نام ها و جای‌نام‌های با ریشۀ فارسی در زبان بوسنیایی

تأثیر زبان فارسی در غنی‌سازی واژگان زبان بوسنیایی در حوزۀ نام‌شناسی، شاخه‌ای از زبان‌شناسی که به نام‌های خاص - معنا و منشأ آنها - می‌پردازد، نیز قابل مشاهده است. نام‌شناسی به انسان‌شناسی که به نام‌ها، نام‌های خانوادگی و لقب‌های افراد می‌پردازد، قوم‌شناسی که موضوع تحقیق در مورد نام‌های افراد است و نام‌شناسی جغرافیایی که به نام‌های محلات می‌پردازد، تقسیم می‌شود. بیشترین تعداد نام‌های خاص ایجاد شده بر اساس کلمات با ریشۀ فارسی در دو حوزه ارائه شده‌اند: الف) انسان‌شناسی، ب) نام‌شناسی جغرافیایی. مورد دوم موضوع پژوهش حاضر است.

  1. نام‌های کسان با ریشۀ فارسی

با توجه به جایگاه ویژه‌ای که زبان‌های ترکی عثمانی، عربی و فارسی در امپراتوری عثمانی داشتند و با عنایت به اینکه در طول حکومت عثمانی‌ها اسلام به‌گونه‌ای فراگیر به سرزمین‌های بوسنی و هرزگوین رسید، نام‌های اشخاص از محافل فرهنگی متمرکز بر این زبان‌ها و همچنین کلماتی از این زبان‌ها، جایگاه نام‌های اشخاص بوسنیایی-هرزگوینی با ریشۀ شرقی را در بوسنی و هرزگوین به خود خواهند گرفت.

گسترش اسلام در بوسنی و هرزگوین همچنین به معنای استقرار فرهنگ اسلامی در این منطقه با هر آنچه که در بر دارد، از جمله نام‌های شخصی با ریشۀ شرقی که اسلامی محسوب می‌شدند، بود. علاوه بر نام‌های فرستادگان خدا، یعنی پیامبران / فرشتگان، نام‌هایی که متعلّق به دایرۀ تمدّن اسلامی بودند، بوسنیایی‌های مسلمان دراین فرآیند عمدتاً نام‌هایی را که از تمدّن شرقی اسلام سرچشمه می‌گرفت، اغلب از ترکی، عربی، فارسی یا عبری اخذ کردند؛ در حالی که نام‌های عامیانه (نام‌های با ریشۀ اسلاوی) تقریباً در قرن‌های ۱۶، ۱۷ و ۱۸ در بین مسلمانان بوسنیایی از رده خارج شدند (Turbić-Hadžagić, Musić 2020: 36).

نام‌های خاصّ مذکّر و مؤنّث با ریشۀ فارسی

تعداد نام‌های خاص با ریشۀ فارسی، در مقایسه با نام‌های با ریشۀ عربی و ترکی، چندان زیاد نیست و از میان نام‌های ارائه شده، اینک از بیشتر آنها تقریباً استفاده نمی‌شود؛ با این حال، دادن نام‌های خاص به کودکان مطابق با شرایط متغیّر اجتماعی-سیاسی، در حال تغییر است و برخی از نام‌ها که در گذشته بسیار محبوب بودند، امروزه محبوبیّت خود را از دست می‌دهند و برعکس، برخی نام‌ها (به عنوان مثال نام کوچک جُلا[1] ) اخیراً بسیار محبوب شده‌اند.

در فرهنگ فارسی‌گرایی در زبان بوسنیایی[2] ، نام‌های اصیل مذکّر و مؤنّث با ریشۀ فارسی پردازش شده‌اند که از این تعداد، 114 نام مذکّر، 100 نام مؤنّث هستند. همچنین تعداد 36  نام ترکیبی (با ریشۀ عربی، فارسی و/یا ترکی) وجود دارد که از این تعداد، 18 نام مذکّر و 18 نام مؤنّث است؛ بنابراین، فرهنگنامۀ یادشده دربردارندۀ حدود 250 نام مذکّر و مؤنّث با منشأ زبان فارسی است (Haverić-Šehović 2025: 7).

الف) نام‌های فارسی

  1. نام‌های مذکّر با ریشۀ فارسی به شرح زیر است:

Ȁrdešīr, Ázer, Bádem, Bàhram, Bàhrem, Bahtìjār, Beháder, Bèhman, Bèhmen, Bȅhnām, Bèhram, Bèhrem, Bèhzād, Bèrīn, Bèrham, Bijáder, Bunáver, Ćȅjvān, Dȁmād, Dániš, Dârije, Dèlija, Dèrvīš, Diláver, Dìlber, Džān, Džànan, Džèmšīd, Dževáhir, Džèvher, Džihan, Đuléjmen, Đulìman, Đulìzār, Đúlo, Fèhrat, Fèrat, Fèrhad, Fèrhat, Fèrīz, Fèrzan, Fìrdus, Fìrduz, Fìrūz, Hàndan, Hrùstem, Hùrem, Hùršid, Hùsref, Hùsrem, Hùsrep, Hùsrev, Ibrìšim, Ìmšir, Isfendìjār, Jàsīm, Jȁsmīn, Jáver, Kahrìmān, Mehrìdžān, Mèrdān, Mèvzād, Mihrìdžān, Mȉrza, Názik, Nèrćez, Nerìmān, Nèrmīn, Nèrkez, Nèvres, Nèvzād, Nèvzat, Nèvzet, Nézik, Nìđār, Nèhād, Nìjāz, Nijázija, Pèrtev, Pìrija, Rùstan, Rùstem, Rùšīd, Selfìrāz, Sèlver, Sèlvija, Sèrver, Sèrvet, Sèvlija, Sèvret, Sèzāh, Sezáija, Spáho, Sȕhrāb, Šàhbāz, Šàhdija, Šáhin, Šàhmān, Šàhnām, Šàhnāz, Šȁhsivār, Šahzèmān, Šèćer, Šȅhrijār, Šehrìzād, Šèhzād, Šèker, Šèkīb, Šìnāz, Šìrāz, Tȁtar, Zendžèbil, Zèrīn.

