پانصد سال حضور یهودیان در بوسنی و هرزگوین

یهودیان سفاردی که در جریان بازپس گیری آندلس از اسپانیا و پرتغال اخراج شدند، در بوسنی پذیرفته شدند. جامعه سفاردی ابتدا وارد سارایوو شد، سپس در بسیاری از شهرهای دیگر بوسنی مانند تراونیک، ویشه گراد، بانیالوکا، ویسوکو، زنیتسا، توزلا، برچکو، بیهاچ، بیلینا، گراچانیتسا، بوگویینو، یاییتسه، پریه‌دور، زوورنیک پراکنده شدند. سی و هفت کنیسه ساخته شد که هشت مورد آنها تنها در سارایوو قرار دارند. برخی منابع ادعا می کنند که ساکنان بوسنی قرون وسطی مردمانی خوش قلب بوده و بدون توجه به کاتولیک، ارتدوکس یا مسلمان بودن، با دیگران با رواداری برخورد می کردند. عبارت «بوسنیایی‌های خوب» که در اسناد تاریخی آمده و ساکنان بوسنی قرون وسطی را توصیف می‌کند، در ارتباط با این موضوع است. علاوه بر این، بوسنی و هرزگوین همیشه یک کشور چند قومیتی و چند مذهبی بوده است.

نویسنده مقاله: دکتر جوادا شوشکو[1]  - 2022

اخیراً نقل قول زیر را از اولریش ویکرت روزنامه‌نگار معروف آلمانی خواندم: «جهان به خبرهای خوب نیاز دارد. کسی باشید که خبرهای خوبی دارد». کتاب «همزیستی یهودیان و مسلمانان در بوسنی و هرزگوین؛ نمونه هایی از تساهل از قرن شانزدهم تا امروز»، خبر خوبی است. این نه تنها نظر نویسنده این مقاله و ویراستار کتاب است، بلکه با اقبال فراتر از تصور و نقدهای مثبت دانشگاهیان، مردم و رسانه‌ها که توجه ویژه‌ای به کتاب داشته‌اند، و همچنین برنامه رونمایی و معرفی آن در 15 دسامبر 2021 در انستیتو بوشنیاکی در سارایوو، تایید می‌شود.

چرا این خبر خوب است؟ جاهیل کامهی، یکی از نوادگان یهودیان سفاردی بوسنی که در خارج از کشور زندگی می کند، پس از معرفی کتاب در وبلاگ خود نوشت: «...زیرا در زمانه نابردبارانه امروز، چنین کتابی خاطرات ما را احیا و به آینده ای بهتر امیدوار می کند. اما اجازه دهید از ابتدا شروع کنیم. برای بیش از پانصد سال، بوسنی و هرزگوین پیوسته تنوع مذهبی داشته و همزیستی یهودیان و مسلمانان را پذیرفته است. حضور یهودیان در جوامع مسلمان به اولین اجتماع مسلمانان در مدینه در قرن هفتم میلادی باز می گردد. حقوق یهودیان در قانون اساسی مدینه به طور خاص توسط حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) حمایت شده بود. در واقع، قانون اساسی مدینه اولین قانون اساسی یک دولت مسلمان با تعهدات مشخص و دقیق در قبال جوامع مختلف مذهبی است. اموال، حیثیت و ایمان آنها محفوظ بود. تا آنجا که نام قبایل یهودی که متحدان مسلمانان به شمار می رفتند ذکر شد. حتی برخی قانون اساسی مدینه را سند اولیه حقوق بشر و آزادی ایمان می دانند.

