نخستین گزارشها از وجود این شعر غنایی شفاهی ـ که تنها در اواخر قرن نوزدهم سِودالینکا نام گرفت ـ به اواخر قرون وسطی بازمیگردد. هرچند شهادت بر یک رویداد غیرمعمول مربوط به سِودالینکا تنها به نیمه دوم قرن شانزدهم تعلق دارد (بیش از صد سال پس از سقوط پادشاهی بوسنی)، اما به گفته تاریخنگار ادبی منیب مَگلایلیچ (۲۰۱۶)، این نوع ترانه عاشقانه بیتردید زودتر از این نخستین گزارش شناختهشده پدید آمده است. روایت چنین است که دوکی از اسپلیت، که نامش ناشناخته مانده، گزارشهای سالانهای به سنا ونیز میفرستاد و یکی از این گزارشها توصیف ماجرای عاشقانهای در بازار اسپلیت در بهار ۱۵۷۴ میان جوانی به نام عادل از کلیس و دختری به نام ماریه از اسپلیت را دربرداشت. این گواهی مهم توسط نویسنده کروات، لوکا بوتیچ، در ترجمههایش از ایتالیایی منتشر شد و او بعدها شعری با عنوان بیچاره مارا درباره عشق ممنوع میان جوانی مسلمان و دختری مسیحی سرود.
مَگلایلیچ در نوشته خود با عنوان محیط و زمان پیدایش و تداوم سِودالینکا (۱۹۹۷)، گهواره سِودالینکا را در محیط شهری متمایزی دید که تمامی نهادهای لازم در آن شکل گرفته بود؛ زمانی که محلههای شهری (محلهها/محلهجات) ساخته شده بودند. خانهها بسته به توان مالی صاحبخانهها دارای فضاهای ویژهای بودند: حیاط محصور با در پشتی و «عاشقپنجره» (پنجرهای مخصوص گفتوگوی عاشقانه). بهبیان دیگر، زمانی که زندگی در محیطی جریان یافت که پسزمینه شناختهشده رخدادهای سِودالینکا را شکل میداد. ازاینرو، فهم درست سِودالینکا مستلزم آگاهی از بافت فرهنگی، شیوه اجرا، معانی چندلایه، فرهنگ زیست و حتی معماری خانهها و حیاطهای بوسنیایی است. در بحث آمیزش موسیقی مردمی ما با عنصر شرقی در سِودالینکا، تاریخنگار ادبی محسن ریزویچ آن را ترانهای حاصل از «باروری و همگرایی عاطفی اسلاوی ـ شرقی» توصیف کرد: «از نظر شدت شور و نیروی عشق، شرقی؛ و از نظر رؤیاپردازی، اندوه جانکاه، پهنای عاطفی و غمانگیزی، اسلاوی» (ریزویچ ۱۹۶۹: ۴۵۵).
از نظر موسیقایی، سِودالینکا غالباً ترانهای پُراونا توصیف شده که با همراهی ساز «ساز» (سازی زهی و متمایز که ترکهای عثمانی به بوسنی آوردند) اجرا میشود. گاه نیز زنان آن را با صدای ویژه چرخاندن سینی روی سینیه (میز گرد کوتاه) میخواندند. ساز به فضای موسیقایی کوچکتری نیاز دارد و ظرافت صداهایش با آواز سِودالینکا هماهنگ است. هنگامی که سِودالینکا از صمیمیت خانهها به فضای عمومی گام گذاشت ـ بهویژه در آستانه عقبنشینی امپراتوری عثمانی و ورود اداره اتریش ـ مجارستان ـ، محبوبیت تودهای آن آغاز شد. این ویژگی انطباقپذیری برجسته، آن را از دیگر ژانرهای شفاهی متمایز میسازد. در این شرایط جدید، سِودالینکا بیشتر با همراهی آکاردئون ـ سازی غربی که پیشتر در فرهنگ بوسنی ناشناخته بود ـ اجرا میشد. برخلاف ساز، آکاردئون به فضای موسیقایی وسیعتری نیاز دارد. گشودگی متمایز این ترانهها پدیدهای است که دجنانا بوتوروویچ (۲۰۱۱) در مقالهای درباره سِودالینکا به آن پرداخته است. او تأکید کرد که سِودالینکا در برابر تغییرات لحظهای حساس است و بسته به اجراکننده و ذائقه مخاطب دگرگون میشود. در طول قرون، سِودالینکا خود را با تأثیرات و شرایط گوناگون سازگار کرده است. از نظر اجرا، این روند شامل حضور سِودالینکا در رادیو، پذیرش عمومی گسترده آن در میانه قرن بیستم و حتی امروز، در شکلهای تازه و مدرن در ژانرها و گرایشهای موسیقایی نوین است. اوج محبوبیت آن زمانی بود که اشعار شاعران مشهور به تقلید از این سنت شفاهی بهعنوان متن ترانهها استفاده شد و بدینترتیب جامه نغمههای شناختهشده بر آنها پوشانده شد. مهمترین نویسندگان اوایل قرن بیستم در این زمینه صفوتبیگ باشاگیچ، الکسا شانتیش و عثمان جیکیچ بودند و نسلهای جوانتر بعدها پدیدار شدند.