  1. نام‌های مؤنّث با ریشۀ فارسی به شرح زیر است:
    1. نام‌هایی که ذاتاً برای زنان به کار می‌رود:

Afitába, Àrzija, Arzumána, Báhta, Bahtìja, Bákša, Behára, Belđuzára, Bìhtera, Bináza, Dára, Dârija, Dilfurúza, Dùdija, Džànfeza, Džanìja, Dževáhira, Džihána, Đerdána, Đȕla, Đuláfera, Đulbehára, Đùlija, Đulistána, Đulšána, Đulzáda, Đulzára, Đuzída, Ezrèma, Fermána, Firdèvsa, Lála, Merdìja, Mihrumána, Náza, Nazìća, Nazìka, Nèrkesa, Nezáketa, Nijázeta, Pakèza, Pakìza, Pémba, Sàzbera, Sèlvija, Sèrbesa, Sèvlija, Sùmbila, Sùmbula, Sùndusa, Šáda, Šadìja, Šahdíja, Šahsèna, Šèćērka, Šeherzáda, Šehríja, Šehrizáda, Šèkera, Šìrīn, Zára, Zendžebíla, Zèrda, Zíba, Zìbija, Zùmreta.

    1. نام‌های مؤنّث که مستقیماً از نام‌های مذکّر با اضافه کردن یک پسوند بوسنیایی "ا"[3] و تغییر تلفّظ گرفته شده‌اند:

Badèma, Berína, Bunávera, Dervíša, Dìlbera, Đulizára, Férhata, Ferìza, Fìrdusa, Fìrduza, Firúza, Hùrema, Hùsrefa, Ibrìšima, Jasmína, Mehridžána, Mihridžána, Nazìća, Nazìka, Nerimána, Nermína, Nèvresa, Nevzáda, Nèvzeta, Niđára, Niháda, Nijáza, Rušída, Sèlvera, Šahìna, Šèćera, Šehzáda, Šekíba, Širáza, Zerína.

  1. نام مشترک زنانه و مردانه با ریشۀ فارسی
    1. با تلفّظ متفاوت در حالت مذکّر و مؤنّث:

Bahtìja

    1. با تلفّظ یکسان در حالت مذکّر و مؤنّث:

Mȉrza

ب) نام‌های ترکیبی فارسی و ترکی - عربی

1. نام‌های حاصل از ترکیب پسوند با واژۀ فارسی:

Bàhtija, Nijázeta, Nijázija, Pìrija, Sezáija, Šahdíja, Šèćērka, Zìbija.

2. نام‌های دارای ریشۀ فارسی-ترکی

2-1. مذکّر:

Đȕlaga, Đȕlbeg, Pȉraga, Šīrbeg, Šìrhān.

2-2. مؤنّث:

Džanùma.

3. نام‌های دارای ریشۀ ترکی – فارسی

3-1. مذکّر:

Áđul.

 3-2. مؤنّث:

Begzáda, Pašezáda.

4. نام‌های دارای ریشۀ فارسی-عربی

4-1. مذکّر

Đùlemin, Ferhadùdin, Tadžùdin.

4-2. مؤنّث:

Dilrúha, Džèvhermisála, Đȕlasìja, Đulèsma, Đulèšefa, Đulzuléjha, Đulfàtma, Šahsèna.

5. نام‌های دارای ریشۀ عربی-فارسی

5-1. مذکّر:

Alèmdār, Alèndār, Alènder, Behádil, Fȁhrizād, Fȅhrizād, Fȅjzād, Mìrzād, Nurdžìhān.

5-2. مؤنّث:

Fahrizáda, Fehrizáda, Fejzáda, Hafizáda, Nurdžihána, Šemsibána.

اگر نام‌های مشترک فارسی و بوسنیایی را مقایسه کنیم، متوجّه می‌شویم که نام برخی از گل‌ها و گیاهان، پایۀ بسیاری از این نام‌های مشترک است؛ مثلاً اسم «یاسمن» که در زبان بوسنیایی نامی مذکّر[4] و در زبان فارسی اسم مؤنّث (یاسمن) محسوب می‌شود. همچنین، اسم‌های مشترک «لاله»، «نرگس» و «سنبل» در فرهنگ هر دو ملّت به عنوان اسم خاص مؤنّث[5] استفاده می‌شوند. البتّه برخی از کلمات، مانند واژۀ «گل» در فارسی فقط به عنوان اسم عام عمل می‌کنند؛ اما در بوسنی یک اسم خاص مؤنّث نیز از آن مشتق شده است.

  1. نام‌های خانوادگی با ریشۀ فارسی

برخی از نام‌های خانوادگی بوسنیایی دارای منشأ فارسی هستند. این نام‌ها را حسب ریشۀ زبانی می‌توان به 3 دسته بخش کرد:

2-1. نام‌های خانوادگی‌ دارای ریشۀ فارسی:

Bèktāš, Čohòdār, Dȉzdār, Fèrīz, Kahrìmān, Lagùmdžija, Lèvēnta, Òruč, Pačàriz, Sȁntrāč, Spáho, Šerèmet;

2-2. نام‌های خانوادگی دارای ریشۀ فارسی-ترکی:

Paràdžik,

2-3. نام‌های خانوادگی دارای ریشۀ عربی-فارسی:

Alèmdār i Alènder.

