چرا یکپارچگی مدنی می تواند به نفع مسلمانان باشد؟
مردی که همسر خود را سه طلاقه می کند، اعتقاد دارد که این دستوری الهی است، اما چیزی نیست جزء تدبیری برای گریز از قانون که روحانیون مسلمان به امر امیران اموی آن را علم کرده اند. این امر در قرن دوم هجری قمری و پس از رحلت پیامبر (ص) به وقوع پیوست. آنان از "سه طلاقه کردن" واقعی که در قرآن به آن پرداخته شده فاصله گرفته و به بیراه رفتند. بنابراین چنین طلاقی را که موهن به مقدسات است، طلاق البدعت یا طلاق بدعت می نامیدند و نباید جزء اساسنامه قانون فردی مسلمانان گنجانده شود.
سه طلاقه کردن واقعی که در قرآن مجید به آن اشاره شده است، راه حل انسانی برای مواجهه با زندگی زناشویی رو به زوال است. مهم تر اینکه اصلی ترین دستور در سه طلاقه آن است که پس از هر بار به زبان آوردن طلاق ضروری است وقفه زمانی معینی در نظر گرفته شود تا زمانی برای صرف نظرکردن زوجین از طلاق فراهم شود.
بنابراین، سه طلاقه کردن لحظه ای و آنی که قانون فردی مسلمانان اجازه آن را به مرد مسلمان داده است، نه تنها سه طلاقه کردن حقیقی که در قرآن آمده است نفی می کند، بلکه نام اسلام را هم خراب می کند. در نتیجه همان گونه که هم قرآن و هم پیامبر اکرم (ص) سه طلاقه کردن بدعت را تحریم کرده اند، می توان آن را از قوانین هندی حذف کرد و تنها به طلاقی واقعی که احکام آن در قرآن آمده است استناد کرد و تنها این طلاق می بایست به عنوان بخشی از قانون فردی مسلمانان گنجانده شود.
ابتدا، قرآن دستور می دهد حتی پیش از ادا کردن طلاق برای اولین بار، جلسه میانجیانه ای با حضور بزرگان و اقوام هر دو طرف برگزار شود تا مگر زوجین را به زندگی مشترک سوق دهند. با این وجود اگر موفق به آشتی آنها نشدند اولین مرحله سه طلاقه کردن طی می شود. قرآن طبق آیه ۱ سوره۶۵ شرط جاری ساختن آنرا اینگونه مقرر می نماید: "زمانی که می خواهید زنانتان را طلاق دهید آنها را پس از مدت زمان معینی ترک کنید و این مدت را به درستی رعایت کنید، از خدا بترسید و آنها را از خانه هایشان بیرون نکنید."
زمانی که برای اولین بار طلاق گفته شد و در خلال دوره انتظار و پس از آن، زوجین می توانند با هم آشتی کرده و رابطه زناشویی خود را با نکاح جدیدی آغاز کنند. به هر حال، اگر پس از این مدت دوباره اختلاف بین آنها بالا گرفت، زوجین به دنبال مرحله نخست وارد مرحله دوم طلاق می شوند.
پس از اتمام مرحله دوم و حتی اگر زوج دوباره با همسرش ازدواج کرد و این بار هم مشاجره یا اختلاف بالا گرفت، سپس برای سومین بار لفظ طلاق بیان می شود. این طلاق دیگر غیر قابل فسخ است. خداوند در آیه ۲۲۹ سوره ۲ می فرماید: "طلاق تنها دو بار جایز است: پس از آن طرفین یا با هم بمانند و یا با مهربانی از یکدیگر جدا شوند."
قرآن مجید از این هم فراتر می رود و در آیه ۲۳۱ از همان سوره می فرماید :" زنان را علی رغم میل و خواسته شان در زندگی خود نگه ندارید، نکند به آنها آزاری برسد. هر کس که گناهی مرتکب شود به خود ظلم کرده است... بدانید که خداوند به تمام امور آگاه است". بنابراین در آیات قرآنی مربوط به سه طلاقه کردن حقیقی، رحم و مروت مشخصی مشهود است.
مسئله بعدی شرط نفقه زن مطلقه است. خداوند در آیه ۲۴۱ سوره بقره قرآن می فرماید : "و زنان مطلقه باید به شکل شایسته ای نفقه دریافت کنند، این وظیفه بندگان خداترس است." محمد اسد در تفسیر زیبای خود از آیات قرآن می نویسد: "مبلغ نفقه تا زمانی که زن مجدد ازدواج کند و یا تا زمان نامعینی که به شرایط اقتصادی شوهر و شرایط اجتماعی آن زمان بستگی دارد می بایست پرداخت شود."
در پرونده شاه بانو (۱۹۸۵) زمانی که آیه ۲۴۱ قرآن مجید توسط هیئت قانون گذار فردی مسلمانان قرائت شد، «وای وی چندرا چود» رئیس دادگستری هند اظهار کرد:"ما تحت تاثیر درخواست های بی ثبات هیئت قانون گذاری مسلمانان هند قرار نمی گیریم و پند و اندرزهای آیه ۲۴۱ برای افراد متقی و خدا ترس است نه مسلمانان عادی . این مطلب از هیئت قانون گذاری تا حدودی توهین به تقوای جامعه مسلمانان است.
با این وجود، فراتر از موضع بی جای این هیئت که در دستان افراطیون جناح راست "سنگ پریوار" است، حل معضل بزرگتر یکپارچگی مدنی است. واقعیت این است که طبق اسلام ازدواج یک آئین مذهبی نیست، بلکه قرارداد مدنی است. به گفته دیوان عالی پاکستان: "در میان مسلمانان، ازدواج یک آئین مذهبی نیست، بلکه ماهیت آن یک قرارداد مدنی است. بی تردید چنین قراردادی معنوی و اخلاقی اما قانونی است که بین طرفین عقد می شود."نکاح (قرارداد ازدواج مسلمانان) معنوی، سکولار و مهم تر از همه قابل توافق است. پس تدوین یکپارچگی مدنی به نفع مسلمانان است. همان گونه که سلمان خورشید، وزیر سابق هند در پیش گفتار خود در اصول قانون محمدی (چاپ بیستم) اظهار داشت: "به عنوان مثال ما باید بیشتر از ماهیت قراردادی نکاح درس بگیریم."
ملاحظه : قوانینی همچون سه طلاقه شفاهی سالهاست که به معضلی در میان مسلمانان جامعه هند تبدیل شده است. در یک سو علمای تندرو و افراط گرای اهل سنت هستند که بر اجرای چنین قوانینی لجوجانه پافشاری می کنند و سوی دیگر زنانی هستند که کیان خانواده خود را در معرض فروپاشی احساس می کنند. باید گفت که در چند سال گذشته این نوع طلاق ها افزایشی چشمگیر داشته است و در رسانه های دسته جمعی با گستردگی خاص به این موضوع پرداخته می شود و همین امر باعث خدشه دار شدن دین اسلام در شبه قاره گردیده است.
روزنامه: تایمز او ایندیا مورخ: ۴ نوامبر
سال ۱۳۹۵
نظر شما