با توجه به اکثریت جامعه اهل سنّت در پاکستان آداب و رسوم و تشریفات سوگ بیشتر مربوط به ایشان است. در اغلب نقاط کشور عموما آیینها و آداب و رسوم یکسانی انجام میشود که مبتنی بر اعتقادات مذهبی است. با این حال، برخی از آداب و رسوم وجود دارد که ماهیتی محلی دارند و محدود به مناطق خاصی هستند یا همچنین در مواردی تفاوت های قابل ملاحظه ای دیده می شود. هدف اصلی آداب و رسوم و تشریفات سوگ، هدیه ثواب به مردگان است.
مسلمانان پاکستان نیز همچون دیگر کشورهای مسلمان با توجه به مذاهب، عقاید و درک از اسلام آداب و رسوم و تشریفات دفن خود را دارند. در پاکستان شعائر و رهنمودهای اسلامی برای مسلمانانی که در کنار فرد در حال احتضار هستند عبارتند از بیان کلمات تشویق کننده، اطمینان از اینکه فرد احساس امنیت می کند و هرگز تنها نیست، تشویق فرد به اینکه مشیت الهی را در آغوش بگیرد و کلمه شهادتین (اعلام ایمان) را بخواند. همچنین بر مفاهیم بهشت و جهنم هم تاکید می شود که زندگی جاودانه پس از مرگ را برای مسلمانان تداعی می کند. از آنجایی که پاکستان یک کشور مسلمان است، آداب و رسوم اموات هم بر اساس آموزه های اسلام انجام می شود.
اغلب قبرستان ها متعلق به شهرداری ها و نهادهای مشابه دولتی است. عموما در قبرستان های بزرگ مقبره یکی از بزرگان که گفته می شود از اولیاء الله است، وجود دارد. با توجه به اکثریت سُنی بریلوی در کشور، دفن زیر سایه اولیاء الله به فال نیک گرفته می شود و به همین دلیل چنین قبرستان هایی تا حد ممکن به مناطق اطراف گسترده می شوند. علاوه بر قبرستان های دولتی که برای عموم مسلمانان است، قبرستان هایی هم فقط برای شیعیان و فرقه های سُنی دیوبندی و اهل وجود دارد. در سال های اخیر همچنین اختصاص قبرستان توسط اعضای جوامع مختلف از جمله میمَن، خواجه و غیره برای اعضای جامعه خود جدای از اعتقادات مذهبی آنها رایج شده است. غسل و پوشاندن کفن، نشان دادن چهره متوفی پس از غسل، بعد از نماز میت یا قبل از دفن برای آخرین بار به بازماندگان، اقوام و دیگران، خواندن فاتحه، قرآن و طلب مغفرت، پاشیدن خاک و آب روی قبر و خیرات عموما آدابی است که تقریبا میان همه مسلمانان پاکستان رایج است. در ضمن این مطالب شایان ذکر است که بگوییم نحوه آداب و رسوم و سنت های مربوط به اموات در تمام نقاط کشور و حتی در میان هر مذهب، قوم جامعه و فرقه با توجه موقعیت جغرافیایی، نظام طبقاتی، وضعیت اقتصاد، ریشه های تاریخی، فرهنگ محلی، دسترسی به امکانات و گرایش های اجتماعی و فردی می تواند با تفاوت اندک یا بسیار انجام شود. اکنون به توضیح سنت های پیروان ادیان و مذاهب مختلف پاکستان در رابطه با آداب و رسوم تجهیز اموات می پردازیم:
آداب و رسم سُنی های دیوبندی، بریلوی و اهل حدیث برای اموات
مرگ
هنگامی که مسلمانی می میرد، سنت است که فک را ببندند، چشم ها را ببندند و بدن را با روکش یا پارچه بپوشانند. علاوه بر این، مهم است که بدن در اسرع وقت برای تشییع جنازه آماده شود. مراسم تشییع جنازه باید ظرف ۲۴ ساعت یا قبل از غروب بعدی انجام شود. در حالی که برخی از مسلمانان این سنت را دارند که یک نسخه از قرآن را زیر سر فرد متوفی قرار می دهند و مطمئن می شوند که بدن رو به قبله باشد، این روایات قابل بحث است. انجام این کارها از نظر برخی علما تقدم ندارد.
غسل میت
غسل میت نزد اهل سنت واجب کفایی است. در حدیث آمده است: حضرت ام عطیه رضی الله عنه می فرماید رسول الله ﷺ در حالی که ما دختر ایشان سیده زینب رضی الله عنه را غسل می کردیم نزد ما آمد. پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: او را با آب و برگ کُنار به صورت طاق / فرد یعنی سه یا پنج بار غسل دهید و در پایان با آب و کافور بشویید.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَهَّابِ الثَّقَفِیُّ، عَنْ أَیُّوبَ، عَنْ مُحَمَّدٍ، عَنْ أُمِّ عَطِیَّةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: "دَخَلَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَنَحْنُ نَغْسِلُ ابْنَتَهُ، فَقَالَ: اغْسِلْنَهَا ثَلَاثًا أَوْ خَمْسًا أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ بِمَاءٍ، وَسِدْرٍ وَاجْعَلْنَ فِی الْآخِرَةِ کَافُورًا، فَإِذَا فَرَغْتُنَّ فَآذِنَّنِی، فَلَمَّا فَرَغْنَا آذَنَّاهُ فَأَلْقَی إِلَیْنَا حِقْوَهُ، فَقَالَ: أَشْعِرْنَهَا إِیَّاهُ".
صحیح البخاری / کِتَاب الْجَنَائِزِ / حدیث: ۱۲۵۴
طریقه غسل میت به این صورت است که تختی را که میت بر آن غسل داده می شود، سه، پنج یا هفت مرتبه بشویند. سپس میت بر روی آن گذاشه شود و تمام لباس به جز جامه قسمت شرمگاه درآورده شود. سپس غسال پارچه ای را بر دست خود می پیچد و اول عمل استنجا را انجام می دهد. سپس مانند وضوی نماز و ترتیب آن، غسل داده می شود. اما در وضوی میت شستن دست ها تا مچ، غرغره کردن و داخل کردن آب در بینی لازم نیست. زیرا شستن دست ها در ابتدای وضو برای انسان های زنده است. چون میت را شخص دیگری غسل می دهد، باید پارچه ای را خیس و دندان ها، لثه ها و بینی را با آن تمیز کرد. سپس موهای سر و اگر ریش وجود دارد آن را با صابون شست وگرنه آب ساده کافی است. سپس میت را به پهلوی چپ خوابانده و آب گرم آمیخته با برگ کُنار از سر تا پای قسمت راست بدن ریخته و شستشو داده شود تا آب به تختی که میت روی آن قرار دارد، برسد. سپس به پهلوی راست خوابانده شود و به همین ترتیب بر روی قسمت چپ بدن آب ریخته و شستشو داده شود. اگر آب گرم برگ کُنار در دسترس نباشد، آب ولرم ساده کافی است. سپس میت را از حالت دراز کشیده به شکلی که فرد تکیه می دهد، نشانده و با دستان روی شکم مالیده شود. در صورت خروج هرگونه ترشح، آن هم شسته شود. سپس آب روی تمام بدن ریخته شود. با این کار واجب کفایی انجام می شود. پس از آن اگر دو غسل دیگر داده شود، سنت انجام شده است. روش غسل برای بار دوم و سوم هم به شکل و ترتیب غسل اول است.
دو غسل اول با آب ولرم آمیخته با برگ کُنار و صابون داده شود. در غسل سوم باید از کافور در آب استفاده کرد. پس از آن، بدن متوفی باید خشک و معطر شود.
کفن میت
مطابق اهل سنت دیوبندی و بریلوی کفن مرد شامل ۳ قطعه پارچه و کفن زن ۵ قطعه می شود. البته نظر اهل حدیث در خصوص کفن زن مختلف است. مطابق اهل حدیث پوشاندن زن در پنج قطعه مستحب است، اما این امر ثابت نیست. بنابراین کفن کردن زن در سه قطعه پارچه از سنت پیامبر ثابت است. چنانچه اگر پنج قطعه در دسترس نباشد، سه قطعه پارچه کافی است. همچنین مطابق اهل حدیث و سُنی های دیوبندی نوشتن شهادتین یا آیات قرآن بر روی کفن از سنت نبوی ثابت نشده است و جایز نیست و این موجب هتک حرمت کلمه شهادت و آیات قرآنی می شود. البته تظاهر به نوشتن آیه یا کلمه شهادت بر صورت یا سینه میت فقط با انگشت و بدون مرکب جایز است، مشروط بر اینکه آن را سنت یا لازم تصور نکند.
مطابق سُنی های بریلوی هم نوشتن شهادتین و دیگر آیات و دعاها بر پیشانی و کفن و سینه میت جایز است ولی بهتر است با انگشت سبابه تظاهر به نوشتن شود نه با مرکب و غیره. همچنین آنها گذاشتن تبارنامه یا عهدنامه (اهل سنت بریلوی به مجموعه ای از سوره های کوچک و یا آیات به خصوص که به صورت کتابچه تدوین شده است، عهدنامه می گویند) در قبر یا نوشتن عهدنامه بر روی کفن را جایز می دانند.
نماز میت
اهل سنت نماز میت را واجب کفایی می دانند که اگر عده ای بخوانند، وجوب آن ساقط می شود، ولی اگر کسی آن را نخواند، همه گناهکارند. بهتر است که نماز میت را ولی یا بستگان نزدیکش بخوانند. نحوه خواندن نماز میت این است که امام در مقابل سینه میت اگر مرد است، می ایستد. و اگر میت زن است، مقابل شکم او می ایستد. اهل حدیث برای میت معتقدند که امام مقابل سر او بایستد. سپس «نیت» می کند. البته نیت قلبی است و لازم نیست الفاظ را بر زبان آورد. بلکه نیت زبانی از پیامبر اسلام ﷺ و نه صحابه و نه ائمه مجتهدین ثابت شده است و حتی برخی از فقها نیت زبانی را بدعت می دانند. نماز میت شامل ۴ تکبیر می شود.
مطابق سُنی های دیوبندی و بریلوی پس از نیت، تَکْبیرَةُ الْإحْرام (تکبیر تحریمه) با بلند کردن دست تا گوش ها گفته می شود. سپس دست ها پایین آورده و مطابق معمول دست راست روی دست چپ و زیر ناف قرار می گیرد. سپس عبارت ثناء "سُبْحٰنَکَ اللّٰھُمَّ وَبِحَمْدِکَ وَتَبَارَکَ اسْمُکَ وَتَعَالٰی جَدُّکَ وَجَلَّ ثَنَاؤُکَ وَلَا اِلٰـہَ غَیْرُکَ" خوانده می شود. لیکن اهل حدیث پس از تَکْبیرَةُ الْإحْرام دست ها را تا شانه ها بالا (رفع یدین) می برند و پس از پایین آوردن، دست راست روی دست چپ و بر روی سینه قرار می دهند. همچنین اهل حدیث ذکری که سُنی های دیوبندی و بریلوی در تکبیر اول می خوانند را صحیح نمی دانند. در عوض اهل حدیث سوره حمد را با بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیْمِ می خوانند، زیرا آنها بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیْمِ را یکی از آیه های آن می دانند. اهل حدیث با استناد به احادیث چه نماز میت باشد، چه نماز پنجگانه و هر نماز دیگر، خواندن سوره فاتحه را واجب می دانند که بدون آن نمازی وجود ندارد. طبق اهل حدیث پس از پایان سوره فاتحه، امام آمین می گوید و به محض شنیدن آمین امام، مامومین هم آمین می گویند. اهل حدیث همچنین می توانند پس از سوره حمد، بلافاصله بدون گفتن بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیْمِ سوره اخلاص را هم بخوانند.
در میان سُنی های دیوبندی و بریلوی تکبیر دوم بر خلاف تکبیر اول بدون بالا بردن دست و فقط با گفتن الله اکبر ادامه پیدا می کند. در تکبیر دوم صلوات (در زبان اردو برای واژه صلوات یا صلاه، کلمات درود شریف / درود ابراهیمی و درود پاک به کار برده می شود) "اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلٰی مُحَمَّدٍ وَّعَلٰی آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا صَلَّیْتَ وَسَلَّمْتَ وَبَارَکْتَ وَرَحِمْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلَی إِبْرَاهِیْمَ وَعَلَی آلِ إِبْرَاهِیْمَ، إِنَّکَ حَمِیْدٌ مَّجِیْدٌ" خوانده می شود. گفتنی است سُنی های دیوبندی و بریلوی در این صلوات کلمات «وَسَلَّمْتَ وَبَارَکْتَ وَرَحِمْتَ وَتَرَحَّمْتَ» را اضافه می کنند. در حالی که اصل صلوات (درود ابراهیمی) نزد همه مسلمانان و حتی دیوبندی ها و بریلوی ها در حالت عادی چنین آمده است. "أللّٰهم صل علٰی محمد وعلٰی أٰل محمد کما صلیت علٰی إبراهیم وعلٰی أٰل إبراهیْم إنک حمید مجید أللّٰهم بارک علٰی محمّد و علی أٰل محمد کما بارکت علٰی إبراهیم وعلٰی أٰل إبراهیم إنک حمید مجید". بریلوی ها همچنین اجازه خواندن صلوات دیگری غیر از درود ابراهیمی را می دهند.
اما اهل حدیث در تکبیر دوم همچون تکبیر اول پس از گفتن الله اکبر، رفع یدین (بالا بردن دست ها تا شانه) می کنند و سپس دست ها را پایین آورده و روی سینه قرار می دهند. و پس از آن درود ابراهیمی رایج یعنی "أللّٰهم صل علٰی محمد وعلٰی أٰل محمد کما صلیت علٰی إبراهیم وعلٰی أٰل إبراهیْم إنک حمید مجید أللّٰهم بارک علٰی محمّد و علی أٰل محمد کما بارکت علٰی إبراهیم وعلٰی أٰل إبراهیم إنک حمید مجید" را بدون هیچ کلمه اضافی می خوانند و کلمات اضافه شده «وَسَلَّمْتَ وَبَارَکْتَ وَرَحِمْتَ وَتَرَحَّمْتَ» توسط دیوبندی ها و بریلوی ها را غیر معتبر و نادرست می دانند.