نام‌های خانوادگی برگرفته از زبان فارسی بیشتر برابر الگوهای زیر ایجاد می‌شوند:

الف) اتصال ریشۀ کوتاه‌شده از اسم شغل، مختوم به پسوندهای "جییا، چییا"[6] و پسوند "ایچ"[7] :

Bostàndžić (: bostandžija), Bòzadžić (: bozadžija), Čadòrdžīć (: čadordžija), Čòhadžīć (: čohadžija), Džàmdžīć (: džamdžija), Mutápčić (: mutapčija), Tufèkčīć (: tufekčija), Tufègdžīć (: tufegdžija), Zìldžīć (: zildžija).

ب) اتصال ریشۀ مصدر از صفت ملکیِ مشتق از نام حرفه، مختوم به پسوندهای "ـِو/ ـُو"[8] و افزودن پسوند "ایچ"[9] :

Čohodárević (: čohodarev), Dizdárević (: dizdarev);

ج) اتصال پایۀ کوتاه‌شده از عناوینی که دارای ادامۀ "ایا"[10] هستند با اضافه‌کردن پسوند "ایچ"[11] :

Spàhīć (: spahija);

د) اتصال پایۀ تشکیل‌شده از نام اشخاص و پسوند "ایچ"[12] :

Begzádīć (: Begzada).

همچنین نام‌های خانوادگی با منشأ فارسی را از نظر مفهوم اجتماعی نام به دو دسته می‌توان بخش کرد:

  1. نام خانوادگی برگرفته از نام‌های خاص

امروزه، در قلمرو بوسنی و هرزگوین، نام‌های خانوادگی بسیاری را شاهدیم که دقیقاً از نام‌های اشخاص عربی، ترکی و فارسی ایجاد شده‌اند. با توجّه به اینکه جامعۀ بوسنی در دوران امپراتوری عثمانی، به‌شدّت مردسالار بوده، رایج‌ترین این اسامی، نام‌های خانوادگی پدری بودند؛ یعنی نام‌های خانوادگی مشتق‌شده از نام پدر. به دیگر سخن، در بوسنی و هرزگوین، از قرون وسطی تا به امروز، شکل سازمان اجتماعی با تسلّط مردانه همراه بوده است و مسلماً با سایر هویّت‌های اجتماعی نیز در هم آمیخته است و نام‌های خانوادگی اغلب نام پدری (مشتق‌شده از نام پدر، پدربزرگ یا نام یکی دیگر از اجداد مرد در خط مستقیم خویشاوندی) هستند.

1-1. نام‌های خانوادگی برگرفته از نام‌های خاصّ مذکّر[13] :

Bàhram (Bahramović), Bàhrem (Bahremović), Bèhram (Behram, Behramović), Bèhrem (Behrem, Behremović, Behrić), Bèrham (Berhamović),

Bahtìjār (Bahtanović, Bahtić, Bahtijar, Bahtijarević, Bahto, Bahtović)

Beháder, Bijáder (Bijader, Behadarević, Behaderović),

Bèhman, Bèhmen, Bȅhnām (Behmen)

Ćȅjvān (Ćejvan, Ćejvanović)

Dèlija (Delić, Delija, Delinac)

Dèrvīš (Dervišević, Dervišić, Dervić, Dervović,)

Diláver (Dilaver)

Dìlber (Dilber, Dilberović)

Džân (Džano, Džanović, Džandžanović)

Džànan (Džanan, Džananović, Dženanović)

Dževáhir (Džehverović, Dževahirić, Dževehirović)

Džìhan (Džihan, Džihanić, Džihanović)

Đuléjmen, Đulìman (Đuliman, Đulman, Đulmez)

Đúlo (Đulaković, Đulan, Đulić, Đulović)

Fèhrat, Fèrat, Fèrhad, Fèrhat (Fehratović, Fehrić, Feratović, Ferhat, Ferhatović)

Fèrīz  (Feriz, Ferizović)

Fèrzan (Ferzan, Ferzanović)

Fìrdus,  Fìrduz  (Firdus)

Hàndan  (Handan, Handanović)

Hùršid  (Hušidić, Rušidović, Ruštić, Ruščukić)

Hùsref, Hùsrem, Hùsrep, Hùsrev (Husrefović, Husrem, Husremović, Husrep)

Ìmšir  (Imšić, Imširević, Imširović)

Kahrìmān  (Kahrica, Kahrić, Kahriman, Kahrimanović, Kahrović)

Mèrdān  (Merdan, Mardanić, Merdanović, Merdić)

Nèvzād, Nèvzat, Nèvzet (Nevzatović)

Rùstem (Hrustan, Hrustanović, Hrustemović, Hrusten,Hrustenović, Hrustić, Hrusto, Rustanović, Rustemović, Rustić)

Sèlvija, Sèvlija  (Sevlić)

Šàhbāz  (Šahbaz, Šahbazić, Šahbazović)

Šáhin  (Šahin, Šahinović, Šain, Šainović, Šajin, Šajinović)

Šàhmān  (Šahman, Šahmanija, Šahmanović, Šahmić)

Šàhnām  (Šahnić)

Šèćer, Šèker  (Šećerović, Šeker, Šekerac, Šekerić, Šekerija, Šekerović)

Šȅhrijār  (Šehrić)

Šèkīb  (Šečibović, Šećibović)

Zendžèbil  (Zendželić, Zendžilović, Zenđilović)