در سطح زبانی، ویژگی شاخص سِودالینکا در مقایسه با شعر عاشقانه سنتهای شفاهی همسایه، این است که ابیات و قابهای غنایی آغازین آن از شهرهای بوسنی و هرزگوین یا سنجاک و مناظر دلانگیز آنها یاد میکنند.
از نظر متن، ترانهها پهنه و تنوع شگفتی از مضامین و درونمایهها دارند: از دیدارهای شاد و وعدهگاهها گرفته تا دشواریها و پیچیدگیهای ناگهانی، انتظار همراه با بیم و اضطراب، افسانه نیروی جادویی چشم سیاه و نفرین دخترانه، تا وداعهای دردناک، ناکامیهای سخت و حتی یأس.
برای نمونه، نویسنده متن یکی از بسیاری سِودالینکاها را چنین توصیف میکند: «حکمت برخاسته از تجربه از برخی ترانهها میجوشد، ندای احتیاط و خویشتنداری و صدای عقل است، هرچند با اشتیاق عشق همراه باشد، عشقی که همواره به سعادت نمیانجامد:
کو تِ هوچه، نه پُدمهچی مو سِ، / کو تِ نهچه، نه نَمِچی مو سِ
(هرکس تو را میخواهد، به او تسلیم مشو، / هرکس تو را نمیخواهد، خود را بر او تحمیل مکن).
از سوی دیگر، ایمان به نیروی عشق اغلب با غرور جریحهدار همراه است: در اینجا باختن، باخت واقعی نیست، بهویژه زمانی که دختری به مرد دیگری میرود و جوانی رنجیدهدل با تسلیم میگوید: آنچه خواستی به دست آوردی. در چنین بخشهایی میتوان دید که عشق پیروز است و هرگز مورد تردید نبود؛ گرچه این امر درباره عاشقان صدق نمیکند، چراکه آنان غالباً قربانی شهرت و غرور خود میشوند و خود و محبوبشان را با بیعملی مجازات میکنند، و در عین حال حقیقتی را برجسته میکنند که سرانجام پیروز خواهد شد:
نِکا یه، نِک سِ اودایه! / دوگی یوی دانتسی پِتروفسکی، / کراتکه یوی نوچی یِسِنسکه، / کَد پِرُوو یوترو اوستالا، / سا سُوگا سرچا اوزداهلا، / «گدیه سی می، دوشو، مُویگا؟ »
(بگذار ازدواج کند! / بگذار روزهای پطروساش دراز باشد، / بگذار شبهای پاییزیاش کوتاه باشد، / وقتی نخستین صبح برخاست، / از دل آه کشید: / «کجایی ای جانِ من، مُویگا؟») (افندیچ ۲۰۲۱: ۷-۸).
نویسنده مقاله: دکتر نیرها افندیچ – موزه ملی بوسنی و هرزگوین
منابع:
- Balić, Smail (1994) „Narodna muzika“, u: Kultura Bošnjaka, muslimanska komponenta, Zagreb 1994. II izd.
- Buturović, Đenana (2011) „Sevdalinka. Naučni esej“, Znakovi vremena, god. XIV, br. 54. Zima 2011, 28-45.
- Efendić, Nirha (2021) „Slovo o sevdahu“, u: Zaboravljeno blago. Stotinu bosanskih narodnih pjesama sa notnim zapisima, prir. Semir Vranić i Zanin Berbić, Sarajevo: Buybook.
- Enciklopedija Jugoslavije (1969) , Zagreb: Jugoslovenski leksikografski zavod Miroslav Krleža.
- Kuba, Ludvík (1953) Cesty za slovanskou písní (1885-1929) , Praha: Státní nakladatelství krasné literatury HUDBI A UMÉNÍ.
- Maglajlić, Munib (1997) „Sredina i vrijeme nastanka i trajanja sevdalinke“, u: Bošnjačka književnost u književnoj kritici, knjiga II, prir. Đenana Buturović i Munib Maglajlić. Sarajevo: Alef.
- Maglajlić, Munib (2016) 101 sevdalinka, Dubrovnik: BZK Preporod Dubrovnik, 2016.
- Rizvić, Muhsin (1963) „Ogled o sevdalinci“. Izraz, Sarajevo, XIII, br. 11, 454-466; pod naslovom „O lirsko-psihološkoj strukturi sevdalinke“, u: Narodna književnost /Izbor studija i članaka o narodnoj književnosti, Sarajevo, Svjetlost, 190-200.
نظر شما