در تکبیر سوم سُنی های دیوبندی و بریلوی بار دیگر بدون بلند کردن دست الله اکبر می گویند و برای مرحوم و همه مسلمانان طلب مغفرت می کند. اهل حدیث هم در تکبیر سوم همچون تکبیرهای قبل پس از گفتن الله اکبر، رفع یدین (بالا بردن دست ها تا شانه) می کنند و سپس دست ها را پایین آورده و روی سینه قرار می دهند. در تکبیر سوم برای میت مردان و زنان بالغ عموما چنین دعاهایی خوانده می شود:
- اَللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِحَیِّنَا وَمَیِّتِنَا وَشَاهِدِنَا وَغَائِبِنَا وَصَغِیْرِنَا وَکَبِیْرِنَا وَذَکَرِنَا وَاُنْثَانَا. اَللّٰهُمَّ مَنْ اَحْیَیْتَه مِنَّا فَاَحْیِه عَلَی الْاِسْلَامِ وَمَنْ تَوَفَّیْتَه مِنَّا فَتَوَفَّه عَلَی الإِیْمَانِ
- اللَّهمَّ إنَّ (فلانَ بنَ فلانٍ )فی ذمَّتِکَ وحبلِ جوارِک فقه من فتنةَ القبرِ وعذابِ النَّارِ وأنتَ أهلُ الوفاءِ والحقِ اللَّهمَّ فاغفر لهُ وارحمهُ إنَّکَ أنتَ الغفورُ الرَّحیمُ
- اللهمَّ أنتَ رَبُّها، وأنتَ خَلَقْتَها، وأنتَ هدیْتَها للإسلامِ، وأنتَ قبضْتَ رُوحَها، وأنتَ أعلَمُ بسِرِّها وعَلانیتِها، جِئْناک شُفعاءَ له فاغْفِرْ له
- اَللّٰھُمَّ اغْفِرْلَہٗ (لَھَا) وَارْحَمْہٗ (ھَا) وَعَافِہٖ (ھا) وَاعْفُ عَنْہُ (ھَا) وَاَکْرِمْ نُزُلَہٗ (ھَا) وَوَسِّعْ مُدْخَلَہٗ (ھَا) وَاغْسِلْہُ (ھَا) بِالْمَاءِ وَالثَّلْجِ وَالْبَرَدِوَنَقِّہٖ (ھَا) مِنَ الْخَطَایَا کَمَا نَقَّیْتَ الثَّوْبَ الْاَبْیَضَ مِنَ الدَّنَسِ وَاَبْدِلْہُ (ھَا) دَارًا خَیْرًا مِّنْ دَارِہٖ (ھَا) وَاَھْلاً خَیْرًا مِّنْ اَھْلِہٖ (ھَا) وَزَوْجًا خَیْرًا مِّنْ زَوْجِہٖ وَاَدْخِلْہُ (ھَا) اَلْجَنَّۃَ وَاَعِذْہٗ (ھَا) مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَمِنْ فِتْنَۃِ الْقَبْرِ وَعَذَابِ النَّارِ
- اَللّٰھُمَّ عَبْدُکَ (اَمَتَکَ) وَابْنُ (بِنْتُ) اَمَتِکَ یَشْھَدُ (تَشْھَدُ) اَنْ لَّا اِلہٰ َ اِلَّا اَنتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیْکَ لَکَ وَ یَشْھَدُ (تَشْھَدُ) اَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَرَسُوْلُکَ اَصْبَحَ فَقِیْرًا (اَصْبَحَتْ فَقِیْرَۃً) اِلٰی رَحْمَتِکَ وَاَصْبَحْتَ غَنِیًّا عَنْ عَذَابِہٖ (ھَا) تَخَلّٰی (تَخَلَّتْ) مِنَ الدُّنْیَا وَاَھْلِھَا اِنْ کَانَ (کَانَتْ) زَاکِیًا (زَکِیَۃً) فَزِکِّہٖ (ھَا) وَاِنْ کَانَ (کَانَتْ) مُخْطِئًا (مُخْطِئَۃً) فَاغْفِرْ لَـہٗ (ھَا) اَللّٰھُمَّ لَا تَحْرِمْنَا اَجْرَہٗ (ھَا) وَلَا تُضِلَّنَا بَعْدَہٗ (ھَا)
- اَللّٰهُمَّ اِنَّهٗ عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ کَانَ یَشْهَدُ اَنْ لاَّ اِلٰهَ اِلاَّ أَنْتَ وَاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَرَسُوْلُکَ وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهٖ اَللّٰهُمَّ اِنْ کَانَ مُحْسِنًا فَزِدْ فِیْ اِحْسَانِهٖ وَاِنْ کَانَ مُسِیْئًا فَتَجَاوَزْ عَنْ سَیِّاٰتِهٖ ، اَللّٰهُمَّ لاَ تَحْرِمْنَا اَجْرَهٗ وَلاَ تَفْتِنَّا بَعْدَهٗ
البته علاوه بر این چندین دعای دیگر هم وارد شده است که آنها هم در تکبیر سوم قرائت می شود. همچنین در سنی های دیوبندی و بریلوی اگر نام میت یا نام پدر میت معلوم نباشد، فسق و فجور میت عیان باشد، یا میت مجنون باشد و مواردی نظیر آن، عباراتی می تواند به این دعاها اضافه شود یا از آن کم شود. همچنین دیوبندی ها و بریلوی ها برای میت پسر و دختر نابالغ دعاهای دیگری هم می خوانند.
در تکبیر چهارم سُنی های بریلوی و دیوبندی همچون تکبیرهای قبل بدون بالا بردن دست الله اکبر می گویند و بدون خواندن هرگونه ذکر و دعا، دو بار عبارت سلام یعنی «اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ ﷲِ»را یک بار با چرخش صورت به سمت راست و یک بار دیگر با چرخش صورت به سمت چپ می خوانند و نماز میت را به پایان می رسانند. لیکن اهل حدیث در تکبیر چهارم مثل تکبیرهای پیشین پس از الله اکبر و رفع یدین، بدون خواندن هر گونه ذکر دیگر، فقط یک سلام «اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ ﷲِ» با چرخاندن صورت به سمت راست می خوانند. گفتنی است احناف به دو سلام در نماز میت قائل هستند و آن را نه از ارکان نماز میت، بلکه واجب می دانند. در حالی که اهل حدیث یک سلام را رکن نماز میت محسوب می کنند و اگر سلام دوم هم خوانده شود، اشکالی وارد نمی دانند. ولی معتقدند دو سلام در نماز میت به لحاظ سند ضعیف است و قابل حجت نیست. احناف بریلوی و دیوبندی همچنین خواندن نماز میت در مسجد را بدون عذر مکروه تحریمی (ترک آن ضروری است و انجام آن مطلقا حرام است و در قبال انجام آن قول عذاب وجود دارد و یکی از ادله نهی یا دلالت بر وجوب آن وجود دارد و انکار آن کفر نیست) می دانند. در حالی که اهل حدیث با استناد به احادیث صحیح و نظر علما خواندن نماز میت در مسجد را ثابت و جایز تلقی می کنند.
مطابق سُنی های دیوبندی روش صحیح گذاشتن میت در قبر این است که میت را به پهلوی راست رو به قبله بگذارند (به طوری که سر به سمت شمال و پاها به سمت جنوب باشد) و مقداری خاک در پشت میت قرار گیرد به طوری که میت روی پهلوی راست باقی بماند و به پشت برنگردد. علاوه بر این، هرگونه روش خواباندن میت خلاف سنت است. مطابق دیوبندی ها گذاشتن آجر یا تخته سنگ قبل از پوشاندن قبر جایز است. همچنین اجتناب از نوشتن کلمه شهادت و دیگر دعاها و آیات بر روی کتیبه و گذاشتن آن روی قبر ضروری است. گذاشتن سنگ قبر یا محکم کردن قبر هم جایز نیست.
اهل سنت بریلوی هم روش افضل را در این می دانند که میت به پهلوی راست خوابانده شود و مقداری خاک پشت میت قرار گیرد و صورت میت هم رو به قبله باشد. اگر چنین صورتی ممکن نباشد می توان میت را به پشت قرار داد و صورت را به سمت قبله کرد که این روش هم رایج است. در میان سنی های بریلوی گذاشتن کتیبه هایی کنار قبر که بر روی آنها نام متوفی و دیگر جملات درج می شود، رایج و نیز جایز است. همچنین گذاشتن سنگ قبر هم ممانعتی ندارد. آنها همچنین ساختن قبه و مزار بر قبر اولیاء، صالحین، علماء، مشایخ و سادات کرام را هم بلا مانع می دانند.
مطابق اهل حدیث، سنت این است که میت را از سمت پایین قبر وارد کنند و میت را به پهلوی راست در قبر بگذارند و صورت میت به سمت قبله گردانده شود و هنگام قرار دادن در لحد یکی از دعای زیر خوانده شود:
"بسم اللہ و علی سنۃ رسول اللہ صلی اللہ علیہ وسلم " یا " بسم اللہ و علی ملۃ رسول اللہ صلی اللہ علیہ وسلم
مستحب است کسانی که نزدیک قبر می ایستند، پس از بستن قبر، سه مرتبه خاک را با دو دست خود روی قبر بریزند. حمل میت و راه رفتن با آن واجب و حق میت بر مسلمین است. قبر نه هم سطح زمین باشد و نه از سطح زمین خیلی بلند، بلکه فقط یک وجب بالاتر از سطح زمین باشد تا مشخص شود که قبر است و مورد توهین قرار نگیرد. گذاشتن سنگ یا علامت های دیگر روی قبر فقط برای آنکه مشخص باشد تا در صورت نیاز بتوان بستگان و عزیزان را در آنجا دفن کرد مانع ندارد. نیز برای جلوگیری از برخاستن خاک و گرد و غبار می توان روی آن آب پاشید.
دعا، هدیه ثواب، فاتحه خوانی، خیرات، صرف غذا و غیره
مطابق دیوبندی ها بعد از دفن میت، دعا جمعی یا انفرادی برای طلب مغفرت جایز است، اما لازم و واجب دانستن آن جایز نیست. این ثابت است که پیامبر اکرم ﷺ در برخی مواقع دستان خود را برای دعا به سوی قبر بلند می کرد، اما در آن مواقع پیامبر ﷺ دستان را رو به قبله قرار داده و دعا می کرد. قرار دادن دست به سمت قبر هنگام دعا، شبهه طلب حاجت از میت را بوجود می آورد، لذا اگر کسی می خواهد روبروی قبر دعا کند باید دستان خود را به سمت قبله بلند کند تا این شبهه باقی نماند. در غیر این صورت بدون بلند کردن دست دعا کند. همچنین هنگام تشییع میت، شهادتین با صدای آهسته خوانده شود نه با صدای بلند. پس از مرگ والدین، هفت حق بر فرزندان در پرتو قرآن و حدیث وجود دارد که عبارتند از: دعای مغفرت، هدیه ثواب پس از عمل نفلی به متوفی یا فرد زنده، تکریم عزیزان و خویشاوندان و نزدیکان، کمک به عزیزان و خویشاوندان و نزدیکان، ادای دِین و امانت، عمل به وصیت جایز، و هر از گاهی زیارت قبرشان. همچنین اگر بستگان نزدیک متوفی در نظر دارند برای کسانی که برای تسلیت از راه دور می آیند غذا یا چای و شربت تدارک ببیند، این کار پسندیده ای است به شرطی که در ازای آن، صرف نظر از وضعیت و جایگاهشان از آنها برای چنین کاری مطالبه نشود و غذا دادن فقط با نیت صرف غذا باشد نه نذر یا غذای هدیه ثواب برای متوفی. البته مطابق دیوبندی ها، ختم قرآن کریم برای میت به عنوان هدیه ثواب جایز نیست. بهتر است در این مراسم به نیت دعوت کننده شرکت شود و فقط تلاوت قرآن نه ختم قرآن به عنوان اذکار از همه بهتر است. مطابق دیوبندی ها خواندن قرآن منشأ خیر و برکت است و ثواب خواندن آن به مردم می رسد، بنابراین تلاوت قرآن برای کسب ثواب یا برکت بدون شک صحیح است، اما رعایت چند نکته ضروری است: اول اینکه شرکت کنندگان در تلاوت قرآن فقط رضای خدا را در ذهن داشته باشند. به دلیل رودربایستی بازماندگان میت یا خودنمایی مجبور به قرآن خوانی نباشند. قرآن خوانی انفرادی بر قرائت جمعی ترجیح داده شود. دوم قرآن کریم صحیح قرات شود وگرنه مصداق این حدیث می شود که «بسیارند کسانی که قرآن را می خوانند و قرآن آنها را لعنت می کند!» سوم اینکه بابت قرآن خوانی هیچ پولی دریافت نشود وگرنه ثوابی برای قرائت کننده قرآن وجود نخواهد داشت، چه رسد به میت. به گفته دیوبندی ها، فقهایشان تصریح کرده اند که دعوت مردم برای قرآن خوانی و یا اجتماع برای ختم قرآن یا سوره انعام یا اخلاص مکروه است و گرفتن پول برای آن جایز نیست. و چهارم اینکه هیچ روز، ساعت یا وضعیتی را نباید برای این کار معین دانست. در جایی که به این شرایط توجه نشود، تلاوت قرآن به صورت جمعی صحیح نخواهد بود. در صورت رعایت شرایط فوق، و اینکه تلاوت جمعی قرآن لازم دانسته نشود، بلکه اگر افراد اتفاقی جمع شوند یا افراد موجود در محل قرآن را با هم تلاوت کنند و همچنین اگر کسی در آنجا نمی تواند قرآن بخواند، لهذا با کمک یک نفر که قرائت قرآن می داند، به صورت جمعی قرآن بخوانند و در عوض آن پول یا چیزی دریافت نشود، جایز است. همچنین دیوبندی ها با وجود جایز دانستن اصل هدیه ثواب، لیکن مختص کردن آن به روزهای سوم، چهلم و سالگرد را در سنت ثابت شده و صحیح نمی دانند، بلکه معتقدند این باید در هر زمانی غیر از این روزها انجام شود.