1-2. نام‌های خانوادگی مشتق شده از نام‌های خاصّ مؤنّث:

نام‌های خانوادگی برگرفته از نام‌های اشخاص زنانه با ریشۀ شرقی، به طور قابل توجّهی کمتر از نام‌های خانوادگی برگرفته از نام‌های اشخاص مردانه هستند. این امر از ویژگی‌های مردم‌شناسی مردم بوسنی و هرزگوین بوده است. [14] این موضوع در مورد نام‌های خانوادگی با ریشۀ فارسی نیز صدق می‌کند که عبارتند از:

Àrzija (Arzić)

Behára (Behara, Beharić)

Džihána  (Džihana)

Šadìja (Šadičkić, Šadić, Šadija, Šadinlija)

گاه واژۀ فارسی هم برای نام کوچک و هم نام خانوادگی به یک شکل استفاده می‌شود؛ همانطور که مثال‌های زیر این موضوع را تأیید می‌کنند:

Bèhram (Behram), Bèhmen (Behmen)

Bijáder (Bijader), Ćȅjvān (Ćejvan), Dèlija (Delija), Diláver (Dilaver), Dìlber (Dilber),   Džànan (Džanan), Džìhan (Džihan),  Đulìman (Đuliman), Fèrhat (Ferhat), Fèrīz  (Feriz), Fèrzan (Ferzan), Fìrdus  (Firdus), Hàndan  (Handan), Hùsrem (Husrem), Hùsrep (Husrep), Kahrìmān  (Kahriman), Mèrdān  (Merdan), Šàhbāz  (Šahbaz), Šáhin  (Šahin), Šàhmān  (Šahman), Šèker  (Šeker), Behára (Behara), Džihána  (Džihana), Šadìja (Šadija).

  1. نام‌های خانوادگی برگرفته از لقب‌ها و عنوان‌های افتخاری

لقب‌ها، عناوین افتخاری (نام‌های مربوط به عملکرد یا خدمت) مستقیماً گواهی بر زمان و چگونگی ایجاد نام‌های خانوادگی در بوسنی و هرزگوین هستند. بیش از چهار قرن، بوسنیایی‌ها بخشی از امپراتوری بزرگ عثمانی بودند و در میان آنها کسانی بودند که وظایف مختلف دولتی را بر عهده داشتند. عناوینی که این افراد دریافت می‌کردند، منعکس‌کنندۀ جایگاه اجتماعی، خدمت یا وظیفۀ آنها بوده است. این عنوان‌ها، (افتخارات)، خدمات یا وظایف، به نام شخصی آنها و بعداً به نام خانوادگی فرزندان آنها تبدیل شد.

نام‌های خانوادگی بوسنیایی و هرزگوین از عناوین و افتخارات با ریشۀ شرقی و از دایرۀ تمدن مسیحی غربی و اسلاو گرفته شده‌اند. در مجموع ۱۵۵ عنوان رسمی، عنوان افتخاری، وظیفه و خدمت، در پایه‌های نام‌های خانوادگی بوسنیایی و هرزگوینی یافت می‌شود که ۱۰۹ مورد از آنها ریشۀ شرقی و ۴۶ مورد ریشۀ اسلاوی و مسیحی غربی دارد. [15] برخی از القاب با ریشۀ فارسی و نام‌های خانوادگی مشتق‌شده از آن القاب:

čohodar (< osm. tur. ҫūhadār < perz. ċūxā, ċoxā i perz. suf. -dār – RFB: 65) [16]

(Čohadarević, Čohodar, Čohodarević, Čokodar),

ćehaja (< osm. tur. kāhya, kethüdā < perz. kadxodā < perz. kad i perz. Xodā – RFB: 70)  

(Čehaja, Čehajić, Čehić, Čeho, Čehović, Ćeha, Ćehaić, Ćehaja, Ćehajić, Ćehić, Ćeho, Ćehović, Ćeić)

Delija (< osm. tur. deli < perz. da(e)(r) – RFB: 85)

(Delać, Delić, Delija, Delinac)

delibaša (< osm. tur. delibaşı < perz. da(e)(r) i tur. Baş – RFB: 85)

(Delibašic, Delibašić)

dizdar (< osm. tur. dizdār < perz. deždār < perz. dīz ili dež i perz. suf. -dār – RFB: 92)

(Dazdarević, Dizdar, Dizdarić, Dizdarević)

haznadar (haznedar) (< osm. tur. haznedār, hazīnedār < perz. hazīnedār < ar. ḫazīna i perz. suf. -dār – RFB: 125)

(Haznadar, Haznadarević, Haznedarević)

hodža (< osm. tur. hoca, hāce < perz. xāğe, xōğa – RFB: 129)

(Hodzic, Hodža, Hodžič, Hodžić, Hodžuć, Hodžuić, Hodžurda, Hođić)

 ibrikdar (< osm. tur. ibrīk < ar. ʻibrīq < perz. ābrīz < perz. āb i perz. rīz, prez. osn. gl. rīxtan  i perz. suf. -dār – RFB: 277)

(Ibrikdar)

imrahor (mirahor) (< osm. tur. imrahor, mīrāhor, mīrāhūr < perz. amīrāxor, mīrāxor < ar.ʼamīr i perz. āxor – RFB: 135)

(Mrahorović)

lala (< osm. tur. lāla < perz. lālā, lale – RFB: 152)

(Lale, Laletović, Lalević, Laličić, Lalić, Lalovac, Lalović, Lalušić)

sandžaktar (< osm. tur. sancākdār < tur. sancak i perz. suf. -dār – RFB: 217)