سنت بوسنی برای همزیستی

مسلمانان بوسنی و هرزگوین از این اصول پیروی کردند و این سنت همزیستی را چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، ادامه دادند. یهودیان سفاردی که در جریان بازپس گیری آندلس[2] از اسپانیا و پرتغال اخراج شدند، در بوسنی پذیرفته شدند. جامعه سفاردی ابتدا وارد سارایوو شد، سپس در بسیاری از شهرهای دیگر بوسنی مانند تراونیک، ویشه گراد، بانیالوکا، ویسوکو، زنیتسا، توزلا، برچکو، بیهاچ، بیلینا، گراچانیتسا، بوگویینو، یاییتسه، پریه‌دور، زوورنیک پراکنده شدند. سی و هفت کنیسه ساخته شد که هشت مورد آنها تنها در سارایوو قرار دارند. برخی منابع ادعا می کنند که ساکنان بوسنی قرون وسطی مردمانی خوش قلب بوده و بدون توجه به کاتولیک، ارتدوکس یا مسلمان بودن، با دیگران با رواداری برخورد می کردند. عبارت «بوسنیایی‌های خوب»[3] که در اسناد تاریخی آمده و ساکنان بوسنی قرون وسطی را توصیف می‌کند، در ارتباط با این موضوع است. علاوه بر این، بوسنی و هرزگوین همیشه یک کشور چند قومیتی و چند مذهبی بوده است. از این رو، ممکن است چندان تعجب آور نباشد که یهودیان وارد شده توسط مردم محلی پذیرفته شوند. در مقایسه با سایر شهرهای اروپا، یهودیان هرگز در محله های یهودی نشین یا در محله های جداگانه زندگی نمی کردند. در پایان قرن شانزدهم، سیاوش پاشا یک ساختمان مسکونی به نام سیاوش پاشینا دایرا (دربار سیاوش پاشا)، سیاووش پاشین خان (مهمانخانه یا اقامتگاه سیاووس پاشا)، دایرا بزرگ (دربار بزرگ) را ساخت. این بنا چهل و شش اتاق داشت و به عنوان اولین نمونه از یک اقامتگاه جمعی در سارایوو در نظر گرفته می شود.

طراحی مسکونی ضروری بود زیرا برای خواندن تورات (مینیان)، ده مرد بالغ مورد نیاز بود. به زودی یک معبد یهودی در کنار آن ساخته شد، اولین کنیسه که معماری آن یادآور معماری اسپانیا بود. امروزه این معبد موزه یهودیان است. در مجتمع مسکونی، ساکنان مشاغل مختلفی مانند بانکداری و تجارت داشتند و مغازه های خود را در مراکز شهر داشتند.

یهودیان برای انجام غسل آیینی[4] از حمام های عمومی مانند حمام غازی خسرو بیگ یا حمام عیسی بیگ در سارایوو استفاده می کردند. فقط یهودیان اجازه ورود به استخرهایی را داشتند که در اتاق های جداگانه ساخته شده بودند. استخر «تویله» در بخش زنان حمام غازی خسرو بیگ تا آستانه جنگ جهانی دوم در سال 1939 وجود داشت.

یهودیان سفاردی بوسنی

جامعه یهودیان سفاردی در آغاز قرن شانزدهم تأسیس شد. به تدریج کنیسه ها ساخته شدند، یهودیان مشاغل مختلف را دنبال کردند و خانه های خود را همراه با ساکنان بومی ساختند. بوسنی حتی یک مرکز آموزشی برای ربی ها و خاخام ها ایجاد کرد. بسیاری در سراسر اروپا کار کردند. در آن زمان، سارایوو یک کنیسه، یک کلیسای ارتدکس، یک کلیسای جامع کاتولیک و یک مسجد در فاصله چند صد متری از یکدیگر داشت - که همه آنها با وجود جنگ ها هنوز در سارایوو حفظ می شوند. به همین دلیل سارایوو القاب اورشلیم کوچک و اورشلیم اروپا را دریافت کرد. زبان یهودی-اسپانیایی، یا لادینو[5]، در طول قرن ها در میان جامعه سفاردی حفظ شد.

با این حال، از آنجایی که زبان پویا است و در حال تکامل است، نمی توان از تأثیر زبان های بوسنیایی و ترکی چشم پوشی کرد، به ویژه که آن ها بیش از 400 سال تحت حکومت عثمانی زندگی کردند. زبان شناس و مورخ ادبی محمد نزیروویچ در سال 1966 از رجینا-جینا کامهی نقل می کند که زبان و سنت های یهودی-اسپانیایی حفظ شده است. این ادعا با این روایت مطابقت دارد که یهودیان سفاردی قرن ها از آزادی ایمان و آزادی زندگی در فرهنگ خود برخوردار بوده اند در غیر این صورت، اگر سیاست های سختگیرانه جذب یا هر نوع فشار دیگری وجود داشت، زبان و فرهنگ خود را از دست می دادند. از این رو، جای تعجب نیست که یهودیان نیز در هنگامه سختی، با وفاداری و میهن پرستی نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند، همچون زمان جنگ 1992-1995 که گرافیتی «یهودیان از سارایوو محافظت می کنند» روی دیوارها قابل مشاهده بود.