مطابق سُنی های بریلوی زیارت قبور به خصوص اولیاء در شرع مقدس جایز است و در سنت ثابت شده است که پیامبر ﷺ به زیارت قبور شهدای احد می رفته است. در ترمذی شریف آمده است رسول الله ﷺ فرمود: من شما را از زیارت قبور نهی کردم. اکنون به محمد ﷺ اجازه داده شده است تا به زیارت قبر مادرش برود، پس شما نیز به زیارت قبور بروید. قبرها، قطعا شما را به یاد آخرت می اندازند. هدیه ثواب هر عمل نیک فرد به مسلمان فوت شده یا زنده جایز و پسندیده است. بدین وسیله درجات نیکوکاران بالا می رود و گناهان گناهکاران بخشیده می شود و اهل قبر که دچار سختی و عذاب هستند نجات پیدا می کنند یا سختی های آنها کاهش می یابد و همه اینها به خواست خداوند صورت می گیرد. عموما برای مسلمانان بریلوی فوت شده مجالس تلاوت قرآن و ذکر و نعت ترتیب داده می شود و در این مجالس گریه و ماتم وجود ندارد. در این مجالس غذا پخته و توزیع می شود. این مراسم در روز سوم، هفتم، دهم، چهلم و سالگرد (اگر فرد عادی باشد به سالگرد آن بَرسی و اگر از اولیاء و شخصیت های خاص باشد به آن عُرس می گویند تشریفات آن متفاوت است) برگزار می شود. قرآن و فاتحه خوانی جمعی در روز سوم پس از دفن انجام می شود. همچنین در روز سوم رسم قُل (در این رسم آیه قل الله احد یا کل سوره توحید خوانده می شود. عموما ده هزار بار خوانده می شود) هم برگزار می شود. بستگان، دوستان و اعضای جامعه متوفی در خانه یا مسجد جمع می شوند ختم قرآن می کنند. برخی همه برای خواندن دعا و اذکار از دانه حبوبات استفاده می کنند. غذا و خیرات تقسیم می کنند. کسانی که نمی توانند در روز دفن بیایند، معمولا در روز سوم می آیند و به بازماندگان متوفی تسلیت می گویند. سوگ متوفی عموما به مدت سه روز برگزار می شود. پس از قرآن و فاتحه خوانی روز سوم، سوگ به پایان می رسد. پس از آن فاتحه روز چهلم و سالگرد برگزار می شود. سالگرد آخرین رسم غم است.
غذای مجالس هدیه ثواب را می توان خورد و میان عزیزان، بستگان، دوستان، ثروتمندان و فقرا تقسیم کرد. در میان بریلوی ها پخش کردن گل روی قبرها هنگام رفتن به قبرستان نیز رایج است. در میان سُنی های بریلوی شب برات (شب ۱۵ شعبان) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این شب، مردم به قبرستان ها می روند و بر متوفیان خود فاتحه خوانده و طلب مغفرت می کنند. در این شب قبرستان ها و اطراف آن چراغان می شود. حلوا، غذا و دیگر اشیاء بین فقرا تقسیم می شود. عده ای نیز در این شب به مستحقین پول و لباس می دهند و به این ترتیب هدیه ثواب می کنند. البته دیوبندی ها صرفا راجع به فضیلت این شب و رفتن به قبرستان ها و فاتحه خوانی قائل هستند ولی سایر رسم ها از جمله چراغانی کردن و دیگر کارهایی را که سُنی های بریلوی در این شب انجام می دهند را جایز نمی دانند. یکی دیگر از رسم های سُنی های بریلوی عُرس یا همان سالگرد وفات است که البته برای اولیاء، شخصیت های بزرگ و بزرگان طریقت گرفته می شود. در مراسم عُرس قرآن، فاتحه، اذکار و غیره خوانده می شود. محفل منقبت و گاهی قوالی برگزار می شود. سخنرانی صورت می گیرد. بین حضار اطعام توزیع می شود. مراسم عُرس ساعت ها ادامه پیدا می کند و عموما بر سر مزار، مقبره یا محل دفن متوفی برگزار می شود. مراسم عُرس عموما هر سال برگزار می شود.
مطابق اهل حدیث اموات را نباید تلقین کرد. چنانکه در میان برخی مشهور است، نزدیک قبر می ایستند و تلقین می کنند. بلکه باید کنار قبر ایستاد و برای او طلب استغفار و ثابت قدمی کرد. سفارش شده است که فقط کسی را که در شرف مرگ است تلقین کنند و تلقین صرف به معنای خواندن کلمه توحید نیست، بلکه باید به فرد گفت که او هم آن را بخواند. کنار قبر چیزی از قرآن خوانده نشود، زیرا بدعت است. به این ترتیب ساختن هرگونه بنا روی قبر و قرار دادن سنگ قبر یا مستحکم کردن آن، نوشتن بر آن و گذاشتن کتیبه روی آن حرام است. تسلیت به اعضای خانواده متوفی جایز است و تسلیت باید به گونه ای باشد که خانواده متوفی در آن آرامش داشته باشند و اندوهشان کم شود و آنها به صبر تلقین شوند. با کلماتی به آنها تسلیت گفته شود که هدف را برآورده کند و هم خلاف شرع نباشد. از دو چیز باید پرهیز کرد. یکی جمع شدن برای تسلیت، اگر چه مردم به این کار عادت کرده باشند و دوم تدارک غذا برای کسانی که برای تسلیت به خانواده متوفی آمده اند. بلکه سنت است، بستگان و اقوام برای خانواده متوفی غذا آماده کنند. گذاشتن گل و پارچه بر قبور چه اولیای الهی و صالحین بدعتی زشت برگرفته از فرهنگ عجم ها است و مخالفت صریح با سنت پیامبر اسلام ﷺ، اصحاب و ائمه سلف است. اهل حدیث می گویند به نام «هدیه ثواب» برای میت رسم های بسیاری در شبه قاره رایج شده است که این اعمال هیچ ربطی به شریعت ندارد. این اعمال نه نفعی به میت می رساند و نه برای شخص انجام دهنده، بلکه این کارها بر گناهان شخص انجام دهنده می افزاید. شرع این افعال را گمراهی تعریف کرده و همه بدعت ها را موجب ورود به جهنم قرار داده است. اهل حدیث حتی نماز میت را برای مسلمانی که مرتکب شرک شده است و در زندگی خود توبه کرده و از آن دست نکشیده است، بی فایده می دانند. چنانچه از نظر اهل حدیث سنت های رایج در پاکستان از جمله قرآن خوانی برای میت، خواندن شهادتین هنگام تشییع، دعا کردن بلافاصله پس از دفن میت، گذاشتن آیات و اذکار نوشته شده به همراه میت، خواندن قرآن هنگام تدفین، خواندن قرآن کنار قبر، روشن کردن شمع یا چراغ، رسم ختم سوم، هفتم، چهلم، سالگرد و غیره، رفتن به قبرستان در روز عاشورا و شب پانزده شعبان، حمل پخش کننده عطر به هنگام تشییع و خواندن اذکار با صدای بلند کنار تابوت باطل و بدعت است. مطابق اهل حدیث حتی اعمالی که باعث می شود انسان بعد از مرگش ثواب دریافت کند، فقط شامل حال کسی می شود که مُوحِّد باشد. کسی که پس از ارتکاب شرک در عمر خود بدون توبه فوت کرده باشد، عمل خود او در حیات و عمل دیگران پس از مرگ نفعی به او نمی رسانند. حتی دعای طلب استغفار هم سودی برای او نخواهد داشت. مطابق اهل حدیث پس از مرگ صدقه جاریه، علم نافع و اعمال نیک اولاد به میت نفع می رسانند. همچنین ابداع روش خوب (ابداع روش خوب یعنی روشی که منشأ آن در شرع است وگرنه آن روش هر چقدر هم که در ظاهر خوب به نظر برسد پسندیده نخواهد بود و بدعت محسوب می شود)، انتشار کتاب، پاسداری از مرزها در راه خدا، پرداخت بدهی ها (این می تواند شامل بدهی های هر فردی شود)، دعا و استغفار برای میت (البته این فایده زمانی به میت می رسد که تمام شرایط قبولی دعا فراهم باشد)، ادای حج به نیابت از متوفی، ادای روزهای نذر از طرف متوفی (البته در مورد حکم روزه های واجب بین علمای اهل حدیث اختلاف است)، آزاد کردن برده از طرف متوفی و قربانی به نیابت از متوفی به شخص فوت شده نفع می رساند.
آداب و رسوم مربوط به اموات در مناطق روستایی
در مناطق روستایی پاکستان با توجه به پراکندگی جمعیت و دوری مسافت این رسم ها کمی متفاوت می شود ولی اساس آن وابستگی مذهبی به فرقه های دیوبندی، بریلوی و اهل حدیث است. لازم به ذکر است که اکثریت جمعیت پاکستان را روستاییان تشکیل می دهند و از طرفی با سطح سواد کم و فرهنگ پایین بیشتر آنها سُنی های بریلوی هستند، چنانچه بیشتر، سنت های بریلوی ها در این مناطق رایج است. در مناطق روستایی عموما رسم بر این است که وقتی شخصی می میرد، به بستگان و اهالی روستا اطلاع داده می شود. نظر به بُعد مسافت و پراکندگی، افراد جمع می شوند تا تشریفات دفن مرحوم را به جا آورند. بستگان و افرادی که از بیرون روستا می آیند غلات و چیزهای دیگر هم با خود می آورند تا باری بر دوش بازماندگان متوفی نباشد. بستگان و اهالی روستا شرکت در مراسم خاکسپاری و روز سوم متوفی را ضروری می دانند. در بعضی مناطق بهترین لباس میت را روی کفن می گذارند و به غسال داده می شود. به غیر از لباس، پول هم داده می شود. سوگ متوفی تا سه روز متوالی برگزار می شود. محلی برای کسانی که از دیگر مناطق به روستای متوفی آمده اند، معین می شود و مردم تا سه روز برای خواندن فاتحه و هدیه ثواب می آیند. در این سه روز سوگواری، هیچ غذایی در خانه متوفی پخته نمی شود و اقوام نزدیک و همسایگان برای بازماندگان و مهمانان متوفی غذا می فرستند. برای این کار نوبت تعیین می شود. در مراسم سوم، چهلم و سالگرد عموما غذا توزیع می شود. در بعضی از مناطق پس از دن متوفی، فاتحه تا ۴ پنجشنبه متوالی برگزار می شود. چنانچه مراسم سوم، چهلم و سالگرد در این مناطق برگزار می شود و پخش غذا و خیرات جزئی از این رسم ها است. همچنین در برخی مناطق رسم هفتم، دهم و شش ماهی هم دارند.
در بین بلوچ ها و مکرانی ها نیز رایج است که وقتی فرد مطمئن شود چند روز بیشتر زنده نمی ماند و حواسش سالم است فرزندان، برادران، اقوام و دوستان نزدیک خود را صدا می زند و وصیت می کند. به این وصیت اهمیت زیادی داده می شود. بعد از تدفین اول بر سر قبر متوفی فاتحه می خوانند. تا جایی که می توانند به همه مردم غذا می دهند. به این ترتیب مردم به مدت سه روز در منزل متوفی جمع می شوند و فاتحه می خوانند. روز سوم بعد از نماز عصر فاتحه و پس از آن غذا توزیع می شود. در میان مکرانیان نیز رسم بر این است که متوفی چه فقیر باشد و چه غنی، همه اهل جماعت (در اینجا مراد تشکل یا جامعه خاصی) به نام او خیرات یعنی پول میدهند. در خانه متوفی غذا پخته نمی شود بلکه اهل جماعت می فرستند. ارسال غذا برای همه اعضای جماعت اجباری نیست، اما همه اعضای جماعت باید پول بدهند. پس از سه روز عزاداری به پایان می رسد و سپس مراسم چهلم، شش ماهه و سالگرد جشن گرفته می شود. در این مراسم هم مردم جمع می شوند و فاتحه می خوانند و اطعام توزیع می شود و به نام مرحوم صدقه و خیرات داده می شود، اما برخلاف رسم روز سوم اعضای جماعت کمک های خیریه نمی کنند.
در برخی از مناطق هم که نظام سرداری یا قبیله ای دارند اگر متوفی مرد باشد، پس از خواندن فاتحه، مراسم جانشینی پسر بزرگش را انجام می دهند که به آن دستاربندی یا عمامه (پگڑی) می گویند. این مراسم به این معنی است که مسئولیت های متوفی به پسر بزرگتر منتقل می شود. به مناسبت دستاربندی، اقوام و افراد جامعه یا قبیله پول هایی می دهند که آن فهرست شده و در زمان لازم تسویه حساب می شود.
سوگواری
احکامی در مورد نحوه حِدَاد یا سوگواری برای متوفی وجود دارد که نباید بیش از سه روز طول بکشد. در زبان اردو بیشتر از واژه «سوگ» و همچنین غم برای چنین وضعیتی استفاده می شود. در زبان اردو سوگ به معنای عزا، اندوه و غم به کار می رود. مطابق دیوبندی ها اگر به خاطر رابطه و انسیت با متوفی انسان غمگین شود یا بر مرگش گریه کند یا به سبب غم اشک سرازیر شود، ممانعتی در آن ندارد، بلکه یک امر طبیعی است. با وفات ابراهیم، چشمان پیامبر اسلام ﷺ تَر شد; اما عزاداری و گریه با صدای بلند از رسم های عصر جاهلیت است که شرعا از آن نهی شده است. عزاداری به این معناست که انسان ناله و گریه کند و در صفات و احوال میت مبالغه کند تا دیگران را به گریه بیاندازد. در قبرستان هم نشستن بر قبر و گریه کردن صحیح نیست، بلکه بعد از زیارت قبر با اندیشیدن به مرگ خود، باید محل را ترک کرد. چنانچه دیوبندی ها غم و اندوه برای خویشاوندان متوفی را تا سه روز جایز می شمارند. ولی بر زن بیوه واجب است چهار ماه و ده روز که به آن «عدّه» یا «عدت» می گویند، سوگ بگیرد و اگر زن حامله باشد تا زمان تولد فرزند لازم است در سوگ باشد. برای زن بیوه جایز نیست در مدت سوگ از خانه بیرون رود و خود را آراسته کند و عطر بزند. زن در آن مدت فقط برای کار و انجام امور ضروری می تواند از خانه خارج شود، در غیر این صورت در عدّه اجازه خروج ندارد. لهذا گرچه گریه کردن جایز است، اما شرع اسلام گریه با صدای بلند در ایام سوگواری را ممنوع کرده است.