(Sandžaktar, Sandžaktarević)

softa (< osm. tur. softa, sūhte < perz. sūxte – RFB: 227)

(Softa, Softić, Sopta)

tefterdar (defterdar) (< osm. tur. defterdār < perz. daftardār < grč. dífthera i perz. suf. -dār – RFB: 250)

(Defterdarević, Teftedarija, Tefterdarević, Tefterdarija)

terzibaša (< osm. tur. terzibaşı, derzībaşı < perz. darzī – krojač i tur. baş – glava, šef RFB: 252)

(Terzibašić)

  1. جای‌نام‌های[17] با ریشۀ فارسی

جای‌نام‌ها (نام‌های جغرافیایی) را به اوّلیه (نام‌های مستند) و ثانویه (نام‌های جدیدتر ناشی از توسعۀ محل) تقسیم می‌کنند. نام جغرافیایی (مکان = topos / τόπος + نام = onima / ὄνομα ) به عنوان اصطلاحی عمومی برای نام مکان، نام محل، نام ایالت یا کشور ... منطقه، استان، ناحیه ... آب (دریاچه‌ها، رودخانه‌ها، نهرها) [18] ، کوه[19] و ... تعریف می‌شود (Simeon 1969/II: 621). بر این اساس، نام‌های اوّلیه به معنای وسیع کلمه[20] و به‌طور سنّتی به نام آبادی‌ها[21] ، کوه‌ها، تپّه‌ها، ارتفاعات[22] و آب‌ها تقسیم‌بندی می‌شود.

در دوران اخیر، شاهد تقسیم‌بندی‌های گسترده‌تری بوده‌ایم که برپایۀ آن، میکروتوپونیم‌ها[23] و توپونیم‌ها[24] به طور خاص از هم متمایز شده‌اند. طبق دیدگاهِ Šćepanović (1997: 67) میکروتوپونیم‌ها عبارتند از: نام روستاها[25] ، نام شهرها[26] ، نام بخش‌های شهر[27] ، نام میدان‌ها[28] ، نام خیابان‌ها[29] ، در حالی که توپونیم‌ها عبارتند از: هیدرونیم‌های[30] ذکرشده، با زیرگروه‌های نام رودخانه‌ها[31] ، نام دریاچه‌ها[32] ، نام باتلاق‌ها[33] ، نام کوه‌ها[34] ، نام غارها[35] ، نام جنگل‌ها[36] و نام مزارع[37] .

میکروتوپون‌های سارایوو فقط پدیدۀ زبانی نیستند، بلکه گواهی بر گذشتۀ این شهر، فرهنگ و سنّت آن و آداب و رسوم مردم محلّی هستند؛ به همین دلیل برخی از نویسندگان، آنها را میراث فرهنگی و تاریخی می‌دانند. در طول دورۀ امپراتوری عثمانی (1455-1878) که 423 سال به طول انجامید، سارایوو چونان شهری با الگوهای معمولاً شرقی، چه از نظر بصری و چه از نظر محتوا، شکل گرفت. در طول این دوره، در مجموع 328 خیابان و میدان ساخته شد (بیتیچ 1973: 63) [38] . نخستین بنای مستند در این منطقه، کاخ اداری یا سرای به‌عنوان مرکز دائمی و نقطۀ اصلی اردوگاه دائمی ترک‌ها بود. این سرای با کلّ منطقۀ مربوطه‌اش، مرکزی بود که پس از آن نام جدیدی به نام ولایت سرای-اواسی[39] دریافت کرد که اولین بار در سال 1455 ظاهر شد (بیتیچ 1973: 27) [40] ؛ بنابراین، شهر سارایوو ریشۀ فارسی دارد و از اسم فارسی «سرای» با افزودن پسوند «ـِوو» [41] تشکیل شده است؛ اگرچه این احتمال نیز وجود دارد که از واژۀ ترکی «سارای-اواسی» گرفته شده باشد. همچنین نام «سارای-بوسنی» [42] (فارسی-بوسنیایی) به عنوان مترادف سبکیِ مشخّص، برای نام پایتخت - سارایوو - وجود دارد.

اگرچه فرض بر این است که ایجاد میکروتوپون‌ها با منشأ شرقی مربوط به دورۀ ترک‌هاست، امّا مشاهده می‌شود که احتمال ایجاد آنها در دوره‌های بعدی نیز منتفی نیست: «آنها ممکن است در دورۀ پس از عثمانی ایجاد شده باشند...» (گلیبانوویچ-وایزوویچ ۱۹۸۶: ۲۳۴)[43]

در منطقۀ سارایوو، میکروتوپونیم‌های متعددی حاوی واژگانی با ریشۀ عربی، فارسی و ترکی وجود دارند. [44] موضوع تحقیق ما میکروتوپونیم‌های سارایوو است که در آنها واژگانی با ریشۀ فارسی ارائه شده است؛ چه به صورت مستقل و چه به عنوان پایه‌ای برای شکل‌گیری جای‌نام‌ها (با افزودن پسوندها و پیشوندهای شرقی یا بوسنیایی).

  • میکروتوپونیم‌ها با یک واژۀ پایه از زبان فارسی

در میان میکروتوپونیم‌هایی که یک کلمۀ پایه از زبان فارسی دارند، رایج‌ترین آنها نام‌های خیابان‌ها (هودونیم‌ها[45] ) هستند. برخی از آنها اساساً دارای موارد زیر هستند:

  • اصطلاحات جغرافیایی:

Česma (< osm. tur. ҫeşme < perz. ċe(a)šmeRFB: 60) ;

Derebent (< osm. tur. derbent, derbend, dervent, dervend < perz. darband < perz. dar i band – RPP: 87).