سارایوو پوریم

رویداد مهمی در سال 1819 رخ داد که مسلمانان سارایوو همسایگان یهودی خود را از بی عدالتی، استبداد و زندان نجات دادند. هنگامی که والی عثمانی (فرماندار) محمد رشدی پاشا تلاش کرد از یهودیان سرشناس سارایوو پول اخذ کند و آن ها را از جمله خاخام موشه دانون به زندان انداخته و همه آن ها را به مجازات اعدام تهدید کرد، حدود 250 مسلمان برجسته سارایوو اعلامیه ای را امضا کردند که بر اساس آن خواستار آزادی شهروندان (یهودی) شدند.

سرانجام آنها آزاد شدند و پس از اطلاع سلطان از این بی عدالتی، والی از وظایف خود خلع و از بوسنی اخراج شد. از آن زمان، جامعه سفاردی جشن سارایوو پوریم یا پوریم دی سرای (آزادی یهودیان) را جشن گرفته اند. متخصص الهیات و استاد دانشگاه، انس کاریچ، در این باره می گوید: با این حال، سارایوو پوریم و واقعه سال 1819 نشان می دهد که در بسیاری از نقاط امپراتوری عثمانی، همبستگی طبیعی و قابل توجهی در میان پیروان ادیان مختلف از جمله میان یهودیان و مسلمانان وجود داشته است. در اکتبر 1819 فقط مردم مسلمان برای دفاع از یهودیان به پا خاستند. علاوه بر این، مسلمانان با نماینده رسمی رژیم عثمانی مقابله کردند و با او همذات پنداری نکردند. این موضوع را می توان به عنوان دلیلی برای وجود قرن ها پیوندهای اجتماعی و روابط بین معتقدان مختلف در بالکان در دوران امپراتوری عثمانی تفسیر کرد.

اسکان یهودیان اشکنازی در دوران حکومت اتریش-مجارستان

با خروج امپراتوری عثمانی در اواخر قرن نوزدهم، بوسنی و هرزگوین به بخشی جدایی ناپذیر از اروپای مرکزی تبدیل شد. این امر منجر به آشفتگی تاریخی و تغییر تمدنی با پیامدهای گسترده شد. مسلمانان و یهودیان خیلی سریع با شرایط جدید سازگار شدند و این تغییر را به عنوان یک فرصت فوق العاده تجربه کردند.

برای یهودیان، جهت گیری جدید بسیار آسان تر بود زیرا بیشتر آن ها کارآفرین بودند و در مناطق شهری زندگی می کردند. از 11868 یهودی که در سال 1919 در بوسنی و هرزگوین زندگی می کردند، اکثریت آن ها در شهر سارایوو ساکن بودند. آنها 12.32 درصد از ساکنان سارایوو و 0.62 درصد از کل بوسنی و هرزگوین را تشکیل می دادند. قابل توجه است که رشد جمعیت آنها بین سالهای 1879 تا 1910 برابر با 24.6 درصد بود که بسیار بیشتر از هر گروه مذهبی دیگر بود.

یهودیان اشکنازی و کاتولیک های اتریش-مجارستان در بوسنی و هرزگوین مستقر شدند که از منظر فرهنگی و سیاسی موضوع قابل توجهی بود، زیرا آنها به زبانی متفاوت صحبت می کردند و سنت های فرهنگی و مذهبی متفاوتی داشتند.

سهم تعداد مهاجران به 35 درصد افزایش یافت و یهودیان اشکنازی تا سال 1910 یک سوم کل یهودیان را تشکیل می دادند. آن ها عمدتاً در بین خود آلمانی صحبت می کردند و به همین دلیل است که "برادران ایمانی" آن ها، سفاردی ها، آنها را به شوخی «سوابی[6]» می نامیدند.

