تاثیر طوفان الاقصی بر روابط بین قومی در بوسنی و هرزگوین و جایگاه ج. ا.ایران در این کشور

این نوشتار پیامدهای طوفان الاقصی بر روابط بین قومی در بوسنی و هرزگوین را با بررسی عوامل تاریخی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی موثر بر حمایت هر گروه قومی از طرف های درگیری را مورد بحث قرار می‌دهد. همچنین تاثیر این تحولات بر جایگاه ج. ا.ایران در بوسنی و هرزگوین از دیگر موضوعاتی است که مورد بررسی قرار می گیرد.

چکیده

طوفان الاقصی تاثیر مستقیمی بر شکاف های قومی در بوسنی و هرزگوین داشته است. کشوری که از سه قومیت بوشنیاک، صرب و کروات تشکیل شده است. واکنش این سه قومیت نسبت به واقعه 7 اکتبر متفاوت بود، سیاستمداران صرب و کروات این حمله را محکوم کردند و حمایت خود را از اسرائیل نشان دادند. نخبگان سیاسی بوشنیاک اما در ابتدای امر رویکرد بی طرفانه تری را اتخاذ کردند و به طور ضمنی اقدامات حماس را محکوم کردند و در عین حال توجهات را به موضوع فلسطین و ریشه های تاریخی این مناقشه جلب کردند. این نوشتار پیامدهای طوفان الاقصی بر روابط بین قومی در بوسنی و هرزگوین را با بررسی عوامل تاریخی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی موثر بر حمایت هر گروه قومی از طرف های درگیری را مورد بحث قرار می‌دهد. همچنین تاثیر این تحولات بر جایگاه ج. ا.ایران در بوسنی و هرزگوین از دیگر موضوعاتی است که مورد بررسی قرار می گیرد.

مقدمه

در پی حمله غافلگیرانه حماس به رژیم صهیونیستی در هفتم اکتبر سال 2023 که به طوفان الاقصی معروف شد و همچنین واکنش نظامی رژیم صهیونیستی به این حمله، کشورهای حوزه بالکان و به ویژه کشور بوسنی و هرزگوین، با پیامدهای سیاسی و اقتصادی قابل توجهی مواجه شدند. از آنجا که هر رویداد داخلی و بین المللی در بوسنی و هرزگوین از دریچه مناسبات و منافع قومی نگریسته می شود، طوفان الاقصی نیز دوباره شکاف های قومی در میان سه گروه قومی کروات، صرب‌ و بوشنیاک در این کشور را تعمیق کرد. درحالی که صرب ها و کروات ها در کنار اسرائیل ایستادند، بوشنیاک ها به جهت ملاحظات مذهبی به حمایت از فلسطینیان پرداختند.

جنگ دهه 90 میلادی بوسنی و هرزگوین که اغلب توسط محققان به عنوان خونین‌ترین جنگ در اروپا از پایان جنگ جهانی دوم توصیف می‌شود، باعث شد بوسنیایی‌ها، صرب‌ها و کروات‌ها بر سر سرنوشت بوسنی با یکدیگر درگیر شوند. پس از گذشت تقریباً 30 سال از پایان جنگ، تنش‌ها بین این سه گروه قومی همچنان ادامه دارد و پیامدهای قابل توجهی بر ثبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور در پی داشته است. چنین تنش هایی نه تنها میراث جنگ دهه 1990 است، بلکه محصول گفتمان‌ها و سیاست‌های ملی‌گرایانه قومی نیز هستند که توسط نخبگان سیاسی بوسنیایی برای به دست آوردن اجماع میان گروه‌های قومی مربوطه تبلیغ می‌شوند. در چنین شرایطی، درگیری‌هایی که در سایر نقاط جهان رخ می دهد و به وضعیت سیاسی داخلی بوسنی مرتبط است، شکاف‌های قومیتی را عمیق‌تر کرده و صلح شکننده این کشور را بیشتر بی‌ثبات می‌کند.

«دیروز سربرنیتسا، امروز غزه»؛ بوشنیاک ها (مسلمانان بوسنی) در کنار فلسطین قرار گرفتند

در حالی که حمله حماس به رژیم صهیونیستی خبرساز شد، سیاستمداران بوشنیاک به رسانه های اجتماعی روی آوردند تا موضع خود را در قبال این رویداد اعلام کنند. با تشدید درگیری، نخبگان سیاسی بوشنیاک خود را به اظهار نظر در مورد تحولات اخیر در خاورمیانه محدود نکردند، بلکه با جنگ 1992-1995 بوسنی نیز مشابهت هایی را ترسیم کردند.

بنیامینا کاریچ، شهردار بوشنیاک سارایوو، گفت: «برای من، محکوم کردن حمله حماس به اسرائیل بدون محکوم کردن همه چیزهایی که قبل و بعد از آن اتفاق افتاد، ریاکارانه است». او افزود که از اینکه غزه در حال حاضر بدون آب و برق است، «از لحاظ عاطفی» متزلزل شده و شرایط غزه را با سارایوو که در طول جنگ 1992-1995 در محاصره بود، مقایسه کرد. ما باید انسان باشیم و هر قربانی بی گناه را چه در اسرائیل و چه در فلسطین به یک اندازه محکوم کنیم.