نام «دِروِنتا[46] »، شهری در شمال بوسنی، از همین واژۀ فارسی زاده شده است. این نام همچنین به عنوان اسم یا بخشی از نام آبادی‌ها به کار رفته  است[47] .

Hendek (< osm. tur. hendek, handek < perz. xandaq – RFB: 30[48] )

Sumbul-česma (< osm.  tur. sünbül, sümbül < perz. sombol RFB: 228 i osm. tur. ҫeşme < perz. ċe(a)šme – RFB: 60) ;

نام «سومبولُواتس[49] » که مکانی در دامنۀ رومانیا، نزدیک سارایوو است، از همین کلمه فارسی "سنبل" زاده شده است.

  • نام قهرمان ایرانی:

Ferhadija (< osm. tur. Ferhād < perz. Farhād – ime perzijskog junaka i ar. suf. -iyya – RFB: 114)

فرهادیه علاوه بر نام یکی از خیابان‌های اصلی سارایوو، نام مسجدی در سارایوو نیز هست که به نام فرهادبیگ نامگذاری شده است.

  • اسامی صنعتگران:

Bazardžani (< osm. tur. bāzārgān, bāzergān < perz. Bāzārgān < perz. bāzār i perz. suf. -gān – RFB: 39) ;

  • نام اشیا:
  • Ćulhan (< osm. tur. külhān, külhen < perz. golxan – RFB: 81) ;
  • اصطلاحات مقدّس و انتزاعی:
  • Abdesthana (< osm. tur. ābdesthāne < perz. ābdast i perz. xāne – RFB: 19) ,
  • Behar (< osm. tur. behār, bahār < perz. bahār –– RFB: 41).
  • نام میوه‌ها:
  •  Karpuzova (< osm. tur. karpuz, harbüz, harbüze < perz. xarboze – RFB: 145)

نام خیابان‌های متعددی در سارایوو وجود دارند که دارای یک عبارت یا ترکیب حرف اضافه‌ای هستند که در آن عضوی از زبان بوسنیایی و عضوی از زبان فارسی ـ اما به صورت تغییر شکل‌یافته ـ هست:

  • Iza bašče (< osm. tur. bahҫe, bāğçe < perz. bāġċe < perz. bāġ i perz. suf. -ċe  – RFB: 37) ;
  • Bijela česma, Prijeka česma (< osm. tur. ҫeşme < perz. ċe(a)šme – RFB: 60)
  •  Cicin han (< osm. tur. hān < perz. xān – RFB: 122).

همچنین، برخی از نام‌های خیابان‌ها در ترکیب خود پیشوندها و پسوندهای بوسنیایی دارند:

پیشوند -za:

  • Začardak (< osm. tur. çardak, çārtāk < perz. ċahārtāq < perz. ċahār –perz. tāq – RFB: 53) ;

پیشوند uš(a):

  • Sahtijanuša (< osm. tur. sahtiyān < perz. saxtiyān – uštavljena kozija koža – RFB: 215)

- پسوند -ev(a)c:

  • Sepetarevac (< osm. tur. sepet, sebed < perz. sabad – RFB: 221) ;

- پسوند ija:

  • Čobanija (< osm. tur. ҫoban, ҫūbān < perz. ċūpān – RFB: 64) ; Terezija (< osm. tur. terāzi, terāzū < perz. tarāzū – vaga, kantar, terezija – RFB: 252)

- پسوند ev:

  • Dizdareva (< osm. tur. dizdār < perz. deždār < perz. dīz ili dež i perz. suf. -dār – RFB: 92) ;
  •  Bećarevo ćoše (< osm. tur. bekār < perz. bēkār, bīkār < perz. pref. bī- i perz. kār – RPP: 40; osm. tur. köşe, gūşe < perz. gūše – RFB: 80) ;

- پسوند  – in: 

  • Mešino ćoše (osm. tur. köşe, gūşe < perz. gūše – RFB: 80) i Papučina (< osm. tur. pabuççu <  perz. pāpūš < perz.i perz. pūš, prez. osn. gl. pūšīdan;  tur. suf. -çu – RFB: 189) ,

وقتی صحبت از نام بخش‌هایی از شهر[50] می‌شود، فقط یک اسم ریشۀ فارسی دارد:

  • Višnjik (< osm. tur. vişne < perz. Wešnī – RFB: 262 [51] ),

این نام پسوند بوسنیایی [52] در ترکیب خود دارد. ویشنیک همچنین نام خیابانی در سارایوو است.

میکروتوپونیم‌هایی با اجزایی از حداقل دو زبان شرقی

به ندرت، میکروتوپونیم‌ها از اجزایی تشکیل شده‌اند که از دو زبان سرچشمه گرفته‌اند و در اینجا به میکروتوپونیم‌هایی اشاره می‌کنیم که از یک واژۀ فارسی و یک واژۀ عربی یا ترکی تشکیل شده‌اند:

الف) نام بخشی از شهر[53] :

  • Bembaša (Bendbaša) (< osm. tur. bent başı < perz. band i tur. Baş – RFB: 42–43) ,
  • Bardakčije (< osm. tur. bardakҫı < perz. bārdān i tur. suf. -ҫı – RFB: 156).

این اسم علاوه بر نام آبادی، نام خیابانی در سارایوو نیز هست.

  • Baščaršija (< osm. tur. baş ҫarşı < tur. baş; perz. ċahārsū, ċārsū – RFB: 37).

ب) نام میدان[54]

  • Bezistan (< osm. tur. bezistān, bezesten < perz. bazestān < ar. bazz i perz. suf. -stān – RFB: 44);
  • Baščaršija (< osm. tur. baş ҫarşı < tur. baş; perz. ċahārsū, ċārsū – RFB: 37).