در این دوره مهم برای بوسنی و هرزگوین، روزنامه ها و مجلات شروع به انتشار کردند. آن ها دیدگاه های سیاسی مختلفی را منعکس می کردند و در زمانی منتشر شدند که یهودی ستیزی در اروپا، از جمله در اتریش- مجارستان، گسترش و تشدید شد. نشریات بوسنیایی و به طور کلی افکار عمومی در بوسنی و هرزگوین این روند را در اروپا رصد می کردند، به ویژه روزنامه بوشنیاک که افزایش یهودی ستیزی را محکوم کرد. مقالات روزنامه بوشنیاک بسیار پرتعداد تر و مفصل تر از هر روزنامه دیگری منتشر می شد. در بسیاری از نسخه‌ها، حتی در صفحه نخست و سرمقاله به وضوح با گرایش‌های یهودستیزانه در اروپا مخالفت شد و صریحاً علیه چنین گرایش‌هایی در روسیه و فرانسه صحبت کردند.

بوشنیاک و مجلات دیگر، مانند بهار و بیسر، که بیشتر جنبه فرهنگی داشتند، بارها تأکید کردند که یهودی ستیزی با اسلام و سنت مسلمانان بیگانه است. از آنجایی که این نفرت علیه یهودیان در روسیه رخ داد، بوشنیاک اغلب صرب‌گرایی را با گرایش‌های ضد یهود مرتبط می‌کرد. خواننده با خواندن مجلات بهار و بیسر به این نتیجه می رسد که یهودیان از نسل اول مسلمانان در مکه و مدینه تا بوسنی و هرزگوین بخشی جدایی ناپذیر از تمدن اسلامی بوده اند.

یهودیان بخشی جدایی ناپذیر از جامعه بوسنی تلقی شده و بدون قید و شرط پذیرفته شده اند. آن ها نقش برجسته ای در تمام حوزه های تمدنی و فرهنگی ایفا کرده اند، همانطور که در ادبیات، شعر، داستان ها و توصیفات زندگی روزمره، حتی در معماها و جدول کلمات متقاطع مشهود است. این به تماس ها و برخوردهای شخصی و چند لایه بین مسلمانان و یهودیان در زندگی روزمره در طول قرن ها باز می گردد.

نقل قول زیر در لادینو از یک بانوی جوان که در طول تحصیل خود در آلمان در آغاز قرن بیستم با مشکلاتی مواجه شد، خودآگاهی و تعلق یهودیان سفاردی به بوسنی و هرزگوین را آشکار می کند: «چه کسی می ترسد؟ وقتی بیایند خواهیم دید! من آن را به روش خودم انجام خواهم داد. من بی دلیل در بوسنی به دنیا نیامده ام. من روشنایی روز را از آن ها خواهم گرفت. خانم بوسنیایی ما آماده می شود».

هاگادا[7]

تاریخ همزیستی یهودیان و مسلمانان در بوسنی و هرزگوین بدون داستان هاگادا ناقص خواهد بود. هاگادا دست نوشته ای است درباره احکام دینی به مناسبت جشن پسح، جشنی که آزادی یهودیان از بردگی مصر را جشن می گیرد. هاگادا نسخه خطی شامل 142 صفحه و 69 مینیاتور است که به زبان عبری نوشته شده است. پس از اخراج یهودیان از اسپانیا در جریان باز پس گیری آندلس در سال 1492، بخشی از مهاجران یهودیان سفاردی به بوسنی پناه بردند و یک هاگادا را با خود آوردند - که اکنون به عنوان هاگادا سارایوو شناخته می شود. این یکی از قدیمی ترین هاگاداهای جهان و منبع مهمی برای تحقیق در مورد میراث فرهنگی جامعه یهودیان سفاردی به حساب می آید.

خانواده کوئن هاگادا را به موزه ملی فروختند. از آن زمان به بعد، این نسخه بخشی جدایی ناپذیر از میراث فرهنگی بوسنی و هرزگوین در نظر گرفته شده است.

در طول جنگ جهانی دوم، درویش کورکوت، مدیر موزه ملی، هاگادا را از دست دولت دست نشانده نازی NDH (کشور مستقل کرواسی) که بوسنی و هرزگوین را اشغال کرده بود، نجات داد.