سُنی های بریلوی هم با استناد به حدیثی از رسول خدا ﷺ که در صحیح بخاری آمده است می گویند: نمی شنوید که یقینا خداوند نه بر اشک چشم عذاب می کند و نه بر اندوه دل، بلکه متوفی عذاب می شود به دلیل نوحه خانواده اش. چنانچه سنی های بریلوی گریه و اشک و اندوه دل را جایز و حتی موجب حصول رحمت می دانند. البته نوحه، فریاد زدن، جَزَع و فَزَع را ناجایز و موجب عذاب می دانند. حکم عدّه برای زنان بیوه در میان بریلوی ها هم با دیوبندی ها یکسان است.
مطابق اهل حدیث گریه و زاری با صدای بلند، سیلی زدن، خودزنی، کشیدن مو، چاک کردن گریبان، نوحه خوانی، برگزاری مجلس ختم، عزا و محفل میلاد از بدعت ها به شمار می روند و جایز نیست. حافظ صلاح الدین یوسف در این باره می نویسد: مجلس عزا و ختم یکی از رسم های رایج در بین شیعیان است. مجلس عزا برای هدیه ثواب به متوفی برگزار می شود که در آن ذاکر به ذکر مصائب اهل بیت و سب و لعن اصحاب پیامبر ﷺ می پردازد. با الگوبرداری از مجلس شیعیان، بدعت گذاران سُنی بریلوی هم محفل هدیه ثواب برگزار می کنند. اما بدیهی است که این نیز یک رسم اختراعی است و به آن بدعت گفته می شود که طبق حدیث پیامبر ﷺ شَر الامور است. وقتی در ازای بدعت گناه نوشته می شود، پس چگونه می توان از طریق آن «هدیه ثواب» کرد؟ حکم عدّه برای زنان بیوه در میان اهل حدیث هم مانند سنی های بریلوی و دیوبندی است.
آداب و رسوم مربوط به اموات شیعیان دوازده امامی
آداب و رسوم مربوط به اموات شیعیان دوازده امامی در حد واجبات در تمام کشور همچون شیعیان سراسر جهان یکسان است. در مستحبات بسته به مناطق و فرهنگ ها برخی از سنت ها ترک یا انجام می شود. در میان شیعیان دوازده امامی گذاشتن جریدتین، تربت امام حسین علیه السلام (در زبان اردو خاک شفاء)، تسبیح و مهر خاک شفاء، دیدن چهره متوفی پس از نماز میت یا پیش از دفن، گذاشتن صورت میت روی خاک، استفاده از کفن دعانویسی شده، ریختن خاک روی مرده، تلقین، پاشیدن گُل و آب روی قبر، گذاشتن سنگ قبر و ختم قرآن تقریبا در همه جا رایج است.
وقتی خبر مرگ به بستگان و عموم می رسد، همه در خانه متوفی جمع می شوند. بازماندگان متوفی گریه و زاری می کنند، در حالی که دیگران از خانواده داغدیده دلجویی کرده و تلقین به صبر می کنند. اقوام و همسایگان به مدت سه روز غذا به خانه متوفی می فرستند. در این حین به یاد شهدای کربلا مرثیه و نوحه خوانده می شود. نماز میت عموما در فضای باز حسینیه ها خوانده می شود. پس از گذاشتن میت در قبر، تلقین به وحدانیت خدا، نبوت حضرت محمد ﷺ، کعبه به عنوان قبله، قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانی و شهادت به بر حق بودن دوازده امام علیهم السلام داده می شود. پس از بستن قبر، همه دست خود را روی قبر می گذارند و یک بار سوره فاتحه و سه مرتبه سوره اخلاص را می خوانند و طلب استغفار می کنند.
در میان شیعیان رسم های سوم، هفتم، پانزدهم، چهلم و سالگرد اهمیت زیادی دارد. برای هدیه ثواب به متوفی بستگان و دوستان به صورت گسترده جمع می شوند و قرآن و فاتحه می خوانند. همچنین مجالس ختم برگزار می شود که در آن پس از ذکر فضائل اهل بیت و یاد شهدای کربلا برای متوفی طلب مغفرت می شود. توزیع اطعام بخشی از مراسم مربوط به سوگ متوفی و هدیه ثواب است. یکی از رسم های رایج میان شیعیان در شهرهای بزرگ دادن آگاهی مراسم ترحیم یا سالگرد متوفی در روزنامه است که در میان دیگر اقوام و سُنی های بریلوی کمتر دیده می شود. در پانزده شعبان، شیعیان علاوه بر بزرگداشت ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به قبرستان ها هم می روند. رفتن به قبرستان هر شامگاه پنج شنبه نیز میان شیعیان رایج است.
ساختن لحد در میان شیعیان کراچی و برخی از شهرها و دیگر مناطق پاکستان رایج نیست ولی در میان شیعیان مناطق گلگیت-بلتستان ساختن لحد رایج است. در میان برخی از خواجه ها (خواجه ها همانند بوهره ها و آقاخانی های خواجه و همچنین سُنی های میمَن ریشه در گجرات هند دارند و همه این جامعه ها تقریبا تجارت پیشه هستند) که با عنوان خوجه اثناعشری شهرت دارند، مانند بوهره ها رقعه ای را با امضای چهل نفر که به معنای شهادت دادن است، در کفن متوفی می گذارند. در میان برخی از شیعیان ایالت سِند رایج است که اگر فرد در ۴ روز اول یا آخر ماه قمری فوت کرده باشد، در چهار طرف قبر نخ می بندند. یا فرزندان پسر متوفی برای سه روز سایر اعضای خانواده خود را ملاقات نمی کنند. در برخی مناطق از جمله گلگیت-بلتستان یک بز، گوسفند یا گاو را به عنوان صدقه ذبح می کنند و طعام آن را بین مردم تقسیم می کنند. البته در برخی مناطق از جمله گلگیت از گوشت این ذبیحه خانواده متوفی استفاده نمی کنند. در منطقه بلتستان تا چهل روز بر قبر متوفی آب می پاشند و فاتحه می خوانند و در بعضی از محل ها هم تا هفت روز چراغی بر قبر متوفی افروخته می شود. در بخش هایی از مناطق گلگیت سالی یکبار هنگامی که یک نوع از گل محمدی شکوفه می زند، آن را جمع کرده و اهالی محل به خصوص زنان آن را روی قبرها می ریزند که به آن رسم گلاب ریزان می گویند. گذاشتن سنگ مرمر روی قبر و قبر بدون سنگ مرمر در هر دو شکل در میان شیعیان پاکستان رایج است. در دو منطقه شیعه نشین هنگو و پارچنار ایالت خیبرپختونخوا، علاوه بر رسم های رایج شیعیان، گروهی وجود دارند که خود را مقلد نمی دانند بلکه همچون فرقه های صوفیه رسم پیر مریدی را دنبال می کنند. این شیعیان پس از تکمیل مراسم دفن میت که توسط علما انجام می شود، اطراف قبر شروع به نواختن طبله و نی می کنند و با ساز و آواز میت را گرامی می دارند. البته این رسم برای هر کسی انجام نمی شود، بلکه برای شخصیت به اصطلاح مهم نزد آنها صورت می گیرد.
در شهر کراچی برخی از شیعیان(اردو زبان های مهاجر و خوجه ها و آن عده از شیعیان که در میان کلونی های شیعیان اردو زبان زندگی می کنند) رسم خاصی دارند به گونه ای که اگر میت در ماه محرم و صفر از دنیا برود، به احترام عزای امام حسین برای او مراسم نمی گیرند و صرفا مراسم کفن و دفن را انجام میدهند و فقط افراد خیلی نزدیک برای فاتحه و تسلیت در خانه جمع می شوند. ولی پس از هشتم ربیع الاول، مراسمات رسمی برای آن میت برگزار می کنند. البته این رسم در شمال پاکستان(گلگیت بلتستان و مناطق دیگر شیعه وجود ندارد و مراسمات به شکل مرسوم برگزار می شود: سه روز اول، هفتم، چهلم و سالگرد)
در سطور زیر به دیدگاه اهل تسنن درباره شیعیان در رابطه با این امور می پردازیم.
مطابق سُنی های دیوبندی شیعیانی که معتقدند قرآن کریم تحریف شده است، یا حضرت علی خداست، یا معتقدند که جبرائیل وحی را نادرست به جای حضرت علی به پیامبر رساند، یا منکر صحابه بودن خلفای راشدین هستند، یا به عایشه تهمت می زنند و یا عقاید کفرآمیز دیگری داشته باشند، چنین شیعه ای به دلیل مخالفت با مبانی اسلام از دایره اسلام خارج می شود. جایز دانستن امامت یا خواندن نماز میت شیعه ای با علم به اینکه عقاید بالا را داشته است، موجب خارج شدن از دایره اسلام می شود. پس بر چنین فرد سُنی بدون تجدید ایمان و عقد، زندگی با همسرش نیز جایز نخواهد بود. اگر امام یا فرد سُنی مسئله خواندن نماز میت شیعه را خلاف شرع دانسته و با این حال نماز بخواند، مرتکب گناه کبیره شده است، اما این امر موجب از بین رفتن نکاح نمی شود. و اگر نادانسته نماز خوانده است، نه کفر واقع شده و نه گناه کبیره به حساب می آید. با این حال فرد باید استغفار کند و امام نیز همیشه باید پس از تحقیق لازم، نماز میت را بخواند.
و اگر عقیده شیعه ای تا به این حد از کفر نرسد، حکم به گمراهی او می رود و در پی خواندن یا امامت نماز میت فرد گمراه، کفر صادر نمی شود. البته اهل سنت و الجماعت باید از خواندن نماز میت گمراه آشکار پرهیز کنند. اما شیعیان پاکستان این گونه نیستند، بنابراین ضروری است که نماز میت سُنی ها و شیعیان جداگانه خوانده شود. بنابراین با توجه به صورت مسئله، اگر میت اهل تسنن باشد، شرکت شیعیان در نماز جنازه او صحیح نیست و اگر میت شیعه باشد، شرکت اهل تسنن در نماز میت او صحیح نیست.
همچنین عقاید، شهادتین، اذان، نماز، محل عبادت و نحوه عبادت شیعیان با مسلمانان متفاوت است و این افراد خود را شیعه می نامند نه مسلمان، بنابراین احکام مسلمانان و شیعیان یکسان نیست. چنانچه اگر عقاید شیعه ای کفرآمیز باشد، دفن او در قبرستان مسلمانان اهل سنت هم جایز نیست.
مطابق سُنی های بریلوی وابسته به منهاج القرآن (زیر نظر طاهر القادری) هم کسانی که مرتکب اهانت و گستاخی به خدا، پیامبر اسلام، اصحاب و ازواج پیامبر و اهل بیت اطهار شوند، خواندن نماز میت یا طلب دعای مغفرت پس از مرگ برای آنها جایز نیست و اگر کسی دانسته بر آن فرد نماز خوانده است، باید توبه کند. البته در حیات فرد، دعا کردن برای هدایت او جایز است.
سُنی های بریلوی هم تقریبا نظری شبیه به دیوبندی ها نسبت به شیعیان دارند. آنها می گویند اگر شیعه ای مقتضیات دین را انکار کند، مثلا معتقد است که در قرآن تحریف شده است یا اینکه حضرت علی و دیگر ائمه اطهار از هر یک از پیامبران برتر هستند، او کافر و مرتد است و اقامه نماز میت او مطلقا حرام و از گناهان کبیره است. لذا اگر کسی احوال چنین شیعه کافری را بداند، ولی او را سزاوار مغفرت دانسته و نماز جنازه او را بخواند؛ باید دوباره شهادتین خوانده و اسلام و نکاح خود را تجدید کند.
آداب دفن شیعیان اسماعیلیه مستعلیه یا بُهره
شیعیان اسماعیلیه مستعلیه یا بُهره که در شبه قاره با نام بوهره شناخته می شوند. تصور می شود جامعه بُهره ها متشکل از ۵ میلیون نفر باشند. هویت مذهبی، پوشش لباس خاص، سبک زندگی، تمایل به تحصیل، تجارت، کار بشردوستانه، دوری از فعالیت های سیاسی و استفاده از زبان گجراتی و عربی برای عبادات، مکالمه و مکاتبه آنها را از دیگر جوامع و مذاهب برجسته می کند. آنها همچنین از تمام اعضای جامعه خود رقمی را برای سازماندهی، انجام فعالیت ها و توسعه جامعه بُهرها دریافت می کنند. علمای برجسته سُنی اعم از دیوبندی، بریلوی و اهل حدیث بر خارج بودن بُهره ها از دایره اسلام همچون اسماعیلیه آقاخانی اجماع دارند.
خرید زمین قبرستان و توسعه آن همچون دیگر فعالیت های این جامعه از حساب صندوق اجتماعی جامعه انجام می شود. بُهره ها عموما اموات خود را فقط در قبرستان متعلق به خودشان دفن می کنند. جامعه اسماعیلی بُهره این ایدئولوژی را ترویج می کند که مرگ رفتن از این جهان به دنیای ابدیت است و از خداوند رحمت می طلبند تا درگذشتگان به آرامش و سعادت اخروی دست یابند.
مراقبت از فرد در احتضار
هنگامی که مسلمانی به مرگ نزدیک می شود، مراسم عهد الاحسان (میثاق) انجام می شود، یعنی آیاتی از قرآن از جمله آیت الکرسی تلاوت می شود و فرد در احتضار را تشویق به ذکر آن می کنند. همچنین شخص در حال احتضار به خواندن کلمات شهادت (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ , اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ , اَشّہَد اَنَّ مَوْلاناٰ عَلیُ وَلِی اللہِ) تشویق می شود. تربت امام حسین علیه السلام با عسل به او داده می شود. چند قطره از آب زمزم در دهانش ریخته می شود. اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ فرد می خوانند. به محض مرگ، بازماندگان تشویق میشوند که آرامش خود را حفظ کنند، برای متوفی دعا کنند و مقدمات دفن را آغاز کنند. جنازه میت در هنگام مرگ و بعد از مرگ به گونه ای قرار می گیرد، چنانچه در حالت ایستاده رو به قبله (پاها به سمت قبله) باشد.
