بدون درک عمیق «اسلام بوسنیایی» نمیتوان رمز فهم ظریف و ژرف پدیده کاسمویپولیتیسم بوسنی و هرزگوین را گشود.
برای توضیح بهتر همه ابعاد زیست اسلامی بوسنیایی در یک بستر چنددینی، نیاز به مجالی فراختر است. در اینجا تنها به مطالعه برجستهای در جامعهشناسی دینی اثر نویسنده نروژی تون برینگه با عنوان بودن مسلمان به شیوه بوسنیایی اشاره میکنیم که تجربههای شخصی این بانوی پژوهشگر برجسته را از جلوههای خاص دینی و احساسات مذهبی مردم مسلمان در بوسنیای مرکزی توصیف کرده است.
البته صاحبنظران مطالعات اسلامی تأکید میکنند که اسلام به لحاظ هنجاری را نمیتوان با ویژگیهای جغرافیایی، نژادی یا قومی توصیف کرد. با این حال، در سطح «دین مردمی» میتوان برخی ویژگیهای منطقهای را شناسایی کرد که از تعامل میان آموزههای اسلامی و سنتهای محلی پدید آمدهاند.
برخی بخشهای تمدن اسلامی ـ شرقی در بالکان جزو مؤلفههای شناختهشده فرهنگهای مردمان اسلاو جنوبی شدهاند. بدینگونه بعضی مفاهیم و قواعد اسلامی حتی در معنای صوری، از سوی غیرمسلمانان نیز پذیرفته شدند، زیرا غنای نمادین آنها میتوانست در عمل دینیشان به کار گرفته شود بدون اینکه بیم ارتداد در میان باشد.
شایان توجه است که مسیحیان بالکان برخی اصطلاحات کاملاً اسلامی را برای مفاهیم دینی خود وام گرفتند. آیین اسلامی قربانی به نوعی در میان غیرمسلمانان بالکان نیز رواج داشت و تقریباً همه ملتهای بالکان اصطلاح «قربانی» را برای «ذبح هنگام ساختوساز یا قربانی برای اموات» به کار میبردند. همچنین اصطلاح اسلامی «کعبه» در میان مسیحیان برای نامیدن اورشلیم و کلیسای مقبره مقدس به کار میرفت، جایی که به باور آنان مسیح دفن شده است. اصطلاح «حاجی» نیز، که ویژه زائران مسلمان مکه است، در زبان روزمره به زائران مسیحی اطلاق میشد.
«حاجیان مسیحی» به اورشلیم سفر میکردند و در مسیر خود کلیساها و صومعههای مهم را زیارت مینمودند. در گذشته این سفرها «زیارت» نامیده میشد. جالب آنکه مسلمانان نیز بازدید از مساجد و آرامگاههای مهم در مدینه و مکه را «زیارت» مینامند. آتشی که در کلیسای مقبره مقدس در عید پاک شمعها را روشن میکرد، از سوی مسیحیان «نور» یا «نور مقدس» خوانده میشد، در حالی که واژه «نور» ریشه عربی دارد و بار معنایی و معنوی ویژهای دارد که به «نور الهی» اشاره میکند.
تأثیرات اسلامی بر کلیسای کاتولیک در بوسنی در شیوه دعا و رکوع بر «زانوهای کوچک» مشهود است. برخی پژوهشگران بر این باورند که این عمل با سنتی پیوند دارد که زنان روستایی هنوز قالیچههای کوچک تزئینشدهای با خود حمل میکنند تا بر روی آنها زانو بزنند، که شباهتی آشکار به سجادههای مسلمانان دارد.
از سوی دیگر، خود مسلمانان نیز پذیرای تأثیرات فرهنگی غیرمسلمانان بودند. چون تقویم هجری برای کارهای کشاورزی و پیگیری فصلها مناسب نبود، مسلمانان هم از تاریخهای هجری و هم از تقویم اعیاد مسیحی بهره میگرفتند. آنان حتی برخی اعیاد مسیحی را بهطور نمادین جشن میگرفتند، هرچند این جشنها تنها از نظر شکل مسیحی بودند. جشن روز سنت جورج با فعالیتهایی پیشگویانه و باستانی پیوند داشت. مراسم سنت ایلیا (علیدجون) اغلب در بلندیها برگزار میشد. نمادپردازی علیدجون در میان مسلمانان به روند گسترش اسلام در بوسنی مربوط است. ضربالمثل «ایلیا تا ظهر، علی از ظهر به بعد» اشارهای به خاستگاه پیشااسلامی مسلمانان بوسنی دارد و بهانهای برای جشن گرفتن علیدجون به شمار میرفت.
چندفرهنگگرایی بوسنی و هرزگوین احتمالاً در بستر پرورش دیرینه اصل همسایگی به بار نشست. همسایگی بهعنوان اصل اخلاقی که ریشه در اسلام دارد، در میان غیرمسلمانان نیز پذیرفته شد و مسیحیان و یهودیان نیز همین اصول را نسبت به همسایگان مسلمانشان رعایت میکردند. بدینسان، به جای تأکید بر پیوند قومی یا دینی ـ که در نهایت جدایی میآفریند ـ اهمیت به نزدیکی مکانی داده شد و همسایگی در معنای فرهنگی و تمدنی بسی فراتر از صرف همجواری مکانی درک گردید.
همسایگی در سطح محلی، در مناطق زیست مشترک پیروان ادیان مختلف، پیوندی همبسته و فشرده پدید آورد که اغلب محکمتر از پیوند دینی بود. ایجاد روابط همسایگی بر تفاوتهای مذهبی غلبه کرد. مردم بوسنی معتقدند «حق همسایه» حتی از «حق خانواده» قویتر است.
با گذر زمان، آیین همسایگی به سطح ارزشی ارتقا یافت. وجه مشترک تعلق به ارزشهای جهانشمول همسایگی در احترام به هر همسایهای جلوه میکرد، صرفنظر از تعلق دینی یا قومی او.
معنای این همزیستی راستین در ارزشها را میتوان در سخنان علی عزتبگوویچ بازشناخت: «من به یک مسیحی نیکو بیش از یک مسلمان پست احترام میگذارم. نمیتوانم چیزی را فقط به این دلیل که مسلمان (نه اسلامی) است دفاع کنم یا چیزی نیکو را تنها به خاطر اینکه اسلامی نیست نادیده بگیرم.»
نویسنده مقاله: مهو اشلیوو - عضو ریاست جامعه اسلامی بوسنی و هرزگوین
منبع: https://www.bosnianexperiences.com/06-text-no01
نظر شما