کورکوت هاگادا را به مسجدی در نزدیکی کوه بیلاشنیتسا آورد و آن را در میان کتب دینی اسلامی پنهان کرد. پنجاه سال بعد، در جریان تجاوز به بوسنی و هرزگوین (1992-1995)، میراث فرهنگی این کشور دوباره مورد حمله قرار گرفت و موزه ملی بارها بمباران شد. این بار، مدیر انور اماموویچ، هاگادا را نجات داد و آن را به اتاق حفاظت شده بانک ملی آورد. امروز، هاگادا دوباره بخشی جدایی ناپذیر از موزه ملی است و برای دیدن همه در دسترس است.

زوج مسلمان متدین درویش کورکوت و همسرش، بانوی جوان یهودی به نام میرا پاپو را نجات دادند و او را به عنوان فرزند خود پذیرفتند و در طول جنگ جهانی دوم او را به عنوان "عموزاده خود امیرا" به مردم معرفی کردند. به این دلیل و همچنین نشان دادن شجاعت مدنی و انسانیت آن ها در نجات هاگادا، به آنها عنوان «صالح در میان ملل» در «یاد وشم» در اورشلیم اعطا شد.

نجات یهودیان در طول جنگ جهانی دوم

در طول طولانی جنگ جهانی دوم، مسلمانان همسایگان یهودی خود را از هولوکاست نجات دادند. آنچه بیش از همه قابل توجه است، این است که مسلمانان بوسنی برای صلح، حقیقت، عدالت و همزیستی قطعنامه هایی علیه سخنان نفرت، خشونت، قتل عام و کشتار نوشتند. پیش از این در سال 1941، در همان آغاز جنگ، برجسته‌ترین شهروندان مسلمان از رژیم اوستاشه ای درخواست کردند که کشتار و غارت اموال یهودیان، علاوه بر صرب‌ها و کولی ها (رم ها) را متوقف کند. قطعنامه ها در سراسر بوسنی و هرزگوین نوشته و امضا شد. برای مثال در سارایوو، موستار، بانیالوکا، پریدور، بیلینا، توزلا و زنیتسا. قطعنامه سارایوو توسط تمام نهادهای جامعه اسلامی و نمایندگان مسلمانان مانند انجمن معلمان الهدایه، انجمن فرهنگی نارودنا اوزدانیتسا و سازمان بشردوستانه مرحمت امضا شد. صدها، شاید حتی هزاران نسخه وجود داشت که به عنوان جزوه در سراسر یوگسلاوی سابق دست به دست می شد. حتی برخی از آنها به زبان های خارجی ترجمه شد.

قطعنامه ها به صراحت جنایات علیه اقلیت ها را محکوم کرده و بر اهمیت همزیستی تاکید کردند. امضاکنندگان از مسلمانانی که در این جنایات شرکت داشتند فاصله گرفتند و همچنین اطلاعاتی در مورد کشتار و اخراج مسلمانان، عمدتاً در شرق بوسنی، ارائه کردند. عادل ذوالفقار پاشیچ، یکی از برجسته ترین مخالفان در میان دیاسپورای بوسنیایی، ادعا می کند: «این یک مورد منحصر به فرد در سراسر مناطق اشغال شده آلمان در اروپا بود. نه در فرانسه، دانمارک، هلند، بلژیک، اتریش و هیچ کشور دیگری شهروندان با امضای خود علیه سیاست نژادی هیتلر اعتراض نکرده‌اند - فقط مسلمانان بوسنیایی این کار را کردند».

مصطفی اماموویچ مورخ تاکید کرد که طرف صرب هیچ گاه چنین شجاعانه برای «حفاظت از بوسنیایی ها در برابر چتنیک ها» وارد عمل نشد.

ایوو باناک، مورخ مشهور آمریکایی با اصالت کروات، حتی ادعا می کند که این قطعنامه ها اعتراضی به رژیم بوده است تا به صراحت اعلام کند که مسلمانان نمی خواهند با جنایات اوستاشه ها علیه یهودیان، صرب ها و روم ها مرتبط شوند. به طور مشابه، نادا کیسیچ کولانوویچ استدلال می کند: «در نهایت، مسلمانان قتل عام شهروندان بی گناه غیر کروات را محکوم کردند، زیرا در ذهنیت جمعی آن ها، اجتناب عمیقی از بی عدالتی نسبت به پیروان ادیان دیگر وجود دارد».