آماده کردن بدن متوفی
روش دفن اموات و دعاها میان بُهره ها به طور کلی با هر مذهب دیگر اهل سنت یا شیعیان متفاوت است. اما در شرایط اضطراری، به همین ترتیب، اگر بُهره ای آگاه که بتواند عمل دفن را رهبری کند، در دسترس نباشد، میتوان متوفی را با هر شعائر اسلامی موجود دفن کرد. با این حال، در هر شرایطی پیکر متوفی نباید سوزانده شود.
چنانچه اسلام یک دین کامل است، جزئیات بسیاری برای زندگی از تولد تا مرگ ارائه می دهد. این دین عقل سلیم، عملی و مهمتر از آن قابل انعطاف است. برای مثال مسلمانان باید قبل از نماز وضو بگیرد و برای وضو به آب نیاز است. اما در عین حال اگر آب در دسترس نباشد؛ می توان تیمم کرد. همین طور اسلام خوردن گوشت خوک را حرام کرده است، اما اگر کسی در حد مرگ گرسنه است، او نه تنها می تواند گوشت تازه خوک را بخورد بلکه حتی گوشت خوک مرده نیز مجاز است. لذا تحت شرایطی که در زمان دفن ممکن است، عمل دفن میت باید مطابق سنت بُهره با کمال احترام انجام شود. چشمان متوفی باید بسته شود و بدن به طور موقت با ملحفه سفید تمیز پوشانده شود. گریه و زاری زیاد برای بازماندگان حرام است. هنگامی که فرزند حضرت محمد ﷺ از دنیا رفت، آن حضرت فرمود: چشم ها اشک می ریزد و دل ها اندوهگین می شود، ولی ما چیزی نمی گوییم مگر آن که پروردگارمان را خشنود کند. متوفی باید در اسرع وقت پس از مرگ دفن شود و از مومیایی کردن یا ایجاد مزاحمت برای بدن متوفی اجتناب شود. در صورت لزوم ممکن است کالبد شکافی انجام شود، اما باید با نهایت احترام انجام شود.
غسل میت
در آماده سازی برای دفن، خانواده یا سایر اعضای جماعت جسد را می شویند و کفن می کنند. قبل از شروع غسل تمام لباس ها، باندهای پزشکی و غیره به جز قسمت های خصوصی بدن باید برداشته شود و قسمت های خاص باید با حوله پوشانده شود. اگر با برداشتن باند و غیره احتمال خونریزی وجود دارد نباید آن برداشته شود. قبل از غسل باید وضو انجام شود. ابتدا با خواباندن به سمت چپ، میت استنجا و شسته می شود. سپس در حین شستن هر دو دست میت به سمت چپ خوابانده و شسته می شود. سپس صورت میت شسته می شود. پس از آن دست راست از کف دست تا آرنج شسته می شود. بعد از آن دست چپ از آرنج تا کف دست شسته می شود. سپس سر از وسط به سمت پیشانی و بعد از آن از وسط به سمت گردن شسته می شود. سپس در حین مسح گوش ها، همزمان انگشتان داخل گوش قرار می گیرد. پس از آن گردن مسح می شود.
بدن میت سه بار با آب پاکیزه و معطر، به نحوی که مسلمانان برای نماز وضو می گیرند، با تلاوت آیات و دعا با احترام کامل غسل داده می شود. غسل اول با آب آمیخته با برگ های خشک یا سبز گیلاس وحشی انجام می شود. ابتدا سر، موها، گوش ها، ریش و گردن شسته می شود. سپس نیمه راست و پس از آن نیمه چپ شسته می شود. غسل دوم با مخلوط کردن کافور و عطر در یک سطل به ترتیب غسل اول انجام می شود. در غسل سوم تنها از آب تمیز ولرم در صورت امکان استفاده می شود. سپس بدن در پارچه تمیز و سفید کفن می شود. پارچه های کفن باید در ۵ قطعه باشد. قبل از پوشاندن بدن با کفن، ۲ رقعه از عامل محلی (عامل از مراتب دعوت بُهره ها است که جایگاه پیشوای محلی را دارد) تهیه می شود. یا اگر عامل محلی در دسترس نیست ۲ کپی از رقعه به نحوی تهیه شود. یکی از این رقعه ها روی سینه متوفی و دیگری در دست راست متوفی و میان انگشتان وسط قرار می گیرد. این دعا یا توصیه نامه ای است برای متوفی که هنگام بازخواست از او پس از مرگ ارائه شود.
نماز میت
متوفی سپس به محل اقامه نماز جنازه منتقل می شود. جنازه طوری قرار می گیرد که به سمت قبله باشد. در مورد متوفی مرد، امام باید به سمت سینه شخص بایستد و برای زن، او باید نزدیک سر متوفی باشد. مطلوب است برای شرکت در نماز جنازه وضو گرفته شود. نماز شامل ۵ تکبیر می شود. برای شروع تکبیر دست ها تا گوش ها بالا برده می شود. ابتدا ندای آغاز شدن نماز میت داده می شود و سپس کلمات شهادت (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ , اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ , اَشّہَد اَنَّ مَوْلاناٰ عَلیُ وَلِی اللہِ) خوانده می شود. پس از کلمات شهادت امام آیه وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ را می خواند.
پس از آن امام دوباره کلمات شهادت را تکرار می کند و آیه کُلُّ نَفۡسٍ ذَآٮِٕقَةُ الۡمَوۡتِؕ وَاِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ اُجُوۡرَکُمۡ یَوۡمَ الۡقِیٰمَةِؕ فَمَنۡ زُحۡزِحَ عَنِ النَّارِ وَاُدۡخِلَ الۡجَـنَّةَ فَقَدۡ فَازَ ؕ وَمَا الۡحَیٰوةُ الدُّنۡیَاۤ اِلَّا مَتَاعُ الۡغُرُوۡرِ را می خواند.
بار دیگر امام کلمات شهادت را می خواند و پیرو آن آیه قُلۡ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ هَادُوٓاْ إِن زَعَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ أَوۡلِیَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ ٱلنَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ وَلَا یَتَمَنَّوۡنَهُۥٓ أَبَدَۢا بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیهِمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلظَّـٰلِمِینَ قُلۡ إِنَّ ٱلۡمَوۡتَ ٱلَّذِی تَفِرُّونَ مِنۡهُ فَإِنَّهُۥ مُلَٰقِیکُمۡۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَیٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ را قرائت می کند.
کلمه شهادت بار دیگر خوانده می شود و پس از آن آیه
پس از نیت نماز میت (اُصلی صلاه الجنازهِ الخمسه تکبیره لله عز و جل ادا مستقبلا .... بالامام)، تَکْبیرَةُ الْإحْرام اول گفته می شود و عبارت الحمد لله اهل المجد و الکبریا و العظمة و القدره خوانده می شود. سپس تکبیر دوم گفته می شود و عبارت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ فِی الآخِرِینَ خوانده می شود. در تکبیر سوم دعای الهم اغفرلی هذا / هذه المتوفی ذنوبه / ها فی زمرتین النبی محمد و آله الطاهرین خوانده می شود. برای متوفی کم سن دعای دیگری نیز وجود دارد. در تکبیر چهارم دعای اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ َاَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ اِنَّکَ وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ وَ غافِرَ السَّیِئَاتِ خوانده می شود. در تکبیر پنجم دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرضٰی خوانده می شود و با چرخاندن سر به سمت راست و چپ و گفتن السَّلامُ عَلَیْکُم ورَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ نماز میت به پایان می رسد.
دفن
متوفی سپس برای دفن به قبرستان برده می شود. در حالی که همه افراد جامعه در نماز میت شرکت می کنند، تنها مردان جامعه جسد را تا قبر همراهی می کنند. ترجیح آن است در جایی که شخص فوت کرده است، دفن شود و به مکان یا کشور دیگری منتقل نشود (زیرا ممکن است باعث تأخیر در دفن یا حفظ یا مومیایی کردن بدن شود). در صورت وجود، قبرستان یا بخشی از آن که برای مسلمانان اختصاص داده شده است، ترجیح داده می شود. متوفی در قبر (در صورت مجاز بودن مطابق قوانین محلی) بدون تابوت به پهلوی راست رو به قبله قرار می گیرد.
بعد از آن هر سه بند کفن باز می شود. همچنین انگشت سبابه دست راست از کفن بیرون آورده می شود. نوک بینی و انگشت سبابه باید به زمین برسد. بعد از آن آب زمزم را روی بدن پاشیده و تربت امام حسین علیه السلام نزدیک سر گذاشته می شود. سپس اعضای خانواده شروع به ریختن خاک از سمت سر و صورت به پایین می کنند. پس از آن تمام افراد حاضر باید حداقل ۳ مشت خاک بر روی قبر بریزند. اینچنین قبر باید تا بالا با همان خاک کنده شده پر شود. در پایان امام انگشت شست خود را روی قبر فشار می دهد و دعایی را می خواند. لازم به ذکر است در تمام مراحل غسل، کفن و دفن دعاهای مختلفی وجود دارد که قرائت می شود.
نکته قابل توجه این است که بُهره ها برای دفن میت باید از عامل محلی (عامل از مراتب دعوت بُهره ها است که جایگاه پیشوای محلی را دارد) اجازه بگیرند. در موارد مشاهده شده است که عامل به افرادی که اختیارات و جایگاه داعی مطلق (پیشوای بُهره ها) و یا نظام آنها را مورد نقد قرار داده اند، شفافیت در نحوه استفاده از منابع و برداشت پول از صندوق را زیر سوال برده اند، عالمان یا کسانی از بُهره ها که با خطبه یا سخنان جمع کثیری را به خود جلب کنند، کسانی که تقاضای اصلاحات در نظام موجود کنند، کسانی که به دلیل مجبور کردن به انجام کاری از طرف دستگاه حاکم بر بُهره ها با آن مخالفت کنند و یا در مجموع کسانی که نظام موجود بُهره ها را به هر نحوی به چالش بکشند؛ تحت تحریم اجتماعی قرار می گیرند و عامل مجوز تدفین به آنها نمی دهد.
در شهر کراچی قبرستان های بُهره ها باغ نور «به زبان اردو نور باغ» نامگذاری شده است و در دو منطقه صدر و میوه شاه (در محله میوه شاه همچنین چندین قبرستان دیگر مسلمانان وجود دارد) واقع شده است.
سوگواری
عزیزان و بستگان ۳ روز عزاداری دارند. سوگواری در اسلام به معنای کثرت عبادت، پذیرفتن سوگواران و تسلیت و پرهیز از لباس های تزئینی و جواهرات است. زنان بیوه بر طبق قرآن سوگواری طولانی (عدّه) به مدت ۴ ماه و ۱۰ روز دارند. در این مدت، او نباید دوباره ازدواج کند، از خانه خود نقل مکان کند، یا لباس یا جواهرات تزئینی بپوشد. وقتی کسی می میرد، همه چیز در این زندگی زمینی پشت سر گذاشته می شود و دیگر فرصتی برای انجام اعمال صالح و ایمان وجود ندارد. حضرت محمد ﷺ یک بار فرمودند که سه چیز وجود دارد که ممکن است پس از مرگ به نفع انسان باشد: صدقه ای که در طول زندگی داده می شود و به دیگران کمک می کند، دانشی که مردم همچنان از آن بهره می برند، و فرزند صالحی که برای او دعا می کند. در حالی که بسیاری از بُهره ها از آیین های فوق پیروی می کنند، بسته به آنچه که خانواده و یا دوستان متوفی در انجام آن احساس راحتی می کنند و یا درخور تجلیل از متوفی می دانند، این آیین ها می تواند متفاوت باشد.
گفتنی است صحت مطالب سطور بالا را کاملا نمی توان تایید کرد. اما تلاش شده است تا روش بسیار متداول دفن بُهره ها بیان شود.
آداب شیعیان اسماعیلیه نزاریه یا آقاخانی
شیعیان اسماعیلیه آقاخانی (در زبان اردو آغاخانی نوشته می شود) در سایت رسمی این جامعه خود را چنین معرفی می کنند. مسلمانان شیعه اسماعیلی جامعه ای متشکل از اقوام مختلف از لحاظ قومیتی و فرهنگی هستند که در بیش از ۲۵ کشور جهان زندگی می کنند و در بیعت با اعلیحضرت شاهزاده کریم آقاخان (شاه کریم الحسینی در نزد اسماعیلیان به عنوان مولانا امام حاضر) به عنوان چهل و نهمین امام موروثی (روحانی) از نسل حضرت محمد ﷺ متحد شده اند.
عقاید آقاخانی ها چندان مشخص نیست. برای مثال از طرفی تظاهر به شعائر و مناسک اسلامی می کنند و از طرفی نماز، روزه و دیگر احکام و شعائر اسلامی را اختیاری می دانند. البته مطابق تصور و مشاهده غالب مردم این جماعت مقید به احکام و شعائر اسلامی دیده نمی شوند. لازم به ذکر است دیوبندی ها بر این باورند که اسماعیلیه آقاخانی فرقه ای است که به دلیل عقاید و نظریات نادرست از دایره اسلام خارج و از مسلمانان جدا شده اند. چنانچه روابط دوستانه و صمیمانه با غیر مسلمانان و شرکت در مجالس و امور مذهبی آنان شرعا حرام است. اگر تصادفا با آنها غذا صرف شود و آن غذا یا نوشیدنی فی نفسه پاک و حلال باشد میتوان با آنها غذا خورد، ولی عادت به این کار صحیح نیست؛ زیرا در این صورت فرق دوست و دشمن خدا باقی نمی ماند. سنی های اهل حدیث و بریلوی هم چنین نظری درباره آقاخانی ها دارند.
بی بی سی به نقل از خود اسماعیلیان نوشته است که جمعیت آنها حدود ۱۵ میلیون نفر در سراسر جهان و ۵۰۰ هزار نفر در پاکستان است. البته در این آمار مشخص نشده است که آیا این جمعیت شیعیان اسماعیلیه آقاخانی است یا شیعیان اسماعیلیه مستعلیه را هم شامل می شود. در پاکستان، جمعیت شهری آقاخانی ها بیشتر در کراچی متمرکز هستند. اما آنها در اکثر شهرهای بزرگ سِند، پنجاب و نقاطی از خیبر پختونخوا حضور دارند. آقاخانی های مهاجرت کرده از گجرات هند عمدتا تاجران ثروتمند و تاجران کوچک هستند. همچنین ناحیه های هنزه و غذر در منطقه گلگیت-بلتستان از نقاط با اکثریت مطلق آقاخانی است. حال نگاهی به آداب و رسوم آقاخانی ها در رابطه با اموات می اندازیم. قابل توجه است که مطالب ذکر شده در سطور زیر به سختی یافت شده است، زیرا با وجود جستجوی بسیار؛ منابع لازم در این باره پیدا نشد. لذا احتمال دارد که مطالب زیر جزئیات کامل را ارائه ندهد.
