نویسنده: دکتر جواد حجیچ، استاد دانشکده اسلامی دانشگاه سارایوو
در دوران حکومت عثمانی در بوسنی، زن مسلمان که در میان نعمات تمدن شهری اسلامی زندگی میکرد، با عشق زندگی میکرد؛ عشقی که در فرهنگ اسلامی-شرقی به سبب اهمیت زیبایی و «مِرَک» (لذتِ دلنشین زندگی)، ارزشی والا دارد – برخلاف شرایط ساختار قبیلهای که در آن پیشنیازهای لازم برای ارزش نهادن به عشق وجود نداشت (ارلیخ، ۱۹۶۸). به بیان دیگر، ورود فرهنگ اسلامی به بوسنی، عشق را بهعنوان یک احساس، تا مرتبه عالیترین ارزش زندگی ارتقا داد. با ورود اسلام به بوسنی، عشق بهعنوان احساس، ارزش عشق و معنای مقدس آن، بنیان زندگی زناشویی، عاطفی، زیباییشناختی، اخلاقی و فرهنگی شد. بهعنوان مثال، در متون مردمنگارانه آمده است که خانواده و حتی کل روستا نسبت به دختری که معشوقش او را ترک کرده و با دختر دیگری ازدواج کرده، همدلی و توجه زیادی نشان میدادند (دوورنیکوویچ، ۱۹۳۹).
در طول قرون، عشق زن مسلمان در بوسنی با حس اشتیاقی همراه بوده که در سودالینکا – آواز عاشقانه زنانه بوسنیایی با لحن بسیار غمانگیز – بازتاب یافته است. این عشقی است آمیخته با اشتیاق و رنج، بهدلیل حیا، وقار، غرور و نیز روابط اجتماعی پدرسالارانه. عشقی که گوته، پوشکین و دیگران را برانگیخت تا حَسَنآگینیتسا – نمایشنامه مسلمانانهای که اکنون در سراسر جهان شناختهشده است – را ترجمه کنند.
از منظر تاریخی-اجتماعی، نقش زن در تجربه فرهنگی، اجتماعی و زیباییشناختی اسلام و اروپا در بوسنی و نقش او در خانواده، آموزش، زندگی دینی، فرهنگی و اقتصادی، هم از سوی ارزشهای اخلاقی و قوانین جهانی اسلام تعیین میشد، و هم از سوی ساختارهای اجتماعی قرون وسطی، شرایط تمدنی و آداب و رسوم؛ از سوی دیگر، از برداشتهای محافظهکارانه، سنتی و اغلب مردسالارانه – گرچه گاه باز، مدرن و لیبرال – از اسلام نیز متأثر بود. در گرمای زندگی زناشویی و خانوادگی، زن هم فرزندان خود را تربیت و آموزش میداد و هم با صبوری با دشواریهای زندگی و محدودیتهای اجتماعی کنار میآمد.
در دوران پساعثمانی، در اواخر قرن نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم، زن مسلمان علیرغم مقاومت محافل دینی محافظهکار، تمام موانع و امتحانات را پشت سر گذاشت و با شجاعت و پایداری برای جایگاه اجتماعی خود، برای حقوق دینی، فرهنگی و سیاسیاش، برای تحصیل، آینده و هویت اسلامیاش در بستر بوسنیایی و اروپایی مبارزه کرد.
چهار دهه نخست قرن بیستم، برای خودآگاهی اسلامی مدرن زنان مسلمان بوسنی، اهمیتی تعیینکننده داشت، چراکه در آن زمان، زن مسلمان – همچون کل جامعه بوسنی – با تمدن مسیحی غربی بهواسطه ورود اتریش-مجارستان به بوسنی مواجه شد. درک بوسنیایی از اسلام، در این دوره با پرسشها و فرصتهای توسعه بیشتر حیات و هویت اسلامی در نظم حقوقی و سیاسی مدرن و غیراسلامی اروپایی برخورد کرد. این دوره که سلینا هاوکزورث از آن بهعنوان «دوران طلایی» در تاریخ مدرنسازی و رهایی زنان در منطقه یاد میکند، شاهد بیداری اجتماعی زنان مسلمان در بوسنی، ورود تدریجی و کند اما غیرقابل بازگشت آنان به آموزش عمومی و زندگی فرهنگی و اجتماعی بود. بهعنوان نمونه، در سال ۱۹۱۰، پاشاخانم چُوگارویچ، همسر یکی از ملاکان معروف توزلا، دویست کرون بهعنوان زکات به انجمن فرهنگی «گایرت» اهدا کرد. روزنامه گایرت این اقدام را با شور پذیرفت و پاشاخانم را نماد رنسانس فرهنگی ملت (ملّت) مسلمان دانست («زکات برای گایرت»، گایرت ۱۰، ۱۹۱۰). در همان راستا، در سال ۱۹۱۱، دو خواهر از سارایوو، زلیخاخانم و حاشمهخانم ایمشیروویچ، وقفنامهای برای حمایت از فعالیتهای انجمن فرهنگی «گایرت» و نیز مدارس دینی در چندین شهر بوسنی تأسیس کردند (گایرت، شمارههای ۷ تا ۹، ۱۹۳۵).