 ج) نام خیابان[55]

  • Aščiluk (< osm. tur. aşҫılık < perz. āš i tur. suf. -ҫı, -lık – RFB: 35) ,
  • Musluk-česma (< osm. tur. musluk ҫeşme < tur. musluk; perz. ċe(a)šme – RFB: 60) ,
  • Pinje bajraktara (< osm. tur. bayrakdâr < perz. beyraqdār < tur. bayrak i perz. suf. -dār RFB: 36).
  • Poddžebhana (< osm. tur. cepane, cephane, cebhāne, cebehāne < ar. ğibha i perz. xāne  RFB:101) sastavnice su iz arapskog i perzijskog jezika, uz bosanski prefiks pod.

در این اسم اجزا از عربی و فارسی هستند و پیشوند بوسنیایی[56] دارند.

در مثال‌های زیر، اجزا از فارسی و ترکی هستند و پسوند بوسنیایی[57] دارند:

  • Čadordžina ulica (< osm. tur. ҫadırcı < perz. ċādor i tur. suf. -cı – RFB: 50) ,
  • Đulagina čikma (< perz. gol – RFB: 109; tur. ağa; tur. çɪkmaz),
  • Luledžina (< osm. tur. lüleci < perz. lūle i tur. suf. -ci RFB: 156) ,
  • Šeher-ćehajina čikma (< osm. tur. şehir, şehr < perz. šahr– RFB: 236; < osm. tur. kâhya, kethüdâ < perz. kadxodā < perz. kad i perz. xodā – RFB: 70; tur. çɪkmaz) i
  • Terzibašina (< osm. tur. terzibaşı, derzîbaşı < perz. darzī i tur. baş – RFB: 252).

 نمونه‌های بسیار نادری وجود دارد که در آنها یک میکروتوپونیم از اجزایی از سه زبان شرقی تشکیل شده است، همانطور که در مورد هودونیم نیز چنین است:

  • Tahtali sokak (< osm. tur. tahtalı sokak < perz. taxte – RFB: 244; tur. suf. - i ar. zuqāq).

از سوی دیگر، از نظر سبک‌شناسی، مثال‌هایی با اجزایی از سه زبان شرقی که پسوند وصفی بوسنیایی به آنها اضافه شده است، مانند مثال زیر، به ویژه جالب توجه هستند:

  • Kalhanski sokak (< osm. tur. kalhāne sokak < perz. kalhāne < tur. kal i perz. xāne; ar. zuqāq).

برخی از نام‌های ثبت‌شده در تاریخ سارایوو امروزه دیگر کاربردی ندارند؛ ازجمله:

نام دشتی واقع بر تپه‌ای نزدیک کوزیا چوپریا[59] ، حدود ۵ کیلومتری سارایوو؛

نام خیابانی در سارایوو که زمانی محل دادوستد بود؛

نام کاروانسرایی قدیمی در سارایوو که در سال ۱۵۴۳ به عنوان موقوفۀ غازی خسرو بیگ ساخته شده بود.

با این حال، علی‌رغم تعداد نسبتاً اندک این نام ها، ذکر آنها به عنوان شاخص‌های گذشتۀ این مناطق حائز اهمیّت است.

می‌توانیم نتیجه بگیریم که خیابان‌های شهر سارایوو، چه از نظر ساختار و چه از نظر قدمت نام‌ها، گنجینه‌ای واقعی است. دستیابی به این گنجینه مرهون وضعیتی است که در آن، بسیاری از نام‌های کهن، علی‌رغم تغییرات متعدد در نام خیابان‌ها، حفظ شده‌اند و این امر امکان درک ساده‌تری از گذشتۀ سارایوو را فراهم می‌کند.

References

‘Amīd, Hassan (1372/1993) , Farhang-e fārsī-ye ‘Omīd (Perzijski rječnik ‘Omīd), Mo’assese-ye entešārāt-e Amīr Kabīr, Tehrān

Bejtić, Alija (1973) , Ulice i trgovi Sarajeva, Muzej grada Sarajeva, Sarajevo

Dehxodā, ʻAlī Akbar (1341/1962) , Loġatnāme, Entešārāt-e Amīr Kabīr, Tehrān (vidjeti: http://www.loghatnaameh.org/)

Devellioğlu, Ferit (1998) , Osmanlıca-Türkçe Ansiklopedik Lūgat (Osmanskoturski enciklopedijski rječnik), Aydın Kitabevi Yayınları, Ankara.

Glibanović-Vajzović, Hanka (1986) , “Ojkonimi orijentalnog porijekla u Bosni i Hercegovini sa dijahronog i književnojezičkog stanovišta”, Književni jezik, XV/3–4, 233–240.

Hasandūst, Mohammad (1393/2014) Farhang-e rīšešenāxtī-ye zabān-e fārsī (Enciklopedijski rječnik perzijskog jezika) (I–V). Tehrān: Farhangastān-e zabān wa adab-e fārsī.

Haverić, Đenita, Amela Šehović (2025) , Rječnik farsizama u bosanskom jeziku, Institut za jezik, Sarajevo; Kulturni centar IR Iran (skraćenica: RFP)

Haverić, Đenita, Amela Šehović (2020) "Leksika orijentalnog porijekla u mikrotoponimima Sarajeva", DHS 4 (13). Tuzla. Str. 39–54.

http://www.dhs.ff.untz.ba/index.php/home/article/view/444/363

Haverić, Đenita, Amela Šehović (2017) , Riječi perzijskog porijekla u bosanskom jeziku, Institut za jezik, Sarajevo.