پس از مرگ فرد، کمیته غسل جماعت خانه (آقاخانی ها به محل عبادت خود جماعت خانه می گویند)، میت را در غسال خانه شستشو می دهد. بدن با روغن های طبیعی، گل های خشک و غیره معطر می شود. سپس جسد را در پارچه سفید (کفن) پیچیده و در تابوت می گذارند. جسد معمولا به جماعت خانه منتقل می شود که در آنجا اعضای خانواده و سایر حضار می توانند ادای احترام و دیدار نهایی (در زبان گجراتی به آن انجلی می گویند) را انجام دهند. در این دیدار نهایی (چللی انجلی) حضار گنان (سرودهای عبادی یا اشعاری که توسط شیعیان اسماعیلی آغاخانی عموما به زبان گجراتی خوانده می شود) و صلوات می خوانند.
سپس مراسم چانتا (CHHANTA) (گناه انسان را آلوده و نجس می کند. چنانچه چانتا یک مراسم نمادین در طریق اسماعیلیه برای دفع گناهان یا بخشش است که مطابق آن به صورت متوفی آب پاشیده می شود.) توسط مُکّهی (مُکّهی عنوانی است که برای رئیس جامعه یا کدخدا روستا و یا مقام بالا در هند استفاده میشود. این کلمه از کلمه مکهیا به معنای برترین مشتق شده است. در میان شیعیان اسماعیلیه آغاخانی از واژه برای مراتب بالای مذهبی و جامعه هم استفاده می شود) برای خانواده نزدیک و بستگان انجام می شود. یعنی مُکّهی برای متوفی آمرزش میپذیرد و به صورت متوفی آب میپاشد. پس از آن صورت متوفی برای آخرین بار با پارچه پوشانده می شود. تابوت بسته می شود. سپس تابوت را سه بار به صورت نمادین با قیاس بر سه جهان (گذشته، حال و آینده) بالا و پایین می کنند و جماعت (شیعیان اسماعیلیه آغاخانی عموما برای اعضای جامعه خود از واژه جماعت استفاده می کنند) هم کلمات شهادت را می خوانند. بعد از آن تابوت توسط اعضای مرد جماعت خانه حمل می شود. به کل حضار فرصت داده می شود تا تابوت را روی شانه همراهی کنند. حضار هم با صدای بلند و پیوسته کلمات شهادت میخوانند. پس از آن تابوت را با وسیله نقلیه به قبرستان منتقل می کنند. مُکّهی مقداری خاک در تابوت می گذارد. هنگام فرود آمدن تابوت در قبر، دعاهایی خاصی مانند آیات قرآن خوانده می شود. اقوام نزدیک، کار دفن را آغاز می کنند و حضار به نوبه خود در حین خواندن کلمات شهادت در این کار شریک می شوند. پس از دفن جماعت عود روشن کرده و روی قبر می گذارند. سپس فاتحه یا نماز میت (در خصوص خواندن نماز میت قطعیت وجود ندارد و به نظر می رسد نماز میت خوانده نمی شود) خوانده می شود. البته در میان این جماعت مراد از نماز همان تسبیحات و اذکار و صلواتی است که بر خدا و پیامبر و حضرت علی و شاه کریم الحسینی می فرستند. این نماز در جماعت خانه با حضور مردان و زنان البته در مقابل یکدیگر ایستاده و می خوانند. پس از آن جماعت به خانواده متوفی دست می دهند. عصر در جماعت خانه، فرامین، گنان و زیارت ویژه خوانده می شود. جماعت آخرین فرصت را پیدا می کند تا به خانواده مرحوم تسلیت بگوید. در روز دهم و چهلمین روز پس از تشییع جنازه، دعا و تسبیحات ویژه در جماعت خانه خوانده می شود.
وقتی کسی در جامعه آقاخانی گلگیت-بلتستان یعنی مناطق هنزه و غذر از دنیا می رفت بهترین وسایلش برای امام زمان (آقاخانی ها چه با ریشه های گجراتی و چه مناطق شمالی پاکستان یا دیگر مناطق در سراسر جهان شاه کریم الحسینی امام خود را امام زمان یعنی امام حاضر و ناظر می دانند که روح امام علی علیه السلام در او حلول کرده است) نگه داشته می شود. در خانه متوفی سه تا هشت روز غذا پخته نمیشود و افراد دیگر یعنی بستگان نزدیک و همسایهها غذای خانواده متوفی را تهیه میکنند. در روز مقرر، خلیفه یا مُکّهی به خانه متوفی می آید. در آنجا به او غذا تقدیم می شود. او پس از خوردن مقدار اندکی غذا، لقمه ای در دهان جانشین متوفی می گذارد. بعد از آن همه خانواده غذا می خوردند. سپس چراغ روشن می شود (به این رسم در زبان محلی هم چراغ روشن می گویند) و محفل موسیقی در طول شب ادامه پیدا می کند. این رسم امروزه با تغییرات قابل توجهی ادامه دارد. در اینجا نکته قابل توجه این است که در رسم چراغ روشن اشعار ناصر خسرو به کثرت خوانده می شود. برخلاف آقاخانی های با ریشه گجراتی که به فارسی توجه ای ندارند، آقاخانی های مناطق شمالی در تمام گنان ها و جشن های خود اشعار فارسی به خصوص ناصر خسرو را در مدح حضرت علی که به دلیل داشتن عقیده حلول مراد از آن شاه کریم الحسینی است، می خوانند.
خاکسپاری، مناسک آخر و آرامستان های اقلیت های مذهبی و قومی
جشن مرگ کالاش (Kalash)
گفته می شود کالاش ها یا کیلاش ها مردم اصیل هندوآریایی هستند که در سه دره منطقه چِترال / چیترال (Chitral) در ایالت خیبرپختونخوا پاکستان زندگی می کنند. منطقه چِترال در فاصله حدود ۴۰۰ کیلومتری از اسلام آباد واقع شده است. کالاش ها در میان مردم پاکستان منحصر به فرد محسوب می شوند. آنها همچنین به عنوان کوچکترین گروه قومی مذهبی پاکستان در نظر گرفته می شوند و به طور سنتی آیین هایی را که نویسندگان آن را چندخداپرستی یا نوعی آنیمیسم توصیف می کنند، به جا می آورند. زبان کالاش ها که با نام کالاشا-مون (kalasha-mun) نیز شناخته می شود، یک زبان هندوآریایی است که نزدیک ترین خویشاوند آن زبان کهُوار یا کهُواری (Khowar) است. بر اساس داده های منتشر شده در سال ۲۰۱۹ میلادی توسط ایون و برنامه توسعه دره کالاش (AVDP)، یک سازمان غیردولتی محلی، جمعیت کلاش در دهه ۸۰ میلادی حدود ۲۵۰۰ نفر بود در حالی که در حال حاضر به ۴۱۰۰ نفر می رسد. یک نظریه رایج در مورد منشاء قوم کالاش این است که آنها از نوادگان ارتش اسکندر مقدونی هستند که این منطقه را در چهار قرن قبل از میلاد فتح کردند. منشاء کالاش موضوع بحث های آکادمیک باقی مانده است، اما کالاش ها در مورد ریشه های یونانی خود تردیدی ندارد. تحقیقات محققان درباره منشاء، فرهنگ، زبان، باورها و در مجموع قوم کالاش همچنان ادامه دارد.
در طی سالها، کالاشها برای بقای خود به عنوان یک اقلیت قومی و مذهبی که توسط سُنی های تندرو و گروه طالبان پاکستان تهدید می شوند، مبارزه کرده اند. این گروه های سُنی همواره تلاش کرده اند که اقلیت کالاش را مجبور به پذیرش اسلام کنند. چنانچه سال ها پیش برای مدتی دولت پاکستان ورود گروه های تبلیغی سُنی را به سه دره کالاش نشین منطقه چِترال ممنوع کرد.
در سال ۲۰۱۴، نهضت طالبان پاکستان ویدئویی را منتشر کرد که در آن از جامعه کالاش خواسته شده بود اسلام را بپذیرند یا یا برای حملات خشونت آمیز آماده شوند. در همان سال، ارتش پاکستان به دلیل حملات مکرر طالبان پاکستان و انفجارها در مناطق مختلف کشور عملیات نظامی خود را در مناطق قبیله ای ایالت خیبرپختونخوا آغاز کرد و در نتیجه تحریک طالبان پاکستان مجبور به خروج از پاکستان شد و تهدیدهای آنها علیه کالاش ها عملی نشد. با این حال، پس از سقوط کابل در سال ۲۰۲۱ میلادی، نهضت طالبان پاکستان به قدرت تازه ای دست یافت و حملاتی را در داخل پاکستان و همچنین منطقه چِترال آغاز کرد که حمله به چِترال ناکام ماند. باتوجه به موضوع گزارش اکنون به رسوم کالاش ها برای اموات می پردازیم.
در سراسر جهان شیوه ها مختلفی برای خاکسپاری، سوزاندن و خوراندن یا در مجموع ادای احترام به متوفی وجود دارد، اما آداب و رسوم کالاش ها دست کم منحصر به فرد است. فرد پس از مرگ با پارچه، کفن، شال و غیره پوشانده می شود، در حالی که چهره متوفی دیده می شود. گلدسته ای از اسکناس ها هم روی پیکر قرار می گیرد. در کنار متوفی تجهیزات جنگی مانند نیزه و سپر قرار داده می شود همچنین در سمت دیگر پیکر بشقابی از آذوقههای غذایی گذاشته میشود. اینها برای سفر آخر متوفی است. تخت میت توسط مردان و زنان احاطه می شوند. حضار به سخنان فرد مذهبی که در مورد خدمات متوفی به قبیله صحبت می کند، گوش می دهند. حضار در مراسم هم به متوفی ادای احترام می کنند و او را ستایش می کنند. سپس آنها گرد میت در حال طبل زنی، هورا کشیدن و آواز خواندن به رقص و پایکوبی می پردازند. همچنین ده ها گاو و گوسفند و مقدار زیادی روغن حیوانی به عنوان غذا میان حضار در مراسم توزیع می شود.
یکی از بزرگان کالاش و فالگیر به تاریخ باز می گردد و می گوید که قدمت این آیین ها به ۴ هزار سال می رسد. او می گوید که این موضوع کالاش را از سایر ادیان متمایز می کند. کادیریک میگوید: در ابتدا، کالاش ها در مراسم تدفین عزاداری و ناله میکردند. اما ساجیگور (Sajigor) بالاترین خدا که مسئول همه چیز از جمله مرگ است؛ گفت این کار را دوست ندارد. روزی فرمانی از آسمان نازل شد و به کالاش ها دستور داده شد با رقص و آواز با مردگان خود وداع کنند. اعتقاد ما بر این است که هر چه غم و اندوه بیشتر در مراسم تدفین بیان شود، کالاش ها با مشکلات بیشتری روبرو خواهند شد. از آن روز، کالاش ها به جای عزاداری، مراسم تدفین را جشن می گیرند.
جشن ها به جنسیت متوفی جدا از موقعیت او در قبیله نیز بستگی دارد. هنگامی که یک کالاش مرد می میرد، طبل زدن و رقصیدن و همچنین جشن گرفتن عادی است. اما وقتی زنی بمیرد، طبل زدن و رقصیدن منتفی است. علاوه بر این، تعداد بسیار کمی از مردم در مراسم تشییع جنازه زنان و کودکان شرکت می کنند.
برخی از مردان جوان کالاش با شلیک هوایی به متوفی و همبستگی با اعضای خانواده ابراز احترام می کنند. جشن ها و ستایش ها به مدت سه روز تا آخرین مراسم که در نهایت تدفین میت است، ادامه پیدا می کند. پیش از این، کالاش ها جسد را در یک تنه چوبی مانند تابوت می گذاشتند و به جای دفن، آن را در هر جایی قرار می دادند. اما با رشد جمعیت و برای جلوگیری از آلودگی هوا ناشی از پوسیدگی اجساد اقدام به دفن پیکر کرده اند.
کالاش ها پول زیادی را برای مراسم تدفین خرج می کنند. گاهی اوقات، هزینه ها از یک میلیون روپیه بالاتر می رود. آنها حتی پول قرض می کنند تا مراسم تدفین را ترتیب دهند. به همین دلیل، گاهی آنها مجبورند بعضی از دارایی ها خود را بفروشند. مقصود الملک که متعلق به خانواده سلطنتی قوم کالاش که این خانوده از سال ۱۴۵۶ تا ۱۹۵۶ میلادی به مدت ۵۰۰ سال بر منطقه حکومت کردند می گوید: کالاش ها بیش از توان خود در مراسم تدفین خرج می کنند. وی می گوید قبیله کالاش فقیر نیستند. آنها پول زیادی به دست می آورند اما چیزی پس انداز نمی کنند. به همین دلیل سطح زندگی آنها پایین است.
به گفته کالاش ها، بزرگترین جشن مرگ در شش تا هفت نسل گذشته، در مراسم مرگ جواسی کالاش، یکی از بزرگان قبیله برگزار شد که هفت روز ادامه داشت. طبل زدن و رقصیدن بخشی از آن بود و مهمانان شراب زیادی نوشیدند. علاوه بر این، ده ها گاو و چند تن روغن حیوانی و پنیر به حاضران در مراسم عرضه شد.
امروزه خانواده های کالاش به افرادی که در جشن مرگ شرکت می کنند آب انگور می دهند که مورد علاقه این قبیله است. در چند سال گذشته، اعضای مرفه جامعه شروع به کمک به کالاش های کم درآمد در مراسم تدفین کره اند. این امر منجر به نجات آنها از گرفتن قرض می شود. در سال ۲۰۱۹ میلادی زوج سلطنتی بریتانیا، شاهزاده ویلیام و همسرش کیت میدلتون، در جریان تور خود به پاکستان به این منطقه سفر و از جامعه کالاش ها بازدید کردند.
«مناسک آخر» هندوها
به دلیل آگاهی ناکافی درباره هندوها - بزرگترین اقلیت مذهبی پاکستان و صحنه های سوزاندن میت در فیلم های هندی، پاکستانی ها فکر می کنند که همه هندوهای پاکستان نیز مانند هند، مردگان خود را به جای تدفین می سوزانند. اما اکثریت هندوهای پاکستان که بیشتر آنها در ایالت سِند زندگی می کنند، مردگان خود را به جای سوزاندن، دفن می کنند. به گفته هندوها، آنها از نظر جمعیت بزرگترین اقلیت مذهبی در پاکستان هستند. بر اساس آمار، جمعیت هندوها در پاکستان ۸ میلیون نفر تصور می شود. قرار بود پس از سرشماری سال ۲۰۱۷ آمار مربوط به جمعیت اقلیت ها در سال ۲۰۱۸ منتشر شود، ولی چنین نشد. البته مطابق آمار پایگاه ملی و مرجع ثبت (نادرا) یا همان اداره ثبت احوال پاکستان جمعیت هندوها تقریبا ۸ میلیون نفر است.
اکثر هندوهای پاکستانی هندوهای طبقه فقیر هستند که به طور رسمی به عنوان "طبقه اجتماعی" (نوعی طبقه بندی اجتماعی که در میان هندوها رایج است) فهرست یا هندوهای طبقه پایین تلقی می شوند. تصور می شود ۸۰ درصد از کل جمعیت هندو پاکستان را این هندوهای طبقه پایین تشکیل می دهند. تقریبا تمام هندوهای فهرست شده در طبقه پایین، مردگان خود را به جای سوزاندن، دفن میکنند. در برخی از شهرهای ایالت سِند از جمله کراچی زمینی از سوی دولت برای قبرستان ها و شمشان گهات (محلی که در آن جسد سوزانده می شود) هندوها اختصاص داده شده است و اداره امور اقلیت های دولت سِند هر ساله مبلغ قابل توجهی را در بودجه مجلس ایالتی برای تعمیر و نگهداری این قبرستان ها اختصاص می دهد. لازم به ذکر است برای ساخت، تعمیر و نگهداری قبرستان، عبادتگاه ها و شمشان گهات اقلیت های مذهبی در همه ایالت ها بودجه ای از طرف دولت تخصیص داده می شود.
اعتقادات مربوط به پس از مرگ در آیین هندو با واژه های مُکش، موکشا یا مُکتی (به معنای زندگی پس از مرگ / نجات اخروی / آرامش ابدی) تعبیر می شود که بر اساس آن پس از مرگ اگر بدن به حالت اولیه خود یعنی از عناصری که بوجود آمده است، برنگردد، نمی تواند به آرامش ابدی (مُکتی) برسد و روحش در دنیا سرگردان می شود. البته هندوها ده ها تفسیر و تعبیر دیگر هم در این رابطه دارند.
به گفته ماهاراج ویجی از عالمان مذهبی هندو در معبد اودیرو لال کراچی، طبق اعتقاد هندوها، بدن انسان از پنج عنصر تشکیل شده است: خاک، آب، آتش، هوا و آکاش (آسمان). اما وقتی انسان می میرد، این چیزها باید به اصل خود برگردند. بنابراین، در آیین هندو، مردگان را می سوزانند. زیرا پس از مرگ، روح انسان به آکاش یعنی آسمان باز میگردد، در حالی که سوزاندن مرده باعث تفکیک آتش، دود یا هوا و خاکستر یا همان خاک می شود و خاکستر هم پس از مخلوط شدن با آب این عمل را تکمیل می کند. مطابق او پس از سوزاندن بدن، وزن استخوان های باقیمانده به اندازه وزن بدن در هنگام تولد است.
هندوها از واژه انتم سنسکار (Antam Sanskar) (معنی لغوی واژه انتم سنسکار به فارسی رسم یا مناسک آخر است) برای میت استفاده می کنند. البته هندوها رسم های بسیاری برای میت دارند که همه آنها در پاکستان اجرا نمی شود.
در آیین هندو تصوری از تدفین وجود ندارد و اموات سوزانده می شود. البته در موارد استثنایی باقیمانده شخصیت های مهم و خاص همچون گاندی و جواهر لعل نهرو را پس از سوزاندن در محلی که عموما محل عبادت و مراقبه شخص بوده است، دفن می کنند که در زبان هندی به آن سَمادهی می گویند.
به گفته دکتر سونو کنگرانی ۸۰ درصد از کل جمعیت هندوها در پاکستان (مطابق نظام طبقه بندی اجتماعی هندوها) را هندوهای طبقه پایین تشکیل می دهند که در مشاغل دولتی نیز سهمیه ای برای آنها در نظر گرفته شده است. بیشتر این هندوها مردگان خود را به جای سوزاندن دفن می کنند. به گفته ماهاراج ویجی، در یک سیستم مبتنی بر طبقه بندی اجتماعی، پاندیت ها (از مراتب بالای علمای مذهبی مذهبی در آیین هندو) از رده های بالاتر هستند و در گذشته، اغلب آنها به مراسم مناسک آخر میت متعلق به طبقه پایین جامعه هندوها نمی رفتند، بنابراین این هندوهای طبقه پایین مجبور می شدند مرده ها را به جای سوزاندن، دفن کنند.
ماهاراج نیهال چاند یکی دیگر از علمای مذهبی هندو می گوید من از تاریخ دفن مردگان در خطه سِند اطلاع ندارم. اما در کودکی شنیدم که در سال ۱۸۹۹ میلادی، در منطقه تهر (یکی از مناطق اصلی و با اکثریت هندو در پاکستان واقع در ایالت سِند) بدترین خشکسالی تاریخ این منطقه که از آن با نام قحطی چهپنو یاد می شود، رخ داد. روزانه ده ها نفر در این خشکسالی جان خود را از دست می دادند و در گورهای دسته جمعی دفن می شدند. از آن زمان به بعد تا امروز عمل تدفین انجام می شود.
گفته می شود فقر و هزینه های ناشی از سوزاندن یکی دیگر از دلایل دفن اموات توسط هندوهای پاکستان است. زیرا عموما برای مراسم سوزاندن میت نیاز به ده ها کلوگرام چوب، روغن، کافور، نارگیل، عسل، شیر و غیره است. لذا هندوهای فقیر، تدفین را بر سوزاندن ترجیح می دهند. جدای از این، پس از سوزاندن، استخوانهای جسد باید جمعآوری شده و در رود گنگ هند انداخته شود. با توجه به روابط دیپلماتیک بین پاکستان و هند، سخت بودن اخذ ویزا برای یک شهروند عادی، بردن خاکستر مردگان به هند، پرداخت هزینه های سفر و اختصاص وقت برای این کار هم بسیار دشوار است. لهذا اکثریت هندوهای فقیر پاکستان، اموات خود را به جای سوزاندن، دفن می کنند. در اتاقی در یکی از جایگاه های سوزاندن اموات هندوها در کراچی، استخوانهای اموات هندو که در بقچه ها، جعبهها و سطلها نگهداری میشوند، سالهاست که منتظر دریافت ویزای هند هستند.
خاکسپاری مسیحیان
بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۷، مسیحیت سومین دین بزرگ پاکستان است. حدود ۱.۸۸ درصد جمعیت در ایالت پنجاب، ۰.۸۵ درصد در ایالت سِند، ۴.۳۴ درصد در اسلام آباد پایتخت کشور، ۰.۱۵ درصد در ایالت خیبر پختونخوا، ۰.۲۷ درصد در بلوچستان و ۲۸۴ نفر در منطقه گلگیت-بلتسان مسیحی هستند. به لحاظ تعداد بیش از ۹۰ درصد مسیحی ها متعلق به ایالت پنجاب هستند. مطابق آمار در دسترس در پایگاه ملی و مرجع ثبت (نادرا) یا همان اداره ثبت احوال پاکستان جمعیت مسیحیان حدود ۵ میلیون نفر است. مسیحی ها در تمام شهرهای بزرگ پاکستان اعم از کراچی، لاهور، اسلام آباد، پیشاور، راولپندی و دیگر شهرهای کوچک و بزرگ با مشکل قبرستان مواجه هستند. تمام دولت های ایالتی و اسلام آباد پایتخت هم در این خصوص در حال تملک زمین برای رفع کمبود قبرستان مسیحی ها هستند. همچنین بودجه خاصی هم توسط دولت های ایالتی برای ساخت و نگهداری قبرستان های اقلیت ها تخصیص یافته است. به گفه مسیحیان برای دفن اموات گورهای قدیمی دوباره حفر می شوند. در برخی موارد آنها باید چند جسد را در یک قبر که از قبل پر از اسکلت و استخوان است، دفن کنند.
بزرگترین قبرستان مسیحیان که به زبان اردو با نام «گُورا قبرستان» مشهور است، در کراچی واقع شده است. بنای این گورستان تاریخی که در حدود ۲۵ جریب فرنگی وسعت دارد، قبل از سال ۱۸۵۰ میلادی در دوره استعمار توسط بریتانیا گذاشته شد و به همین دلیل به آن گورستان گُورا (یکی از معانی گُورا در زبان اردو و هندی سفید رنگ است) می گویند، اما نمی توان به طور قطعی درباره زمان انجام اولین تدفین در این قبرستان گفت. مطابق اطلاعات موجود قدیمی ترین قبر در این قبرستان به سال ۱۸۸۵ میلادی باز می گردد.
منشی اداری قبرستان گُورا آقای انور سردار خان می گوید که گورستان گُورا زیر نظر کلیسای پاکستان و کاتولیک های رومی کار می کند. بخش مدیریت گورستان متشکل از ۴ عضو است که ۲ نفر از آنها پروتستان و ۲ نفر از کاتولیک رومی هستند، در حالی که منشی اداری توسط کلیسای پاکستان برای مدت ۵ سال منصوب می شود. اموات هر دو فرقه پروتستان و کاتولیک در این گورستان دفن می شوند. وی در گفتگو با نماینده روزنامه جنگ گفت که طبق اسناد ۱۹۳۰ قبر در این قبرستان وجود دارد در حالی که حدود ۳۰۰ هزار نفر تاکنون در آن دفن شده اند. به گفته او این قطعا تکان دهنده است، اما واقعیت این است که در یک قبر چندین نفر دفن شده اند. گورکن ها (در زبان اردو به قبرکن همچون فارسی گورکن می گویند) به دلیل کمبود جا و محدودیت بیش از چند نفر را به طرز ماهرانه ای در قبر دفن کرده اند.
«مناسک آخر» سیک ها
بر اساس گزارش سال ۲۰۱۹ کمیته سیک گوردواره پاکستان، حدود ۷۰ هزار سیک در پاکستان زندگی می کنند که بیشتر آنها در ایالت پنجاب و تعدادی هم در ایالت پختونخوا و سِند ساکن هستند. اما مطابق آمار پایگاه ملی و مرجع ثبت (نادرا) یا همان اداره ثبت احوال تعداد سیک ها در پاکستان ۱۶ هزار نفر است. پس از استقلال پاکستان همچون هندوها بسیاری از سیک ها نیز زندگی، معیشت و آزادی های مذهبی خود را در نتیجه خشونت، قتل و تبعیض از بین رفته دیدند و به هند مهاجرت کردند. در شهر لاهور که روزگاری از مراکز مهم سیک ها بود، اکنون بیش از چند صد نفر سیک زندگی می کنند. این در حالی است که چندین مکان بسیار مقدس و مهم سیک ها هنوز هم در پاکستان در وضعیت مناسب و خوب موجود است. یکی از بزرگترین مشکلات سیک ها در پاکستان فقر است. بسیاری از سیک ها در شرایط نامساعد برای امرار معاش تلاش می کنند. با وجود جمعیت بسیار کم، سیک ها هم مثل هندوها با مشکل کمبود محل سوزاندن جسد (شمشان گهات) مواجه هستند.
برای مثال حدود ۱۵ هزار سیک در ایالت پختونخوا ساکن هستند. اگر فردی از جامعه سیک در این ایالت بمیرد، برای انجام مناسک آخر یا همان سوزاندن باید به شهر اَتک در فاصله صد کیلومتری از شهر پیشاور بروند، زیرا در پیشاور شمشان گهات برای سوزاندن وجود ندارد. به گفته سیک ها پیش از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ میلادی، صدها شمشان گهات در مناطق کنونی پاکستان وجود داشت که در آن جامعه سیک ها عزیزان خود را می سوزاندند، اما پس از استقلال پاکستان این محل ها توسط دولت یا توسط شهروندان عادی تصرف شد. به گفته سیک ها دولت بودجه ای را برای ساخت شمشان گهات (محلی که در آن جسد سوزانده می شود) اختصاص داده است، اما زمین آن تاکنون خریداری نشده است. به گفته آنها دولت این اختیار را دارد که با اجرای بند چهار قوانین مربوطه زمین خاصی را خریداری کند، اما دولت هیچ علاقه ای به خرید زمین برای شمشان گهات ندارد.
قبرستان یهودیان
مطابق گزارشی که در سال ۲۰۱۹ در ایندیپندنت اردو منتشر شد، آمده است که حتی در گذشته نزدیک، بخش کوچکی از جمعیت کراچی را خانواده های یهودی تشکیل می دادند. این افراد با وجود کم بودن تعدادشان، هویت متمایز خود را حفظ کردند. این افراد قبل از استقلال پاکستان در شهرهای کراچی، لاهور، راولپندی و پیشاور ساکن شدند. خانواده های یهودی کراچی بیشتر از منطقه کوچی هند، ایران، افغانستان و عراق به کراچی آمدند. این افراد از طبقه با ثبات اقتصادی، تحصیل کرده و با مهارت بودند و بیشتر در مشاغل تجاری و بخش آموزش مشغول بودند.
دولت استعمار بریتانیا اولین سرشماری منطقه سِند را در سال ۱۸۸۱ میلادی انجام داد. ب
ر اساس این سرشماری، ۱۵۳یهودی در سِند زندگی می کردند. همچنین در روزنامه رسمی سِند در سال ۱۹۰۷ میلادی، ادوارد همیلتون اتکان می نویسد که طبق سرشماری سال ۱۹۰۱میلادی، ۴۸۲ یهودی در سِند زندگی می کنند. در زمان تقسیم شبه قاره و استقلال پاکستان تعداد کل یهودیان به بیش از ۲ هزار نفر رسید و بیشترین تعداد آنها حدود ۱۵۰۰ نفر در شهر کراچی زندگی می کردند. امروز هم تعدادی از خانواده های یهودی در کراچی زندگی می کنند. زیرا یک افسر پایگاه ملی و مرجع ثبت (نادرا) یا همان اداره ثبت احوال پاکستان که نخواست نامش فاش شود به ایندیپندنت اردو گفت که بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۷ میلادی، ۸۳۱ یهودی در پاکستان زندگی می کنند که از این تعداد ۴۳۸ مرد و ۳۹۳ زن هستند. در ایالت سِند، این تعداد شامل ۱۸۰ مرد و ۱۱۷ زن می شود، در حالی که ۹۳ مرد یهودی و ۵۲ زن یهودی در کراچی ثبت شده اند.
امروز این یهودیان مشکل هویت دارند. تصور عمومی این است که این جامعه هویت خود را به دلیل جنگ اعراب و اسرائیل و بی تسامحی جامعه پنهان کرده اند و در پوشش هویت پارسی (زرتشتی)، مسیحی و بهائی زندگی می کنند. گل حسن کلمتی که بر تاریخ کراچی نگاه دقیقی داشت، گفت: وقتی در کراچی به جستجوی یهودیان رفت، شخصی به او گفت که یهودیان به رستوران پهلوان ایرانی می آیند. به آنجا رفتم و تلاش کردم با چند نفر صحبت کنم، اما همه از گفتگو اجتناب کردند. در تالار بهائی نیز با همین رفتار مواجه شدم. در آنجا افرادی را یافتم که تصور میشد پیشینه یهودی دارند، اما آنها از صحبت خودداری کردند. آقای کلمتی حدس می زد که این افراد در پوشش بهائی زندگی می کنند. شاید به همین دلیل بود که آنها به جای قبرستان یهودیان در قبرستان بهائیان به نام «گلستان جاوید» دفن می شدند.
وجود دو قبرستان یهودی در منطقه میوه شاه شهر کراچی ثابت شده است. یک قبرستان کوچک و متروکه در کنار قبرستان کچهی میمن (کچهی میمن جامعه ای از مسلمانان گجرات هند است که به کراچی مهاجرت کردند و بیشتر تاجر پیشه هستند) و قبرستان دیگر که نسبتا بزرگ است در کنار قبرستان شیعیان اسماعیلیه داوودی بوهره قرار دارد و روی درب ورودی آن ستاره داوود با سیمان ساخته شده است.
آقای اختر بلوچ (وی نویسنده، روزنامهنگار، مورخ و تحلیلگر با تمرکز بر تاریخ کراچی بود که در ژوئیه ۲۰۲۲ درگذشت. وی همچنین در یک دوره از دوره های آموزش زبان فارسی در خانه فرهنگ شرکت کرد. او همچنین نویسنده اولین کتاب درباره دوجنسه ها با عنوان جنس سوم بود) هم در این باره گفت که به نظر می رسد شیوه دفن یهودیان هم مثل مسلمانان است. از کتیبه های روی قبور می توان حدس زد که جهت آنها به سمت قبله اول بیت المقدس است. جهت این قبرها به سمت غرب هستند. روی همه قبرها معرفی کوتاهی از متوفی به زبان های عبری، انگلیسی و گجراتی زیر ستاره داوود درج شده است. با نگاهی به کتیبه های قبرستان می توان حدس زد که قبرهای اولیه از سنگ زرد و سپس سفید و برخی از آخرین قبرها نیز از سیمان ساخته شده است. از نظر زبان، گجراتی در آخر کتیبه درج شده است. روی قبرهای اولیه فقط زبان عبری و انگلیسی یافت می شود. همچنین روی کتیبه سال تولد، تاریخ وفات و شغل یا جایگاه متوفی در جامعه یهودی نوشته شده است.
دویچه وله اردو هم گزارشی درباره قبرستان یهودی ها در کراچی تهیه کرده است که مطابق اسناد دولتی پس از دهه ۸۰ میلادی هیچ فردی در قبرستان یهودیان که به آن قبرستان بنی اسرائیل گفته می شود، دفن نشده است. اکنون متولی این قبرستان یک خانواده بلوچ است که از چند دهه گذشته در مجاورت آن زندگی می کنند. به گفته چاند بلوچ مرد این خانواده قبلا مردم به خاطر نگهداری از قبرستان یهودیان آنها را تهدید می کردند ولی چند سالی است که دیگر مردم کاری با آنها ندارند. به گفته چاند بلوچ یهودی هایی که هم به این قبرستان می آیند هویت خود را مخفی نگه می دارند. به گفته او فقط یک زن یهودی معلم هر سال از آمریکا برای حضور بر سر قبر مادربزرگ پدریش می آید و به ما کمک مالی هم می کند. چاند بلوچ می گوید شهرداری هیچ تلاشی برای تعمیر و حفاظت از این قبرستان نمی کند، در حالی که این قبرستان اکنون یک از اماکن تاریخی است. او می گوید این قبرستان در معرض تصرف مافیای زمین هم قرار دارد.
آسوشیتد پرس و صدای آمریکا اردو هم درباره قبرستان یهودیان کراچی گزارشی تهیه کرده است. مطابق گزارش صدای آمریکا اردو افراد بسیار کمی در کراچی از وجود قبرستان یهودی ها مطلع هستند. در گذشته به این گورستان، قبرستان بنی اسرائیل می گفتند، اما امروز هیچ هویتی ندارد. همچنین به دلیل عدم مراقبت آهسته آهسته این قبرستان در حال از بین رفتن است.
بهائیان
مطابق پایگاه ملی و مرجع ثبت (نادرا) یا همان اداره ثبت احوال پاکستان که حین صدور کارت ملی مذهب همه شهروندان را هم ثبت می کند، در سال ۲۰۱۲ میلادی تعداد رای دهندگان بهائی را ۳۳۷۳۴ و در سال ۲۰۱۸ میلادی تعداد آنها را ۳۱۵۴۳ نفر ثبت کرده بود.
با به رسمیت شناخته شدن در قانون اساسی در سال ۱۹۸۱ میلادی، بهائیان پاکستان حق برگزاری جلسات عمومی، تأسیس مراکز آموزشی، تبلیغ آیین خود و انتخاب شوراهای اداری خود را دارند. با این حال، دولت پاکستان، بهائیان را از سفر به اسرائیل برای زیارت منع میکند. بسیاری از بهائیان احساس خطر می کنند و از ظاهر کردن هویت مذهبی خود به صورت علنی اجتناب می کنند. مطابق اصول خود، بهائیان نمی توانند در انتخابات به عنوان نماینده هیچ حزب سیاسی یا مذهبی شرکت کنند. البته آنها می توانند رای خود را به نامزدهای احزاب سیاسی بدهند.
اکثر پاکستانی ها در مورد آیین بهائی چیزی نمی دانند و برخی هم آن را یک فرقه اسلامی تصور می کنند. گروه بینالمللی حقوق اقلیتها در گزارش سال ۲۰۰۲ خود بیان میکند که بهائیان در پاکستان هنوز جامعهای جوان و تقریبا نامرئی هستند که محدود به روشنفکرانی است که سعی میکنند از کانون توجه دور باشند. مجلات و کتابهای آنها به زبان اردو موجود است، اما قشر مذهبی، برخلاف همتایان خود در ایران، هنوز آنها را به عنوان یک تهدید تلقی نکرده اند.
خانم سوزان کارامان به نمایندگی از جامعه جهانی بهائی در کنفرانس بین المللی سیرت که در ۲ دسامبر ۲۰۱۷ در اسلام آباد توسط وزارت امور مذهبی و هماهنگی بین ادیان سازماندهی شده بود، شرکت کرد. بیش از هزار نفر از جمله نمایندگان مذاهب مسلمان، مسیحی، هندو و بهائی در این مراسم شرکت کردند.
چنانچه در سطور بالا بیان شد، بهائیان هویت خود را آشکار نمی کنند، لذا جمع آوری اطلاعات در این باره مشکل است. اما مطابق اطلاعات در دسترس بهائیان چند محفل ملی بهائی در شهرهای کراچی، لاهور و اسلام آباد دارند. علاوه بر آن قبرستان هایی هم در شهرهای کراچی، اسلام آباد و کویته با نام گلستان جاوید متعلق به بهائیان است.
پارسی (زرتشتی)
زرتشتیان در پاکستان به خصوص در شهر بندری کراچی سکونت داشته اند. آنها با وجود جمعیت بسیار کم تأثیر قابل توجهی بر کلان شهر کراچی در چند دهه گذشته داشتند. آنها علاوه بر کراچی در شهرهای کویته، راولپندی، ملتان، پیشاور و یک یا دو منطقه دیگر در ایالت سِند زندگی می کردند. چند سال پیش پس از درگذشت آخرین زرتشتی در شهر ملتان دیگر هیچ یک از افراد این جامعه در این شهر زندگی نمی کنند. همچنین تصور می شود دیگر زرتشتیان در شهرهای پیشاور و راولپندی هم وجود ندارند. گمان می رود امروزه کمتر از هزار زرتشتی در پاکستان زندگی می کنند. طی چند دهه اخیر، تعداد زیادی از زرتشتی های پاکستانی به کانادا، ایالات متحده و اروپا نقل مکان کرده اند. زرتشتیان پاکستان هم مثل هم کیشان خود در هند، زبان گجراتی را برای خود برگزیده اند. آنها همچنین علاوه بر نام های دوره هخامنشی و ساسانی از نام های خانوادگی گجراتی استفاده می کنند. البته قراین نشان می دهد که زرتشتیان در دیرباز در دیگر مناطق کنونی پاکستان امروزی از جمله حیدرآباد و سکر هم زندگی می کرده اند.
در شهر کراچی دو دخمه (Tower of Silence) وجود دارد که قدمت آنها به بیش از صد سال پیش باز می گردد. یکی در سال ۱۸۴۷ و دیگری در سال ۱۸۷۵ساخته شد. علاوه بر آن قبرستان های زرتشتیان هم در شهرهای کراچی، راولپندی و ملتان تا حال موجود است ولی وضعیت آن چندان مناسب نیست. وجود قبرهای زرتشتی ها در این آرامستان ها نشان می دهد که آنها علاوه بر قراردادن میت در دخمه، اقدام به دفن هم می کرده اند.
منابع
- آداب و رسوم مسلمانان پاکستانی / پروفسور شاهد حسین رزاقی
- دایره المعارف فرهنگی پاکستان / موسسه ملی میراث عامیانه و سنتی (لوک ورثه)
https://www.banuri.edu.pk/readquestion/mayyat-ko-kafan-dene-ka-tariqah-144203200360/23-10-2020
https://www.dawateislami.net/islamicportal/ur/farzuloom/kafan-ka-bayan
https://www.dawateislami.net/magazine/ur/darul-ifta-ahle-sunnat/qabr-main-ahad-nama
https://www.dawateislami.net/islamicportal/ur/farzuloom/kitab-ul-janaiz
https://darulifta-deoband.com/home/ur/death-funeral/166860
https://darulifta-deoband.com/home/ur/death-funeral/68160
https://www.banuri.edu.pk/readquestion/iesal-e-sawab-kia-hy-144110200419/30-05-2020
https://darulifta-deoband.com/home/ur/death-funeral/601398
https://magazine.mohaddis.com/home/articledetail/2068
https://darulifta-deoband.com/home/ur/death-funeral/52579
https://darulifta-deoband.com/home/ur/death-funeral/171756
https://darulifta-deoband.com/home/ur/death-funeral/155898
https://www.dawateislami.net/islamicportal/ur/farzuloom/aesal-e-sawaab
https://www.dawateislami.net/islamicportal/ur/farzuloom/ziyarate-qaboor
https://www.banuri.edu.pk/readquestion/eesal-e-sawab-kay-liyay-quran-khuwani-144110200542/31-05-2020
https://hadeethenc.com/ur/browse/hadith/6086
https://www.banuri.edu.pk/readquestion/sog-mananay-ka-hukum-144210200928/31-05-2021
https://www.dawateislami.net/magazine/ur/hadees-shareef-aur-iski-sharah/wafat-per-rona
https://www.dawateislami.net/islamicportal/ur/farzuloom/pukhta-mazar-aur-quba-banana
https://urdu.geo.tv/latest/122336
https://www.dawnnews.tv/news/1149840
https://www.youtube.com/watch?v=aqN_vTWOtlA
https://www.youtube.com/watch?v=qotT_C_Hp8w
https://tribune.com.pk/story/700816/celebrating-death-a-festive-goodbye
https://www.dawn.com/news/1467239
https://medium.com/social-jogi/who-are-kalasha-people-of-pakistan-visited-by-the-royals-566d83f70998
https://www.aljazeera.com/news/2003/10/3/greek-tragedy-played-out-in-the-hindu-kush
https://hunzaguidespakistan.com/the-alluring-kalash-tribe/
https://www.youtube.com/watch?v=ElptwxewtgA
https://www.youtube.com/watch?v=Y23AB95s2-w
https://en.wikipedia.org/wiki/Bah%C3%A1%CA%BC%C3%AD_Faith_in_Pakistan
https://minorityrights.org/2013/04/10/a-pakistani-bahais-story/
https://tribune.com.pk/story/2042906/census-2017two-years-government-mum-official-minority-count
https://tribune.com.pk/story/227662/karachi-mixed-and-matchless
https://www.bbc.com/urdu/pakistan-59112719
https://www.humsub.com.pk/519191/aziz-kingrani-70/
https://www.dawn.com/news/1536073
https://theworld.org/stories/2012-11-28/parsi-community-karachi-pakistan
http://heritage.ismaili.net/node/10257
https://magazine.mohaddis.com/home/magazinedetail/277
https://www.nationalgeographic.com/culture/article/gojali-pakistan-islam
https://www.bbc.com/news/world-asia-32721136
https://ur.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%DB%81%D8%B1%DB%81
https://www.thedawoodibohras.com/2020/01/20/last-rites-and-a-spiritual-journey/
تهیه و تنظیم: خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در کراچی-پاکستان
نظر شما