مقبره بهاول حلیم در اُچ شریف پاکستان واقع شده است. این آرامگاه در گوشه شمال غربی اُچ شریف، بر روی تپهای کمارتفاع که زمانی محل یک قلعه قدیمی بوده، قرار دارد و در میان خرابههای دیگر مقبرههای تاریخی مهم از جمله مقبره استاد نوریه و بیبی جاوندی محصور شده است.
اگرچه هیچ کتیبهای برای تعیین تاریخ دقیق ساخت یا بانی مقبره باقی نمانده است، اما این بنا عموماً به جهانیان جهانگشت (۱۳۰۷-۱۳۸۳)، که از شاگردان بهاول حلیم و خود نیز یک صوفی برجسته بود، نسبت داده میشود. با این حال، این بنا در طول قرنها دچار آسیبهای شدیدی شده است، بهویژه در اثر سیلاب عظیم سال ۱۸۱۷ که باعث تخریب بخش غربی مقبره و آسیب به بناهای اطراف شد.
طراحی و معماری بنا
مقبره بر روی پایهای هشتضلعی ساخته شده است و دارای برجکهایی در گوشههای آن است. گنبدی منفرد که در ابتدا تاج این آرامگاه را تشکیل میداد، بر روی یک طبلک (drum) هشتضلعی کوچکتر با پنجرههای قوسی قرار داشت. با وجود تخریب نسبی، طرح متقارن بنا به مورخان و معماران اجازه میدهد که شکل اولیه آن را بازسازی و تجسم کنند.
طرح این بنا شباهت زیادی به مقبره شاه رکنعالم در ملتان دارد که در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ ساخته شد. اگرچه امروزه این سبک معماری رایج است، اما مقبره شاه رکنعالم و جانشینانش در اُچ شریف از نخستین نمونههای مقبرههای هشتضلعی در شبهقاره هند بودند.
کاشیکاری ایرانی: ویژگی برجسته مقبره
یکی از جنبههای چشمگیر این مقبره، کاشیکاری نفیس آن است که نشاندهنده تأثیرات قوی هنر ایرانی است. تزئینات لعابدار بنا شامل کاشیهایی در طیف رنگی آبی، سفید و فیروزهای است که جلوهای باشکوه به نمای آرامگاه بخشیدهاند.
دکتر احمد نبی خان، یکی از پژوهشگران برجسته معماری اُچ شریف، سه نوع اصلی کاشیهای مورد استفاده در بنا را شناسایی کرده است:
1. کاشیهای مربعی یا مستطیلی ساده از جنس سفال، که با رنگهای آبی ایرانی و سفید لعابکاری شدهاند.
2. کاشیهای سفالی با طرحهای گل و برگ، که نقوش برجسته آبی و سفید بر روی آنها کار شده است.
3. پلاکهای سفالی با نقشهای هندسی، که سطوح فرورفته آنها با رنگ آبی یا سفید تزئین شده است.
این روشهای تزئینی شباهت زیادی به معماری ایرانی و تیموری دارند و نشاندهنده ارتباطات فرهنگی قوی میان اُچ شریف و مکاتب هنری ایرانی و آسیای مرکزی است.
تلاشهای حفاظتی و آینده مرمت بنا
مقبره بهاول حلیم در وضعیتی شکننده قرار دارد و نیازمند تلاشهای حفاظتی مداوم است. تاکنون برخی از اقدامات مرمتی انجام شده است، از جمله تثبیت دیوار شکسته در سمت شمالی. با این حال، حفظ دیوارها، برجکها و کاشیکاریهای نفیس بنا همچنان چالش بزرگی محسوب میشود.
یکی از مهمترین چالشهای مرمت، حفاظت از تنها قطعه باقیمانده از گنبد است که هنوز در سمت شرقی بنا ایستاده است. اگر تدابیر مناسبی برای حفاظت و مرمت اجرا شود، این اثر تاریخی و معماری میتواند برای نسلهای آینده حفظ شده و به نمایش میراث باشکوه کاشیکاری ایرانی در جنوب آسیا ادامه دهد.
نتیجهگیری
مقبره بهاول حلیم تنها یک بنای تاریخی نیست، بلکه نمادی از تلفیق سنتهای معماری ایرانی، آسیای مرکزی و شبهقاره هند است. با وجود آسیبهای وارده در طول زمان، نمای کاشیکاری ایرانی و ساختار هشتضلعی آن همچنان شگفتانگیز و خیرهکننده است. از طریق تلاشهای مستمر در زمینه مرمت و حفاظت، این بنا میتواند همچنان به عنوان نمادی از میراث مشترک فرهنگی و هنری، گذشته و حال را به هم پیوند دهد.
https://www.orientalarchitecture.com/sid/1004/pakistan/uch-sharif/bahaal-halim-tomb
نظر شما