این قطعنامه ها فشار بر رژیم اوستاشه را افزایش داد. تنها در سارایوو بیش از 1000 نفر دستگیر شدند که در میان آنها حدود 300 مسلمان بودند. برآوردها نشان می دهد که حدود 18000 یهودی قبل از جنگ جهانی دوم در بوسنی و هرزگوین زندگی می کردند که بیش از 12500 نفر فقط در سارایوو بودند. در مجموع، حدود 8500 یهودی در جریان هولوکاست در سارایوو کشته شدند.

کسانی که جان سالم به در بردند، عمدتاً با کمک دوستان و همسایگان خود، به اسرائیل رفتند. برای دریافت ویزای مورد نیاز اسرائیل، آنها باید اعلام می کردند که برای بازپس گیری اموال خود به بوسنی و هرزگوین برنمی گردند.

یوگسلاوی سوسیالیستی و جنگ

یوگسلاوی به عنوان یک دولت پس از جنگ جهانی دوم زنده ماند، اما این بار تحت حاکمیت کمونیست ها و نظام سیاسی و اجتماعی جدیدی ایجاد شد. رژیم جدید اقدامات متعددی را برای قرار دادن جوامع مذهبی تحت کنترل دولت و بیرون راندن مذهب از حوزه عمومی و همچنین از اذهان مردم انجام داد. همانطور که پس از جنگ جهانی اول نیز انجام شد، دولت به دنبال ملی کردن املاک جوامع مذهبی برآمد که اغلب مورد سوء استفاده قرار گرفت و در نهایت نیز خصوصی شد.

این شامل اکثر مساجد، وقف ها (اوقاف)، کنیسه ها، کلیساها و سایر نهادهایی بود که حتی ملی شده بودند. استرداد اموال ملی شده تا امروز یک مشکل حل نشده باقی مانده است. برخی ارقام ارزش اموال ملی شده را چند ده میلیارد یورو تخمین می زنند. با توجه به همزیستی اجتماعی در این دوره یوگسلاوی، حزب کمونیست هویت های ملی مختلف بوسنی و هرزگوین را متحد کرد. مسلمانان و یهودیان را به همراه صرب‌ها، کروات‌ها و دیگران زیر چتر «برادری و اتحاد» جمع کرد. ازدواج های بین قومی و بین دینی به ویژه در مناطق شهری بسیار رایج بود.

با این حال، در پایان دهه 1980 ایدئولوژی ناسیونالیستی صربستان بزرگ صلح در کل منطقه بالکان را تهدید کرد که منجر به تجزیه و تجاوز به جمهوری های سابق یوگسلاوی شد که بر اساس نتایج همه پرسی، با تصمیم شهروندان، استقلال خود را اعلام کردند. برای مجازات جدا شدن از یوگسلاوی رئیس جمهور صربستان، میلوشویچ، سیاست پاکسازی قومی و نسل کشی غیر صرب ها، عمدتاً بوسنیایی ها را دنبال کرد. متأسفانه، توجمان، رئیس جمهور کرواسی با ایدئولوژی میلوشویچ همراه بود و سیاست پاکسازی قومی بوسنی و هرزگوین از بوسنیایی ها را در مناطقی که ارتش او، HVO، کنترل می کرد، دنبال کرد.

با این حال، جنگ بوسنی و هرزگوین که از سال 1992 تا 1995 ادامه یافت، همزیستی یهودیان و مسلمانان را به خطر نینداخت و برعکس، در این دوران سخت تقویت شد. کنفرانس «سفاراد 92» که به مناسبت پانصدمین سالگرد اخراج یهودیان و مسلمانان از اسپانیا و اسکان سفاردی ها در بوسنی و هرزگوین برگزار شد، در سپتامبر 1992 و با وجود آغاز جنگ و گلوله باران سارایوو برگزار شد.