Kanar, Mehmet (2003) , Örnekli Etimolojik Osmanlı Türkçesi Sözlüğü (Etimološki osmanskoturski rječnik), Derin Yayınları, Istanbul

Mo‘īn, Mohammad (1375/1996) , Farhang-e fārsī (I–VII) (Rječnik perzijskog jezika), Mo’assese-ye entešārāt-e Amīr Kabīr, Tehrān

Muftić, Teufik (1997) , Arapsko-bosanski rječnik, El-Kalem, Sarajevo

Redhouse, James William (1968) , Redhouse Yeni Türkçe-İngilizce Sözlük (Tursko-engleski rječnik Redhouse), Redhouse Yayɪnevi, Istanbul

Simeon, Rikard (1969) , Enciklopedijski rječnik lingvističkih naziva, Vol. I–II, Matica hrvatska, Zagreb

Šćepanović, Mihailo (1997) , “Onomastičke kategorije i srpska onomastička terminologija”, Književnost i jezik, XLV/2–3, 65–69.

Škaljić, Abdulah (1979) , Turcizmi u srpskohrvatskom jeziku, 4. izdanje, Svjetlost, Sarajevo

Turbić-Hadžagić, Amira, Đenita Haverić (2023) Bosanskohercegovačka prezimena III. Prezimena od titula i počasnih naslova, Zagreb: Bošnjačka nacionalna zajednica za grad Zagreb i Zagrebački županiju.

 Turbić-Hadžagić, Amira, Haverić, Đenita i Admir Muratović (2022) Bosanskohercegovačka prezimena II. Prezimena od ličnih imena koja potiču s islamskog orijenta. Sv. 2,  Zagreb: Bošnjačka nacionalna zajednica za grad Zagreb i Zagrebačku županiju.

Turbić-Hadžagić, Amira, Elvir Musić (2020) Bosanskohercegovačka prezimena II. Prezimena od ličnih imena koja potiču s islamskog orijenta. Sv. 1, Zagreb: Bošnjačka nacionalna zajednica za grad Zagreb i Zagrebačku županiju.

 

[1] Đȕla

[2] Rječnik farsizama u bosanskom jeziku

[3] -a

[4] Jasmin

[5] Lala, Nerkesa, Sumbula

[6] -džija/-čija

[7] -ić

[8] -ov/-ev

[9] -ić

[10] -ija

[11] -ić

[12] -ić

[13] در این مورد ر. ک:(Turbić-Hadžagić, Musić 2020) ; (Turbić-Hadžagić, Haverić, Muratović  2022) ;

[14] ر. ک:  (Turbić-Hadžagić, Haverić, Muratović  2022)

[15] در مورد این نام خانوادگی ر. ک:  (Turbić-Hadžagić, Haverić, 2023)

[16] ریشه و معانی کلمات با ریشۀ فارسی از فرهنگ واژگان فارسی در زبان بوسنیایی گرفته شده است که با علامت اختصاری کنار شمارۀ صفحه به آن اشاره شده است. Rječnika farsizama u bosanskom jeziku (Haverić Šehović 2025)

[17] toponyms

[18] hydronym

[19] oronym

[20] hydronyms

[21] econyms

[22] oronyms

[23] microtoponyms

[24] toponyms

[25] comonyms

[26] astionims

[27] urbanonyms

[28] agoronims

[29] hodonyms

[30] hydronyms

[31] potamonyms

[32] limnonyms

[33] helonyms

[34] oronyms

[35] speleonyms

[36] drimonims

[37] agronyms

[38] (Bejtić 1973: 63)

[39] Saraj-ovasi

[40] (Bejtić 1973: 27)

[41] -evo

[42] در ترکی نوین، واژۀ Saraybosna به عنوان نامی خنثی برای سارایوو به کار می‌رود.

[43] (Glibanović-Vajzović 1986: 234)

[44] در این مورد ر. ک: (Haverić-Šehović 2020)

[45] hodonyms

[46] Derventa

[47] Derventa kod Vlasenice, Han-Derventa kod Sarajeva

[48] منابع فرهنگ‌نویسی ترکی تصریح می‌کنند که واژۀ هندک یا هاندک ریشۀ عربی دارد. بررسی این ریشۀ این کلمه بحث‌ بیشتری می‌طلبد. (Devellioğlu 1998: 324; Kanar 2003: 471; Redhouse 1968: 474). . در فرهنگ ریشه‌شناسی زبان فارسی، تفسیر دوگانه‌ای از ریشۀ این کلمه ارائه شده است: گفته شده که ریشۀ ایرانی دارد، اما ریشۀ عربی نیز دارد (Hasandūst 2014/II: 1175).  با این حال، برخی منابع فرهنگ‌نویسی فارسی تصریح می‌کنند که این کلمه ریشۀ فارسی دارد و شکل عربی‌شده‌ی کلمه‌ی فارسی کنده است. (Dehxodā; Moʻīn 1996/ I: 1443; ‘Amīd 1993: 566).

[49] Sumbulovac

[50] urbanonym

[51] باور عمومی بر این است که این واژه ریشۀ پروتو-اسلاوی دارد؛ اما Skok (1973: 598)  و Škaljić (1979: 641) آن را دارای ریشۀ فارسی می‌دانند.

[52] -ik

[53]  urbanonym

[54] agoronim

[55] hodonyms

[56] -pod

[57] -in

[58]  برگرفته از آب حیات

[59] Kozija Ćuprija

[60] برگرفته از «بازرگان»

[61] جزء han برگرفته از «خان» فارسی به معنی کاروانسرا

کد خبر 24905

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =