قاره و بنگال به نام «بایزید بسطامی» معروف شد. او در نیمه اول قرن دوم هجری در اواخر حکومت امویان (Umayyad) به دنیا آمد. طبق نوشته اکثر تذکره نویسان، وی در سال 131 هجری قمری تولد یافت (عبدالکریم، 2006). پدربزرگش سروشان پیرو دین زرتشتی بود که بعدا به اسلام گروید (عبید الحق، 1969). این امر نشان میدهد که بسطامی دارای میراث ایرانی بوده است. در مورد تاریخ ورود حضرت بایزید بسطامی (رض) به بنگلادش اختلاف نظر وجود دارد (عبدالرشید، 1980: 73). بسیاری از مورخان بر این باورند که چون چاتَوگرام بندر بزرگی در مسیر جنوب بود که هند، چین و خاورمیانه را به هم وصل میکرد و همچنین از قرن نهم مرکز تصوف برای بازرگانان مسلمان در شبهقاره بود، ممکن است که بایزید یا پیروان او در اواسط قرن نهم در این شهر بندری پا نهاده باشند. بنای یادبودی زیبا در محل احتمالی مراقبه او، که اکنون به زیارتگاه بایزید بسطامی معروف است، ساخته شد (احمد، 2004). آرامگاه واقعی او در بسطام ایران قرار دارد. شاخه طیفوریه از فرقۀ قدیریه از طریقت او سرچشمه گرفته است. اگرچه شواهد تاریخی قابل توجهی در مورد سفر بسطامی به این منطقه خاص از بنگلادش وجود ندارد، اما حتی امروز هم مردم مذهبی این منطقه از تعالیم معنوی او پیروی میکنند. برخی از شاعران بنگالی قرن هیجدهم در اشعار خودشان از او به عنوان شاه سلطان نصیرآباد یاد میکردند (چشتی، 1987: 17). تعداد زیادی از زائران روزانه به این زیارتگاه سفر میکنند.
شیخ جلالالدین تبریزی (ره)
شیخ جلالالدین تبریزی یکی از برجستهترین صوفیان قرن سیزدهم بود که در شهر تبریز در ایران امروزی به دنیا آمد. منابع زیادی در باره او در دست نیست. او از شاگردان ابو سعید تبریزی و شیخ شهابالدین سهروردی بود (خلیل، 2013: 255). شاید او در اوایل قرن سیزدهم (حدود 1217 تا 1220 میلادی) به بنگلادش آمده باشد (عبدالکریم، 1994: 195). بسیاری از مردم منطقه متاثر از خصوصیات والای او و زندگی عمیقاً پرهیزگارانه ایشان به اسلام گرویدند (چودهوری، 1995: 61). اگرچه او در چند منطقه ی بنگلادش دین صلح اسلام را ترویج کرد، ولی خانقاه او در مکانی به نام دئوتالا (Deotala)، در پانزده مایلی پاندووا (Pandua) -که اکنون در بنگال غربی هند است- قرار دارد.
شرفالدین ابو توامه (ره)
حضرت شرفالدین ابو توامه (ره) از علمای مشهور، محدثی برجسته و صوفی کامل قرن سیزدهم میلادی بود (عبدالرشید، 1980: 75). در قرن هشتم میلادی خانقاهها و مدرسههای فرقانیه در مسجدهای بنگلادش تأسیس شده بود؛ ولی موسسهای برای یادگیری حدیث و تمرین عمل به آن تا قرن سیزدهم وجود نداشت. حضرت شرفالدین ابو توامه (رض) اولین کسی بود که این ابتکار را بر عهده گرفت (خلیل، 2013: 255).
وی در بخارا متولد شد و در خراسان تحصیل کرد و به عنوان فقیه حنفی و پیشوای اسلامی شهرت زیادی یافت (عبدالکریم، 1994: 116). وی در سال1260 میلادی به دهلی (Delhi) آمد و بعد از 10 سال تدریس، در سال 1270 میلادی به درخواست غیاثالدین بلبن (Giyasuddin Balban)- سلطان دهلی- به شهر سونارگاون (Sonargaon) پایتخت بنگلادش (بنگال فعلی) نقل مکان کرد (خان/بنگلاپدیا آنلاین). او دید که گرچه مردم علاقهمند به کسب معارف دینی هستند، اما اینجا برای تحصیل و عمل الهیات فرصتی رسمی وجود ندارد. با تلاش بیدریغ ایشان، برای اولین بار مرکز بزرگ معارف اسلامی در شونارگاون راهاندازی شد. این مرکز آموزشی به عنوان بهترین مؤسسه برای عمل به احادیث، شهرت خاصی پیدا کرد (خلیل، 2013: 257). عالم مشهور صوفی بیهار (Bihar)، مخدوم الملک شیخ شرفالدین احمد بن یحیی منیری (Makhdum al-mulk Shaykh Sharfuddin Ahmad bin Yahya Maneri) تا 22 سال در اینجا نزد ابو توامه (ره) تحصیل کرد (خان/بنگلاپدیا آنلاین). او تعدادی کتاب صوفیانه در عرفان و فقه اسلامی - مانند مقامات، نام حق - به زبان فارسی نوشت. ابو توامه (ر) بنیانگذار مؤسسه الحدیث در بنگلادش بود. این عالم و صوفی بزرگ در سال ۷۰۰ هجری قمری (۱۳۰۰ میلادی) در شونارگاون درگذشت و در مجتمع درگاه باری (Dargah Bari) مگراپارا (Mograpara) به خاک سپرده شد (خاتون، 2006: 73).
شاه مخدوم روپوش (ره)
حضرت شاه مخدوم روپوش که نام اصلی او سید عبدالقدوس بود، برجستهترین صوفی ایرانی در بنگلادش محسوب می شد (خلیل، 2013: 284). در باره محل دقیق تولد او اختلاف وجود دارد. برخی زادگاه او را یمن و برخی بغداد می دانند. اما نظر مشهور این است که او در زمان قدیس معروف عبدالقادر جیلانی (ر) در ایران به دنیا آمده بود. همچنین کلمه «روپوش» که همراه با نام او به کار میرود، واژهای فارسی به معنای صورت پوشیده است (احمد، 1974: 133). برادر بزرگ او صوفی معروف معاصر سید احمد تنَوری (Syed Ahmed Tannuri) ملقب به میران شاه بود. شاه مخدوم روپوش با هدف ترویج اسلام و برقراری صلح در سرزمین بنگال، (Rajshahi) در سال 1290 شمسی مطابق با 690 هجری قمری به شهر راجشاهی آمد (همان: 137). ولی قبل از آن، به مدت دو سال (1287-1289م) با برادر بزرگش در شهر نواخالی (Noakhali) اقامت داشت (خلیل، 2013: 284). او درگاه خودش را در منطقه مجاور رودخانه پادما (Padma) در جنوب شهر راجشاهی تأسیس کرد. وی صاحب کرامتهایی زیادی بود. بسیاری از مردم پس از مشاهده قدرت عرفانی وی به اسلام گرویدند (احمد، 1974: 133). وی در سال 1324 میلادی همینجا درگذشت. یکی از حاکمان ایرانی به نام علی قلی بیگ (Ali Quli Beg) در سال 1634م بر مزار او آرامگاهی ساخت که هنوز هم در آنجا وجود دارد (دولی، 2001: 62).
دورۀ آخر (از قرن چهاردهم تا پانزدهم)
حضرت مخدوم شاه دولا شهید (ره)
حضرت مخدوم شاه دولا شهید در اوایل قرن چهاردهم به بنگال آمد، ولی تاریخ دقیق ورود وی مشخص نیست (اسماعیل، 1989). اگرچه برخی گمان میکنند که او با همراهانش در قرن دوازدهم، قبل از حمله ترکیه به بنگال آمدند (مخدوم شاه/بنگلاپدیا آنلاین)، اما محققان امروزی در این مورد ابراز تردید کردهاند؛ زیرا در راه بنگال، با شاه جلالالدین بولدیاری (Shah Jalaluddin Buldiari) ملاقات کرده بود که بین سالهای 1196 تا 1291 میلادی را در برمیگیرد و گفته میشود که پیر او حضرت شمس تبریزی- صوفی معروف فارس و پیر مولانا رومی- بود (همان). شمس تبریزی هم معاصر مولانا بود. میتوان چنین استنباط کرد که مخدوم شاه احتمالاً در اواخر قرن سیزدهم میلادی زنده بوده و قبل از قرن چهاردهم به بنگال نیامده است و به جرات میتوان گفت که پس از فتح بنگال توسط بختیار خلجی به این کشور آمده بود (سقلاین، 2003: 39 ). در ورود او به بنگال و شهادتش در کار تبلیغ اسلام در این منطقه تردیدی نیست. او در شهزادپور (Shahzadpur) در ناحیه پابنا (Pabna) کنونی ساکن شد و در نبرد با یکی از پادشاهان هندو به همراه چند تن از پیروانش به شهادت رسید. وی در زندگی واقعی، شاهزاده بود و به همین دلیل این منطقه هم شهزادپور نام گرفت (عبدالرشید، 1980: 73).
حضرت شاه پران (ره)
حضرت شاه پران (ره) یکی از اصحاب صوفی معروف حضرت شاهجلال (ره) واعظ اسلام بود که در سال 1303 میلادی به بنگلادش آمد (خلیل، 2013: 250). احتمالا این نام واقعی او نبود. زیرا او اهل بخارا ، دیار صوفیان مشهور سرزمین فارس قدیم بود، اما کلمه پران نه عربی است و نه فارسی. گمان میرود که نام او فرحان (از ریشۀ فارسی به معنای شادی) بوده باشد که بعداً به پران (در منشأ بنگالی به معنای روح) تبدیل شده است (wikipedia/Shah Poran). برخی دیگر معتقدند مقصود از شاه پران ، شاه پیران به معنای پادشاه پیرها است (همان). او فرزند خواهر حضرت شاهجلال (رض)- پیشگام تبلیغ اسلام در بنگلادش- بود. پدرش از علمای برتر بخارا بود و از طرف مادرش با نسل قریش (Quraish) ارتباط داشت (خلیل، 2013: 250). او حدیث و فقه را از حضرت کمالالدین (رض)- عالم شهیر ایران- یاد گرفت. سپس به نیشابور رفت و در آنجا به شریعت، معرفت، طریقت و حقیقت، شناخت عمیقی یافت (همان). پس از روند طولانی و سخت مراقبه، سرانجام توانست به کمالیات دست یابد (احمد، 1974: 136). حضرت شاه پران (رض) در هر مرحله از برافراشتن پرچم اسلام در شمال شرقی بنگلادش یکی از نزدیکترین یاران حضرت شاهجلال (رض) بود (بنگلاپدیا/شاه پران). او پیام هدایت را در نقاط مختلف سیلت (Sylhet)، به ویژه در ایتا (Ita)، لنگلا (Langla) و هبیگنج (Habiganj) ابلاغ کرد (East pakistan District Gazzetters/Sylhet). طبق نوشته تاریخنویس مشهور مومن الحق، اعتقاد و فرهنگ اسلام توسط شاه پران در بخش سیلهت و در نقاط مختلف هند ترویج و گسترش یافته بود (مومن الحق، 2001: 69). فصاحت و توانایی حضرت شاه پران بینظیر بود و او در هدایت مردم موفقیت بزرگی از خود نشان داد. به همین خاطر به دستور حضرت شاهجلال در منطقه خادم نگر (Khadim Nagar) - شش مایلی شرق سیلهت- خانقاه خود را تآسیس کرد (همان). او تا آخر عمر همانجا به تبلیغ اسلام پرداخت و آخرین نفس های خود را کشید، ولی سال وفات او را نمیتوان به طور دقیق مشخص کرد (چودهوری، 2004). پلی بر روی رودخانه سورما (Surma)، کشتی مسافربری (passenger ferry ) و خوابگاهی در دانشگاه علم و صنعت شاهجلال سیلهت، به نام شاه پران نامگذاری شدهاند (East Pakistan District Gazzetters/Sylhet).
حضرت میر سید علی تبریزی (ره)
حضرت میر سید علی تبریزی، معروف به سید علی داماد، (1275-1366 میلادی) در شهر تبریز ایران به دنیا آمد (fa.wikishia.net/Sayed_Ali_Tabrizi). وی از فقهای امامیه (Imami jurists) قرن چهاردهم میلادی (همان) و از شاگردان سید حسین کوه کمری، میرزا حبیب الله رشتی، شیخ محمد هادی تهرانی و محمد حسن ممقانی بوده است (همان). او در قرن چهاردهم میلادی به سرزمین بنگال (کنون بنگلادش) آمد و در شهر دهمرای (Dhamrai) در ناحیه داکا ساکن شد (سقلاین، 2003: 49). ابو مظفر فاتح شاه آن موقع سلطان بنگال بود (چشتی، 1987: 9). کتیبههای کشف شده که در زمان سلطان فاتح شاه (1462م) حک شده بود مؤید این اطلاعات است (همان). سید علی تبریزی در گسترش اسلام در مناطق اطراف داکا نقش مهمی داشت. او در دهمرای درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد (The Chittagong University Journal of Arts and Humanities, 2012:287). مقبرهی او در آنجا واقع شده است.
حضرت شیخ جاهد الحسینی ایرانی (ره)
وی در سال 1395 میلادی در سرزمین ایران به دنیا آمد (احمد، 2004: 68). وی در زمان صوفی معروف حضرت شاه بدر (ره) به استان چتوگرام(چاتگام) بنگلادش آمد و به تبلیغ اسلام پرداخت. او را سردار دوازده اولیای چتوگرام مینامند (همان: 69). حضرت شیخ جاهد الحسینی (رض) در سال 1525 میلادی (936 هجری قمری) در 130 سالگی در جایی بنام بارو تکیه (Baro Takiya) در میرسرای (Mirsarai) چتوگرام درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد (همان: 70). قبر او بعداً به زیارتگاه تبدیل شد. هنگام آمدن به بنگلادش تنها پنج نفر او را همراهی میکردند که قبورشان در ردیفی جلوی درگاه اوست. در حرمش قایق بزرگی هم وجود دارد و اعتقاد بر این است که او با قایق به بنگال آمده بود (همان).
حضرت شاه بلخی (ره)
حضرت شاه بلخی اهل شهر بلخ ایران بود. او به قصد تبلیغ اسلام شاگرد حضرت شاه ملک یمنی(Hazrat Shah Malek Yemeni) شد و به سرزمین دوردست بنگلادش آمد و در داکا ساکن شد (سقلاین، 2003: 45). حضرت شاه بلخی در نقاط مختلف داکا به تبلیغ اسلام پرداخت. بسیاری از خانوادههای هندو تحت تأثیر شخصیت بزرگوار و دانش عمیق او به اسلام گرویدند. آرامگاه او هنوز در گوشه جنوب شرقی ساختمانهای عدن (Eden Buildings) در داکا وجود دارد (احمد، 1974: 113).
مشارکت صوفیان در زندگی معنوی بنگلادش
«اسلام به عنوان یک ایدئولوژی تمدنسازی معرفی شد که هم با سکونت و آباد کردن سرزمین و هم با ساختن واقعیتی متعالی مطابق با آن فرآیند همراه است.» (ایتون، 1993: 226)
سرزمین فارس زادگاه تصوف است و میتوان گفت که صوفیسم در ایران رونق گرفت (بنگلاپدیا/صوفیباد). قدیمترین کتیبۀ شناختهشدۀ مسلمانان در بنگال، ساختن خانقاهی را توسط فقیری- که پدرش در مراغه ایران به دنیا آمد- ثبت کرده است (ایتون، 1993: 117). تاریخ بنای آن به 29 ژوئیه 1221م برمیگردد و در ناحیه بیر بهوم (Birbhum) در بنگال غرب کنونی در هندوستان، از ویرانههای معبدی هندو تراشیده شده بود (همان). اسلامی که الگوی اجتماعی و مذهبی بنگال را به کلی تغییر داد در پی تسلط ترکها در اوایل قرن سیزدهم و با پیروزی بختیار خلجی به صحنه آمد (اسماعیل، 1989). دکتر جی ان سرکار (Dr. J.N. Sarkar) این واقعه را به درستی مشاهده کرده است که صوفیسم از نظر سیاسی بذر حکومت مسلمانان را در آنجا کاشت و از نظر اجتماعی دروازه منطقه بنگال را به روی مهاجران خارجی از کل جهان اسلام گشود (سرکار، 1913). بنگال سرزمینی مستعد برای شکوفایی تصوف بود. در قرون اول و دوم هجری، تعداد زیادی از صوفیان مسلمان عرب، ایران و ترک برای گسترش اسلام و همچنین با هدف تجارت به بنگلادش آمده بودند (اسماعیل، 1989). با افزایش نسب آنها، تعداد مسلمانان در بنگلادش نیز افزایش یافت. یعنی بیشتر مسلمانان بنگلادش از نوادگان آن صوفیان و اولیا هستند (همان).
زندگینامه صوفیان نشان میدهد که آنها، با طی طریق ایمان اسلامی و عمل به عرفان و تصوف، پیشگامان واقعی در ساختن زندگی روحانی و معنوی مردم بنگلادش بودند. در دوران باستان، بهاکتیسم (Bhaktism) هندو، فلسفۀ شاهوجیا (Sahajiya) بودایی و دین عشق وایشنا (Vaishnav) در بنگال برای مدت طولانی در بنگال وجود داشت (عبدالوهاب، 1999: 91). همزمان با گسترش سریع تصوف در بنگال، فیلسوفان هندوئیسم نیز در تلاش برای گسترش عقاید خودشان بودند (همان: 92). پیروان صوفی با نفوذ ایدئولوژی لیبرال هندو و بودایی بنگال نسبت به پیروان شمال هند آزادتر شدند (همان). در نتیجه، یک ایدئولوژی لیبرال عشق به نام "باول"(Baul) در بنگال محبوبتر شد که تأثیر زیادی بر فرهنگ و ادبیات بنگلادش گذاشت (همان: 93). برطبق نظر بسیاری از محققان، جنبش هندو باکتیسم با نفوذ مستقیم تصوف در بنگال بسیار محبوب شد، تا حدی که تأثیر «سماع» صوفیان در سرود سری چایتانیا (Sri Chaitanya) وجود دارد (همان: 96). در دورههای میانه، تأثیر تصوف در ترانههای عامیانهی بنگال مانند مرشیدی (Murshidi)، مرفاتی (Marfati)، بهاتیالی (Bhatiali)، مایزبهندری (Maizbhandari) و غیره دیده میشود، که بر اساس زندگی صوفیان مقدس سروده شدهاند (بیسواس، 2016: 167). این ترانهها تا امروز بخشی از زندگی معنوی روستایی بنگلادش هستند.
تأثیر واقعی تصوف در بنگال از آغاز قرن سیزدهم شروع شد (المسعود، 2017: 121). صوفیان بنگال به خاطر سادگی زندگی، قوت شخصیت، وفاداری به ایمان و فعالیتهای مسالمتآمیز شهرت داشتند. فعالیتهای صوفیان محدود به درون خانقاههایشان نبود، بلکه آنها جان خودشان را در راه خدمت به اسلام و بشریت وقف کرده بودند. اخلاق صمیمانه و پر احترام آنها با غیر مسلمانان و مشارکت در کارهای انساندوستانه به آنها کمک کرد تا ایمان دینی خود را تبلیغ کنند. همچنین حمایت مستمر سلاطین بنگال، به موفقیت آنها کمک کرد. تأثیر تصوف حتی بر سبک زندگی مدرن ما زیاد است. پس از کسب برتری در فناوری و علم، زندگی شخصی و اجتماعی ما امروز پر از هرج و مرج شده است. عمل به قواعد مسالمت آمیز تصوف میتواند کمکی مفید و منحصر به فرد برای فرار از چنین زندگی ای میباشد. زیرا با این کار، دستیابی به آرامش معنوی برای مردم آسان خواهد بود و افراد بردبار و بیطمع، جامعهای پاک و دولتی با ثبات را تشکیل خواهند داد.
نتیجهگیری
ایمان ساده به خدای یگانه محبوب و مهربان، همراه با چند عمل آسان و اصول اخلاقی، فلسفهی تصوف است. تصوف پل هماهنگی میان مسلمان و زندگی معنوی اوست. صوفیان هماهنگ کنندۀ این جریان هستند. منطقه فارس(ایران) مرکز تصوّف بود. ایدئولوژی صوفیانه که در بنگلادش ریشهدار شده است تا حد زیادی توسط صوفیان ایرانی آمده است. این صوفیان بزرگوار و دانشمند ایرانی مهمترین نقش را در برقراری صلح و نظم در زندگی معنوی مردم بنگلادش داشتهاند. در حالی که شرایط مذهبی و اجتماعی مردم این کشور پر از نفرت و استبداد نژادپرستی هندویان بود، صوفیان حامل پیام اسلام به اینجا آمدند. به دست مقدس صوفیان، هماهنگی و اتّحاد جمعی در بین مردم بنگلادش گسترش یافت. افکار صوفیان صرف گسترش اسلام نبود، بلکه گسترش ارزشهای معنوی در جامعه بود. سرانجام بحث ما به این نتیجه میرسد که تصوف نقشی حیاتی در ترویج هماهنگی و سازگاری مذهبی در بنگلادش داشته است؛ و آن صوفیان و اولیای بزرگ که پیام پاک تصوف را با فداکاری از ایران به سرزمین دور بنگال رساندهاند، نام و سهمشان در تاریخ بنگلادش جاودانه خواهد ماند.
فهرست منابع
احمد، رشید (1974). بنگلادشِر صوفی شادهوک [صوفیان بنگلادش]. داکا: مُدَرن لایبریری
احمد، ممتاز (2004). چاتّوگرامِر صوفی شادهوک [صوفیان چاتّوگرام]. داکا: دیشا پروکاشونی
اسماعیل، محمد (1989). Development of Sufism in Bengal (Doctoral dissertation) [توسعه تصوف در بنگال (رساله دکتری). پی دی اف. هند: دانشگاه مسلیم عالیگر
الاحسن، عبدالله (1994). Spread of Islam in pre-Mughal Bengal [گسترش اسلام در بنگال قبل از مغول]. مجله گفتمانهای فکری (Intellectual Discourse)، جلد 2، شماره 1، 1994. مالزی: دانشگاه بین المللی اسلامی مالزی
المسعود، عبدالله (2017). The Contributions of Sufism in Promoting Religious Harmony in Bangladesh [سهم تصوف در ترویج هماهنگی مذهبی در بنگلادش]. مجلۀ اصول الدین، جلد 45.
انعام الحق، محمد (1935). بانگِ صوفی پروباب [تأثیر صوفیان در بنگال]. هند: کلکته
ـــــــــــــــــ (1975). A history of Sufism in Bengal [تاریخ تصوف در بنگال]. داکا: انجمن آسیایی بنگال
ایتون، ریچارد ام (1993). The Rise of Islam in the Bengal Frontier [ظهور اسلام در مرز بنگال]. بَرکلی: انتشارات دانشگاه کالیفورنیا
ایتون، ریچارد ام (2001). Who are the Bengal Muslims? Conversation and Islamization in Bengal in Understanding the Bengal Muslims [مسلمانان بنگال چه کسانی هستند؟ گفتگو و اسلام سازی در بنگال، در شناخت مسلمانان بنگال]. انگلستان: انتشارات دانشگاه آکسفورد
عزّتی، ای (2002). The Spread of Islam: the Contributing Factors [گسترش اسلام: عوامل مؤثر]. لندن: انتشارات دانشکده اسلامی برای مطالعات پیشرفته
بیسواس، سوبهاس (2016). Sufism in India: Interpretative Essays [تصوف در هند: مقالات تفسیری]. کلکته: انتشارات آشادیپ
چشتی، شاه محمد بخت (1987). بنگلادِشِر صوفیبادِر دیشاری زَرَ [پیشگامان تصوف در بنگلادش]. داکا: بنیاد اسلامی بنگلادش
چودهوری، آچهوت چَرَن (1995). History of Shrihatta East: Darvesh Shahjalal [تاریخ سری حاتّوی شرق: درویش شاهجلال]. بخش 2، جلد 2. داکا: انتشارات اوتشو
چودهوری، دیوان نور الحسین (ویراستار) (2004). اَمَدِر صوفیای کرام [صوفیان محترم ما]. داکا: بنیاد اسلامی بنگلادش
خان، ک. دی (2004). خواجه معین الدین چشتی: ارتباط اجتماعی و تربیتی. ISBN-10 : 8176255157.
خاتون، حبیبه (2006). Iqlim Sonargaon: history, jurisdiction, monuments [اقلیم شونارگاون: تاریخ، حوزه قضایی و بناهای تاریخی]. آکادمیک پرِس و پَبلیشَرس لایبریری
خلیل، دکتر محمد ابراهیم (2013). صوفیباد اِبونگ پرودان پرودان صوفی و تادِر اوبودَن [تصوف و صوفیان عمده و سهم آنها]. داکا: انتشارات مِریت فیار
دولی، لبلی اکتر (2001). بنگلادشِ صوفی درشانِر روپریکها [طرح فلسفه صوفی در بنگلادش]. داکا: انتشارات صفا
رضوی، اطهر عباس (1986). A History of Sufism in India [تاریخ تصوف در هند]. هند: دهلی نو
رفیق الاسلام، محمد (2009). Islam in Bangladeshi Society [اسلام در اجتماع بنگلادش]. مجله مطالعات فرهنگی جنوب آسیا؛ جلد 2، شماره 2، 2009. ISSN: 2307-4000
سرکار، جی ان (1913). Chaitanya's Pilgrimages and Teachings. هند: کلکته
سقلاین، غلام (2003). بنگلادشِر صوفی شادهوک [صوفیان بنگلادش]. داکا: بنیاد اسلامی بنگلادش
شاه ، محمد خادم حسن (2009). معین الارواح.
عبد الرشید، دکتر فقیر (1980). صوفی دَرشَن [فلسفه تصوف]. داکا: پروگرِسیب بوک کارنر
عبد الغنی، محمد (1941). Pre-Mughal Persian in Hindustan [فارسی قبل از مغول در هندوستان]. الله آباد: انتشارات مجله حقوق الله آباد
عبد الکریم (1994). مسلیم بنگلَر ایتیحَش و اُیتیزّو [تاریخ و میراث بنگال مسلمانان]. داکا: بنگلا آکادمی
ـــــــــــــــ (2006). بنگلَر موسلیمدِر شاماجیک ایتیهَش [تاریخ اجتماعی مسلمانان بنگال]. داکا: کاکولی
عبد الوهاب، دکتر (1999). بنگلار باول: صوفی شادهونا و شنگیت [باول بنگال: تمرین و موسیقی صوفیانه]. کلکته: راتنابَلی
عبید الحق، محمد (1969). بنگلادِشِر پیر اولایاگان [پیر و اولیان بنگلادش]. فِنی: رشید و برادارس
علی، محمد موهر (1985). History of the Muslim Bengal [تاریخ بنگال مسلمان]. الریاض: دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود
مومن الحق، محمد (2001). History of Sylhet Division: Shah Jalal's Companions in Sylhet District [تاریخ ناحیه سیلت: یاران شاهجلال در سیلهت ].
The Chittagong University Journal of Arts and Humanities [مجلۀ هنر و علوم انسانی دانشگاه چاتَوگرام] (2012). Arrival of Persian Sufis in Bengal: Historical Analysis [ورود صوفیان ایرانی به بنگال: تحلیل تاریخی]. جلد 29.
Websites:
www.britannica.com/topic/Sufism
www.encyclopaedia islamica.com/ Chishtiyya
www.iranicaonline.org/ BESṬAMI, BAYAZID
www.fa.wikishia.net/Sayed_Ali_Tabrizi
www.banglapedia.com/sufibad
- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه داکا، بنگلادش Email: hadiahsan786@yahoo.com
** محقق پیش دکترا، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه داکا، بنگلادشEmail: tanjinabnur88@gmail.com
نظر شما