سازمان بشردوستانه مرحمت و جامعه فرهنگی و بشردوستانه یهودی La Benevolencija به همه شهروندان کمک های مادی و بهداشتی ارائه کردند. یهودیان، مسلمانان و مسیحیان در ارتش بوسنی و هرزگوین و سایر نهادهای مهم برای دولت مستقل چند قومی جنگیدند. نمونه دیگری از ریشه عمیق و تداوم یهودیان در بوسنی و هرزگوین، قبرستان های یهودی است که قرن ها وجود داشته است.

امروزه گورستان یهودیان در سارایوو به عنوان بزرگترین قبرستان یهودیان در اروپا شناخته می شود. در حالی که در طول جنگ، جمهوری صربسکا قبرستان های مسلمانان را ویران کرد، اما مسلمانان بوسنیایی به نشانه احترام به یهودیان بومی، قبرستان یهودیان را نگهداری و محافظت کردند. به طور مشابه، کلیسای قدیمی ارتدکس در سارایوو حتی زمانی که شهر در محاصره نیروهای صرب بود، آسیبی ندید.

اهمیت همزیستی در بوسنی و هرزگوین امروز توسط ایدئولوژی های ناسیونالیستی باقی مانده که پس از جنگ و نسل کشی، هدفشان تقسیم سیاست و جامعه است، به چالش کشیده می شود. ما شاهد افزایش اسلام‌هراسی و یهودستیزی و همچنین تجلیل از مجرمان جنگی در قالب نقاشی‌های دیواری، یادبودها، آهنگ‌های توهین‌آمیز و همچنین لفاظی‌های ملی‌گرایانه تهدیدآمیز توسط سیاستمداران برجسته در بوسنی و هرزگوین و در منطقه هستیم که قتل‌ها و کشتارهای جدید را به دنبال خواهد داشت.

در این زمینه، قانون اخیر در مورد جرم انگاری نسل کشی و انکار هولوکاست از اهمیت بالایی برخوردار است. نماینده عالی جامعه بین الملل، والنتین اینزکو، در پایان ماموریت خود در ژوئیه 2021، الحاقیه ای را به قانون کیفری اضافه کرد که تمجید از مجرمان جنگی، انکار نسل کشی، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی را مطابق با قوانین اروپا ممنوع می کند.

با این وجود، سیاستمداران ناسیونالیست صرب و کروات برای لغو آن قانون متحد شدند و همچنان نهادهای دولتی را محدود می کنند. این امر به شدت جامعه محلی و بین المللی را نگران کرده است. اجرای آن قانون مانع از بی ثباتی بیشتر، ایجاد انسجام و صلح اجتماعی و تقویت حاکمیت قانون خواهد شد. از سوی دیگر، برخی دیگر مدعی هستند که بحران کنونی نمی تواند وضعیت چند صد ساله همزیستی را تهدید کند. برخی می گویند که کلمه "همزیستی" برای توصیف عمق و شدت نزدیکی مردم بوسنی و هرزگوین و نحوه زندگی مشترک آن ها کافی نیست. ارزیابی صادقانه تاریخ بوسنی و هرزگوین این را تأیید می کند. نقل قول زیر از مقدمه کتاب «همزیستی یهودیان و مسلمانان در بوسنی و هرزگوین» می‌تواند به عنوان خلاصه و توصیه باشد:

یهودیان و مسلمانان، مانند کاتولیک ها و ارتدوکس ها، ساکنان بومی بوسنی و هرزگوین هستند. آن ها قرن ها در صلح زندگی کرده اند. این درست نیست که همیشه جنگ بوده، نفرت همیشه وجود داشته است و انبار باروتی وجود دارد که هر لحظه ممکن است منفجر شود. این روایت تصنعی است که در محافل ناسیونالیستی ساخته شده و برای اهداف ایدئولوژیک استفاده می شود. تلاش‌های زیادی برای تسخیر و بی‌ثبات کردن بوسنی و هرزگوین صورت گرفته است، اما این دلیل بیشتری برای صحبت و نوشتن درباره میراث مشترک و ارزش‌های مشترک است.

 

[1] استادیار روابط بین الملل دانشگاه سارایوو و رئیس دفتر همکاری های بین المللی جامعه اسلامی بوسنی و هرزگوین.

[2] Reconquista

[3] dobri Bošnjani

[4] tevilah

[5] Ladino

[6] منطقه ای در آلمان

[7] Haggadah

کد خبر 18159

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =