ممنوعیت آموزش دختران از شاخصه‌های طالبانی تا اقدامات زیرزمینی

با آغاز سال تحصیلی جدید در افغانستان، دختران و زنان بالاتر از کلاس ششم همچنان به‌دلیل آزار و اذیت مبتنی بر جنسیت طالبان از ادامه آموزش محروم هستند.

با آغاز سال تحصیلی جدید در افغانستان، دختران و زنان بالاتر از کلاس ششم همچنان به‌دلیل آزار و اذیت مبتنی بر جنسیت طالبان از ادامه آموزش محروم هستند. رژیم طالبان که جشن نوروز را ممنوع و حرام اعلام کرده‌است، در نخستین روز سال ۱۴۰۴ شمسی، به جای جشن سال نو، زنگ آغاز سال آموزشی جدید را بدون حضور دختران در افغانستان به‌صدا درآورد. سال تحصیلی جدیدی که روز پنجشنبه بدون حضور دختران از سوی اداره طالبان آغاز شد و همچنان بر ممنوعیت‌های آموزشی دختران اصرار داشته و برای برداشتن این ممنوعیت هیچ پاسخ درستی را ارائه نمی‌دهند.

پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، جامعه جهانی با توجه به مذاکرات بین طالبان و کشورهای غربی، در ابتدا بسیار خوش بین بودند که در شیوه حکمرانی آنها تغییراتی ایجاد شده‌است، اما تنها در زمانی بسیار کم، اتفاقات سال‌های حکمرانی طالبان در دور اول، دوباره بر زندگی زنان و دختران افغانستان آغاز گردید. پس از روی کار آمدن دوباره، طالبان اعلام کردند که زنان شاغل به کار خود باز نگردند، دختران حق ورود به دانشگاه و مراکز علمی را ندارند و مدارس دخترانه از صنف ششم به بالا تعطیل است. علاوه بر این، قانون حجاب اجباری در سرتاسر افغانستان اجرا گردید و طالبان بار دیگر زنان را به چهارچوب خانه‌ها محدود کردند.

با گذشت نزدیک به چهار سال از آمدن دوباره طالبان و وجود فشارهای بین‌المللی بر آنان، طالبان هنوز هیچ اقدام عملی برای بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها به روی دختران انجام نداده‌اند. با شروع سال تحصیلی جدید، متأسفانه هر سال صدها هزار دختر دیگر به‌شمار محرومان از آموزش افزوده می‌گردد. بر اساس آمارها، در سال ۱۴۰۴، زنان و دختران افغانستان (نزدیک به ۲/۲ میلیون نفر) از ورود به مدرسه و دانشگاه محروم‌ هستند و امروز افغانستان تنها کشور در جهان است که دخترانش حق تحصیل ندارند.

علی‌رغم مواجه بودن طالبان با خواست‌های فزاینده از سوی جامعه‌ جهانی و مردم افغانستان برای بازگشایی دروازه‌های مدارس بر روی دختران، آنها بر تصمیم خود پافشاری می‌کنند و نمی‌دانند که این تصمیم بر آینده میلیون‌ها دختر افغانستان آسیب خواهد زد. اگر این ممنوعیت‌ها تا سال ۲۰۳۰ ادامه پیدا کند، بیش از چهار میلیون دختر از حق تحصیل خود در مقطع بالاتر از کلاس ششم محروم خواهند شد که عواقب ادامه محرومیت از آموزش، برای دختران و زنان افغانستان فاجعه‌بار خواهد بود.

ممنوعیت میلیون‌ها دختر از آموزش بر سیستم درمان، اقتصاد و آینده کشور تأثیر منفی خواهد گذاشت. خطر ازدواج‌های اجباری، کودک‌همسری برای دختران افزایش یافته و پیامدهای منفی بر سلامت و رفاه آنان برجا خواهد گذاشت. افغانستان با کمبود کارمندان بهداشت زن مواجه خواهد شد که این موضوع جان بسیاری از مردم را با خطر مواجه خواهد ساخت. با کمبود دکترهای زن، درمان و مراقبت‌های پزشکی لازم را دختران و زنان در کشور دریافت نخواهند کرد.

حال اینکه حق آموزش و تحصیل از حقوق اولیه و اساسی انسان محسوب می‌گردد. حق آموزش نه تنها جنسیت‌پذیر نیست، بلکه مصادیق فراوانی جهت تحصیل و آموزش زنان وجود دارد. افزایش سطح تحصیلات زنان، اشتغال زنان و هم‌چنین گسترش روابط و اطلاعات آنان، منجر به توزیع عادلانه قدرت در خانواده و جامعه می‌شود. حق آموزش زنان از جمله حقوق بنیادین بشری است که در اسناد متعدد بین‌المللی به این موضوع اشاره شده ‌است.

میزان بهرمندی زنان در هر کشور از شاخصه‌های توسعه یافتگی آن کشور در نظر گرفته می‌شود که در قبال افغانستان این توسعه یافتگی در حال حاضر و با حضور طالبان صفر می‌باشد. به این معنا که زنان در جامعه همانند مردان از حق آموزش رایگان برخوردار هستند. دولت‌ها به‌عنوان سرپرستان اصلی مصالح عمومی کشور لازم است تا با تلاش در جهت ایجاد برابری میان زنان و مردان، با تدوین قوانین کامل و همه شمول، مقدمات دریافت حق آموزش زنان را فراهم سازند که متأسفانه از این جهت نیز افغانستان هم به‌دلیل نداشتن دولت همه‌شمول و هم نداشتن دولتی که مصالح کشوری و بین‌المللی را درک کند، فاقد این مصداق‌های عمومی برای آموزش زنان می‌باشد.

از شواهد و قرائن پیداست تا زمانی که طالبان در افغانستان حضور داشته باشند، اجازه حضور زنان و دسترسی آنان به تحصیل را نخواهند داد. در شرایط کنونی؛ تنها آموزش و حق تحصیل مطرح نیست، چرا که سنجیدن تمام جوانب غیبت زنان از جامعه الزامی می‌باشد. ریشه این مسئله از بسیاری عوامل در هم تنیده ‌است. طالبان به‌خاطر مسائل زنان و مسائل امنیتی جهان هرگز به‌رسمیت شناخته نمی‌شوند، در نتیجه افغانستان به انزوای اقتصادی کشیده شده و مردم هر روز فقیرتر و با مشکلات بیشتری روبه‌رو خواهند شد.

از این‌رو؛ خانواده‌ها به‌دنبال راه‌حلی سریع برای این امور، دست به‌کار می‌شوند. اولین فکری که به ذهنشان می‌رسد، کم کردن به‌اصطلاح نان‌خورهای اضافه است. پیش پا افتاده‌ترین و دم دست‌ترین شخص در هر خانواده، دخترانی هستند که اکنون به‌خاطر ممنوعیت تحصیلی درس نمی‌خوانند و در بیرون نیز کاری نمی‌توانند انجام دهند، چرا که طالبان کارها و شغل‌های زنان را نیز ممنوع کرده ‌است. لذا آن دختر را مجاب به ازدواج اجباری کرده و در سن ۱۳ یا ۱۴ سالگی شوهر می‌دهند. این دختر در کمتر از یک سال، فرزندی به دنیا می‌آورد و این مادر ۱۳یا ۱۴‌ساله که خود کودک است، یکی از هزاران قربانی این چرخه باطل قرار خواهد گرفت.

حتی اگر مسئله اقتصاد را در نظر نگیریم، پای جان و امنیت در میان اقشار مختلف مردم به‌میان می‌آید. آنجا که طالب با داشتن قدرت و در دست داشتن ثروت کشور، در ولایات به‌دنبال عروس‌های نوجوانی می‌گردند که خانواده‌هایی فقیر و کم برخوردارند. آنجاست که دختران به‌دنبال خودکشی؛ و خانواده‌ها به‌دنبال جنگ و انتقام به راه می‌افتند. پس حضور طالبان، ممنوعیت تحصیل زنان، حجاب اجباری، ازدواج اجباری، کودک‌همسری، اقتصاد ضعیف و… این چرخه باطل که تمام اجزایش به‌هم مرتبط است، می‌تواند حامل بزرگ‌ترین فجایع زندگی در آینده زنان و مردم این کشور باشد.

این درحالی‌است که طالبان تغییراتی بنیادی را در مدارس ایجاد نموده اند. آنها نظام آموزشی مدرن را از بین برده‌ و سرگرم پایه‌ریزی ساختار جدیدی برای مدارس جهادی هستند که با توجه به سخنرانی‌های اعضای طالبان، در قانونی جدید، برای هر مدرس (شیخ‌الحدیث) دستمزد بیست‌وپنج هزار افغانی و برای هر دانش‌آموزی که به این مدارس بپیوندد، روزانه صدوپنجاه افغانی در نظر گرفته شده‌است. با توجه به شرایط اقتصادی، این امر می‌تواند به انگیزه‌ای برای خانواده‌ها تبدیل شود تا بچه‌هایشان را به این مدارس بفرستند، بی‌آنکه به آینده آنها فکر کنند. پس مسئله مهم این است که طالبان از تمام پتانسیل و زیرساخت‌های آموزشی نظام قبلی استفاده می‌کند تا ایدئولوژی خود را توسعه دهد و نسل جدیدی از نیروهای بنیادگرا را پرورش دهد.

هرچند کارهایی نیز بر علیه اراده طالبان انجام می‌گیرد و به‌رغم خطرات زیاد، زنان چه در داخل و چه در خارج از کشور همچنان مبارزه می‌کنند. تعدادی از زنان مبارز، مدارس مخفی برای آموزش دختران ایجاد کرده‌اند. درست است که این مدارس مخفی، محیط‌های آموزشی کافی برای دختران ندارد، اما مهم‌ترین حُسن آن می‌تواند این باشد که از چشم طالبان پنهان‌ است و اینگونه، دختران می‌توانند به تحصیلات خود ادامه دهند. البته زنان مبارز افغانستان به‌جز مدارس زیرزمینی، راه‌های دیگری را نیز در پیش گرفته‌اند، آموزش از راه دور و برگزاری کلاس‌های آنلاین و اینترنتی از دیگر راه‌های مؤثر برای آموزش دختران کلاس هفتم تا دوازدهم می‌باشد.

زنان باید بدانند که استمرار داشتن آموزش برای هر نسلی مهم است؛ چرا که این آموزش از طریق تربیت خانوادگی، جایگاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به نسل‌های بعد منتقل می‌گردد. در کنار طرح‌های آموزشی، باید طرح آموزش مهارت را هم برای دختران شروع کرد تا آنها بتوانند به لطف درآمدشان در اثر فشار خانواده مجبور به ازدواج نشوند. باید نیروهای تحصیل‌کرده برای ادامه مبارزات پرورش داد، باید برای روزی که طالبان از افغانستان خارج می‌شوند برنامه‌ای مدون داشت. یکی از این برنامه‌ها می‌تواند پرورش دادن نسلی جدید با ظرفیت‌های کامل باشد.

آموزش نه تنها یک حق بنیادی است، بلکه مسیری به سوی یک جامعه سالم‌تر، پایدارتر و شکوفاتر است. درست است که امروزه هیچ پروژه جدی برای تقویت تحصیل دختران در داخل افغانستان وجود ندارد. اما زنان مبارز، اندیشمند و پیشرو به‌خصوص جامعه دیاسپورا، به‌جز آموزش در داخل کشور، باید طرح خروج دختران مستعد و پذیرش آنها در دانشگاه‌های خارج از کشور را بریزند. باید شرایط را به‌گونه‌ای طرح کرد که هم به آموزش مبارزین در داخل اضافه نمود و هم جامعه‌ای را آماده کرد تا هسته مبارزات جدی‌تری را شکل داده و برای آینده بدون طالبان، زنانی قدرتمند داشت. در شرایط کنونی، مسئولیت‌پذیری ضروری است و همان‌طور که آموزش می‌تواند نقش‌های آینده را ترسیم کند، نقش‌های مهم می‌تواند دنیایی بهتر برای زنان بسازد.

منبع: روزنامه نیمروخ

لینک:

https://nimrokhmedia.com/ban-on-girls-education-from-taliban-characteristics-to-underground-actions/

کد خبر 23822

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 11 =