صدای نویسندگان زن مسلمان در زندگی عمومی، در مجلات و نشریات مختلف شنیده میشد: نافیجه سراجلیچ، شفیقه بیلاوا، حاطیجه جیکیچ، نافیجه زیلدژیچ، حسنیه بربروویچ و دیگران. رهایی مبتنی بر اسلام برای زن مسلمان در جامعه بوسنیایی همچنین از سوی علمای برجسته اسلامی در قالب مقالات، پژوهشها و فعالیتهای دینی-آموزشی مورد حمایت قرار گرفت. از جمله آنان میتوان به عثمان نوری حاجیچ، محمد کارامهمدوویچ، حازم مفتیچ، عبدالرحمن حفظی بیلاوا، احمد لیوبونچیچ، جواد سلیمانپاشیچ و شوکریه آلاگیچ اشاره کرد که همگی با مقاومت شدید محافل مذهبی محافظهکار مواجه شدند. همچنین روشنفکران چپگرا مانند حمزه هومو نیز از رهایی زن مسلمان حمایت کردند.
نقش ویژهای در ترویج رهایی زن مسلمان بر پایه اسلام در نیمه نخست قرن بیستم، توسط رئیسالعلمای وقت، جمالالدین افندی چاووشویچ ایفا شد. در کتابخانه غازی خسروبیگ عکسی نگهداری میشود که حیاط تقریباً پر مسجد بیگ را نشان میدهد، جایی که زنان برای تشییع جنازه این عالم و مربی بزرگ اسلامی گرد آمدهاند. این عکس را گویی یک قرن از خود پنهان کردهایم، در حالی که گواه آن است که جمالالدین افندی چاووشویچ تا چه اندازه در پیشبرد مسئله رهایی زنان مسلمان در بوسنی و سایر موضوعات پیشگام بود.
پتانسیل فرهنگی-تاریخی نهفته در تلاشهای صورتگرفته برای رهایی زنان مسلمان بر اساس اسلام در چهار دهه نخست قرن بیستم در بوسنی، تقریباً بهطور کامل پس از جنگ جهانی دوم از میان رفت؛ چراکه رژیم کمونیستی با تحمیل جهتگیری ایدئولوژیک، وانمود کرد که همه چیز از انقلاب سوسیالیستی و حاکمیت کمونیستی آغاز شده است.
با این حال، نیمه دوم قرن بیستم شاهد پیشرفت چشمگیر در آموزش زنان مسلمان در بوسنی و مشارکت گسترده آنان در فرآیندهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود، همراه با سکولاریزاسیون آنها (مانند ممنوعیت حجاب و فرَجه در سال ۱۹۵۰).
در این دوره، نقش زن مسلمان در تربیت و آموزش اسلامی فرزندان خود و حفظ سنت اسلامی و اسلام در بوسنی، اهمیت ویژهای یافت؛ گرچه این موضوع هنوز بهطور کافی مورد مطالعه قرار نگرفته است. در حالی که شوهرانشان، گرفتار چکش و داس اقتصاد صنعتی و ایدئولوژی کمونیستی، غالباً دین خود را با بیدینی تعویض میکردند، زنانشان دختران و پسران خود را به مکتب میفرستادند تا آموزش دینی ببینند، یا شخصاً، با وجود مخالفت همسران یا با بیتفاوتی ضمنی آنها، به آنان ارزشهای دینی و سنت اسلامی بوسنی را میآموختند.
پس از سقوط کمونیسم و ورود به دوران چندحزبی، در بوسنی و هرزگوین مستقل، زنان مسلمان بوسنیایی دچار مصائب بزرگی شدند: تجاوز، پاکسازی قومی، جنایتهای دستهجمعی و نسلکشی. در آستانه قرن بیستویکم، مادران سربرنیتسا وجدان بشریت را نمایندگی میکنند؛ شاعر معاصر بوسنیایی، میله استویچ، شعری به مادر سربرنیتسا، حاطیجه، تقدیم کرده است. وقاری که مادران سربرنیتسا و دیگر زنان مسلمان – قربانیان تجاوز، آزار، تبعید و نسلکشی پدران، شوهران و فرزندانشان – در تحمل سرنوشت و رنجهای خود از خود نشان دادهاند، گواهی است بر قدرت، نجابت و بلندی مقام اخلاقی آنان.
در عین حال، زنان مسلمان دستاوردهای بزرگی در عرصههای علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، اقتصادی و سیاسی در بوسنی و هرزگوین، منطقه و در سطح جهانی داشتهاند.
بنیادهای فرهنگ اسلامی و هویت اسلامی در بوسنی، حامل عشق، زیبایی، قدرت و شجاعت زن مسلمان است.
منابع:
Vera St. Erlich, U društvu s čovjekom – tragom njegovih kulturnih i socijalnih tekovina, Naprijed, Zagreb, 1968.
Vladimir Dvorinković, Karakterologija Jugoslavena, Beograd, 1939.
13/5/1404
نظر شما