۲۹ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۰

دکتر ذاکر نایک به عنوان سخنگوی سلفی ها در شبه قاره هند محسوب می شود. همچنین او رئیس موسسه تحقیقات اسلامی، شبکه تلویزیون صلح و غیرو را به عهده دارد. پس از حمله انتحاری گروهی از جوانان عضو داعش به رستورانی در داکا (پایتخت بنگلادش)، ویدیوی از آنهامنتشر شد که دو نفر از این جوانان به صراحت اعلام کردند که تحت ثاثیر سخنان ذاکر نایک قرار گرفته اند.

دکتر ذاکر نایک به واسطه کمک به مسلمانان برای رفع پاپوشی در واقعه ۱۱ سپتامبر به شهرت رسید. او مواضع خود را بر روی مواردی که باعث شبهه در مورد چگونگی ارتباط میان اسلام و خشونت، استوار کرده بود.

بین سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ روزی یکی از دوستان خانوادگی مان به خانه ما آمد و از ما خواست کانال "کیو تی وی" را در ساعت ۷  عصر تماشا کنیم. او گفت "ذاکر نایک که سخنگوی ماهری است به واسطه علم و منطق خود، تصورات اشتباه که از اسلام می شود را در هم کوبید". ما آن برنامه را تماشا کردیم. ذاکر در آن برنامه اظهار داشت: "رسانه ها در تلاش اند که وجهه اسلام را خراب کنند و پروژه آنها این است که اسلام را به گونه ای جلوه دهند که گویا فرد را به اعمال غیر قانونی ترغیب می کند". نایک به مسلمانان گفت که گام به گام به سوالاتش پاسخ دهند که چند بار دوستان و همکاران آنها یا نیرو های امنیتی با سرزنش مسلمانان را با تروریسم شریک دانستند؟ وی افزود هیتلر از کدام مدرسه دینی فارق التحصیل شد؟ در میان مسلمانان کل دنیا چند نفر تروریست هستند؟ او مصرانه تصریح کرد که اسلام دین صلح است. نایک آموخته بود پاسخ ها به سوالات مسلمانان باید به طور مستمر باشد: چرا تعدد زوجین؟ آیا پوشش زنان مهار کننده نیست؟

نایک به واسطه کمک به مسلمانان برای رفع پاپوشی که در واقعه ۱۱ سپتامبر برایشان درست کرده بودند به شهرت رسید. او مواضع خود را بر روی مواردی که باعث شبهه در مورد چگونگی ارتباط میان اسلام و خشونت، استوار کرده بود. بسیاری از مسلمانان از این تلاش ضد سرکوبگر اسلامی او به آرامش رسیدند.

به هر حال، نایک از یک نیروی محرکه استفاده کرد، نیرویی که به واسطه اثبات بیگناهی و عدم خرابکاری اسلام حاصل شده بود تا در انتها نتیجه دیگری بگیرد و آن اینکه نه تنها اسلام بدترین نیست بلکه به واقع بهترین است.

به نظر می رسد قسمت طعنه آمیز قضیه اینجاست که نایک مسلمانان را متقاعد می کند که تروریست نیستند در حالیکه به ظاهر الهام بخش برخی از آنها برای تروریسم است. هر فردی سعی می کند به خطرات سخنرانی های استثنایی نایک  پی ببرد. اینکه نایک از اوسامه در صورتیکه  "تروریست آمریکا "را به وحشت بیاندازد حمایت می کند، اینکه بمب گذاری انتحاری را به عنوان آخرین راه حل مجاز می داند، به سایر ادیان حمله می کند و چندین توجیه زن ستیز برای خشونت جنسی ارائه داده است.

تلاش های اندکی برای درک پویایی سخنرانی ۲ ساعته نایک صورت گرفت. خطر واقعی نایک، که همه ما در گیر آن هستیم، ساختار بزرگتری است که از طریق آن وی به مشروعیت رسیده است و در آن قطعیت حقیقت و خشونت توجیه شده به مخاطبانی عرضه می شود که تصور می کنند مدرن، آزادیخواه و عالم به حقایق علمی هستند.

بیشترین تلاش ها برای فهم این است که نایک بیهوده گویی قدیمی از دین را در مقابل مدرنیته قرار می دهد: نایک و پیروان او از شیوه های مدرن تفکر بی بهره اند و شور و حرارت مذهبی چشم آنها را کور کرده است .

تناقض بین متوسل شدن همیشگی نایک به "منطق" و "صلح" و همچنین عدم توانایی او برای دیدن چیزهایی فراتر از حقیقت انعطاف ناپذیر خود را می توان با یک رابطه ساده فهمید و آن هم ریا کاری اوست. با این وجود، پیروی از نایک بر خلاف مدرنیته و منطق نبود بلکه از طریق آن بود. نایک مشروعیت خود را از دوری جستن از مقام مذهبی سنتی، شناساندن بی اعتقادی دینی به عنوان گزینه معتبر و به نمایش گذاشتن توهم انتخاب بدست آورد. چیزی که به عنوان منطق و استدلال عقلانی در سخنرانی های نایک مشهود است می تواند تلاشی برای کسب اعتبار باشد حال آنکه نایک پیشتر هم در مجامع عمومی حضور داشته است.

نایک تفاسیر خود را از اصول بحث برانگیز قرآن با استناد به "تفکر اسلامی خاص" اما با قرض گرفتن از مفروضات منطقی انستیتو های جهان سکولار توجیه می کند. تاملی بر روی پاسخ نایک به این سوال این پرشش را درپی دارد که چگونه خدا می تواند انسانهایی را مورد غضب خود قرار دهد که اعتقادی به او ندارند. "فرض کنید دانش آموزی با شما درس می خواند، او به معلم پاسخ های اشتباه می دهد و معلم می گوید هر دوی شما اول شدید. آیا شما از آن معلم راضی خواهید بود؟مخاطبین می گویند"خیر و او پاسخ می دهد: زیرا شما به عدالت اعتقاد دارید". او در مثال های خود در تمام موضوعات از ترفندهایی استفاده می کند. مثلا در مورد تعدد زوجین این استدلال را دارد که چون زیگوت ماده قویتر است از لحاظ آماری تعداد زنان هم در دنیا بیشتر است، پس خداوند مجوز تعدد زوجین را می دهد. یا اینکه خشونت می تواند در موارد انتخابی عادلانه باشد زیرا در جنگ افسر آمریکایی می تواند سربازان ویتنام را بکشد.

هر یک از استدلال های "منطقی" نایک را به راحتی می توان مورد اعتراض قرار داد. اما مسئله این نیست که تعداد زنان در دنیا بیشتر از مردان است، نایک و پیروانش محدودیت های طبیعت را به خداوند نسبت می دهند. خدایی که به قول آنها تعدد زوجین را تدبیر کرد تا عواقب قوی تر بودن زیگوت ماده را نسبت به نر جبران کند! این چه معنی دارد که مردم تصور می کنند این توجیهات نایک منطقی است؟ آیا چیزی راجع به حساسیت های دنیای مدرن می گوید؟ چه چیز در خارج از آزمایشگاه یا کتاب های درسی منطقی است؟

قضیه نایک بیانگر فقدان عقل و خرد برای داشتن استدلال است که نشانی از بنیادگرایی مذهبی ندارد، بلکه نشان دهنده این است که چه طور منطق و دلایل پوچ و باطل می تواند در مجامع عمومی معنا بگیرد و چه آسان است توجیه مذهبی خشونت از مثال های روزمره در دنیای سکولار. "ایده ی منطق" کاملا به عنوان یک نفی خشن از مذهب معنا گرفته است. استفاده از الفاظ و علم سجع برای دلایلی همانند  پیشرفت، جنگ های وطن پرستانه ای که کشور های مدرن به راه می اندازند، رنج های مهم، آسیب به محیط زیست و نا برابری  کار آسانی است .تفاوت خاص نایک چیست؟ آیا نایک به خاطر حقیقت انعطاف ناپذیر خود یا به خاطر اینکه مدعی است خشونت در بعضی موارد توجیه پذیر است بنیاد گراست؟

هدف از این مقاله دفاع از چهره منفور نایک نیست، بلکه هم راستا  با آن مقصر قلمداد کردن ساختار هایی است که نایک از طریق آن قادر به متقاعد کردن مردم است. ورژن مذهبی نایک بسیار دور از اصل آن است، بلکه به شکل تاسف آوری نسخه تکامل یافته ای است از شیوه "منطق دینی "که پسا روشنگرانی را که هیچ علاقه ای به الهیات نداشتند متقاعد کرد. همانهایی که تنها باور و اعتقاد به حقایق پوزیتویستی داشتند. مشروعیت نایک از توانایی او در تقلید از ساختار های منطقی حاصل شده است. مخاطبان او کسانی هستند که خوبی ها و حقایق دنیای مدرن را درونی کرده اند و در پاسخ اسلام را تحقیر می کنند. تصور اینکه بنیاد گرایی جزیره ای است که هیچ ارتباطی با ساختاری که در آن زندگی می کنیم ندارد خطری واقعی محسوب می شود.

اثبات گرایی (فلسفه تجربی) که برپایه علم منطق وریاضی استوار شده است واعتقادات  وباورهای دینی را به هیچ وجه قبول ندارد وآنهارا وهم می داند.

دکتر ذاکر نایک به عنوان سخنگوی سلفی ها در شبه قاره هند محسوب می شود. همچنین او رئیس موسسه تحقیقات اسلامی، شبکه تلویزیون صلح و غیرو را به عهده دارد. پس از حمله انتحاری گروهی از جوانان عضو داعش به رستورانی در داکا (پایتخت بنگلادش)، ویدیوی از آنهامنتشر شد که دو نفر از این جوانان به صراحت اعلام کردند که تحت ثاثیر سخنان ذاکر نایک قرار گرفته اند. ذاکر نایک اکنون در خارج از هند به سر می برد و پلیس از او خواسته است که برای پاسخ به سوالات به هند باز گردد.

روزنامه:ایندین اکسپرس   مورخ: ۱۹ سپتامبر

سال ۱۳۹۵

کد خبر 1806

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 16 =