رئیس العلمای جامعه اسلامی بوسنی و هرزگوین حسین افندی کاوازوویچ در اولین روزهای شروع طوفان الاقصی پیامی بدین شرح صادر کرد: قتل افراد بی گناه نمی تواند و نباید هیچ توجیهی داشته باشد.

حسین افندی کاوازوویچ رئیس العلمای جامعه اسلامی بوسنی و هرزگوین در خصوص تشدید خشونت ها در غزه، خواستار خویشتن داری و جستجوی راه حلی مسالمت آمیز شد.

کاوازوویچ گفت: «آخرین مورد تشدید خشونت‌ها در غزه و اطراف آن بار دیگر نشان‌دهنده ناپایداری وضعیت فلسطین و اسرائیل و لزوم دستیابی به صلحی پایدار و عادلانه است».

وی گفت که جامعه اسلامی در بوسنی و هرزگوین همواره طرفدار صلح بوده و خشونت و تروریسم را بدون توجه به اینکه از چه کسی سرچشمه می‌گیرد، محکوم کرده است و تا امروز نیز چنین می‌کند.

«من به عنوان رئیس جامعه اسلامی در بوسنی و هرزگوین بار دیگر هر نوع خشونت به ویژه درد و رنج غیرنظامیان بی گناه را محکوم می کنم. از همه می خواهم که خویشتن داری کنند و به جان بی گناهان اهمیت دهند و در جست و جوی یک راه حل مسالمت آمیز در سرزمینی که همه فرزندان ابراهیم یا آبراهام پیامبر آن را مقدس می دانند، باشند».

وی یادآور شد: کشتار مردم بیگناه نمی تواند و نباید هیچ توجیهی داشته باشد.

«هیچ چیز ارزش کشتن یک بی گناه را ندارد و از خداوند متعال می خواهم به مردم سرزمین مقدس آرامشی عطا کند که راهنمای همه مردم جهان باشد و ما را از تکرار صحنه های وحشتناکی که این روزها شاهد آن هستیم نجات دهد».

حمایت بوسنیایی ها از فلسطین به اظهارات نخبگان سیاسی محدود نمی شد. چندین تظاهرات حمایت از فلسطین در سراسر شهرهای فدراسیون بوسنی و هرزگوین سازماندهی شد. بین اکتبر تا دسامبر 2023، هزاران بوسنیایی در مراکز شهرها به خیابان‌ها آمدند تا خواستار پایان دادن به تهاجم اسرائیل علیه فلسطینیان شوند. در جریان تظاهرات در سراسر کشور، معترضان پرچم فلسطین و بوسنی را در کنار هم قرار دادند، اسرائیل را به نسل کشی متهم کردند و جنایات اسرائیل را با رویدادهای جنگ بوسنی مشابهت دادند. در میان بنرهایی با مضمون «فلسطین را آزاد کنید» و «جنگ را متوقف کنید»، بنرهای «دیروز سربرنیتسا، امروز غزه»، یادآور نسل‌کشی سربرنیتسا در سال 1995، جایی که هزاران بوسنیایی توسط نیروهای ملی‌گرای صرب کشته شدند نیز فراوان به چشم می خورد. در واقع، این تصور که هر دو ملت مجبور بودند برای آزادی خود مبارزه کنند، چیزی است که از دیدگاه بوسنیایی‌ها، آنها را به فلسطین و رنج فلسطین پیوند می‌دهد.

حمایت بی قید و شرط کروات ها از اسرائیل

برخلاف بوشنیاک ها، کروات های بوسنی و هرزگوین حمله 7 اکتبر را به شدت محکوم کردند.

بریانا کریشتو، رئیس کروات شورای وزیران بوسنی، در یک توئیت به شدت حمله حماس به اسرائیل را محکوم کرد و گفت: «من به صراحت حمله ناعادلانه و وحشیانه حماس علیه اسرائیل و شهروندانش را محکوم می کنم. روزی که حماس به شهرهای اسرائیل راکت شلیک کرد و موشک هایش حصار مرزی اسرائیل و غزه را فرو ریختند، به خاک اسرائیل نفوذ کردند و جنایات متعددی را علیه غیرنظامیان اسرائیلی مرتکب شدند، ما در این زمان‌های سخت در کنار اسرائیل ایستاده‌ایم».

اما ژلیکو کومشیچ، عضو کروات و رئیس کنونی شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین، که ادعا می‌شود به دلیل اینکه عمدتاً با رای بوشنیاک ها انتخاب می شود، نماینده کروات‌ها نیست، گفت: «کریشتو بی دقت و خودخواهانه صحبت کرده است، زیرا او به درد و رنج مردم فلسطین اشاره نکرده است. این موضع سیاست حزب آنها است و آنها به وضوح در این مسیر حرکت می کنند». وی اقدامات حماس را به عنوان واکنش مردم مستاصل که ترور غیرنظامیان را راه خروج از بحران می دانند ارزیابی کرد و افزود که همه چیز را باید «در چارچوب» دید.

سخنان کومشیچ با واکنش گالیت پلگ، سفیر اکردیته اسرائیل در بوسنی و هرزگوین مواجه شد و گفت: «حماس به اسرائیل حمله کرده است و قربانیان بیشتر غیرنظامیان اسرائیلی بودند. آقای کومشیچ معتقد است که همه اینها باید در چارچوب دیده شود. در چه چارچوبی آقای کومشیچ؟ در چارچوب داعش؟ در زمینه آشویتس؟ در چه زمینه ای شکنجه کودکان کوچک مشروع است؟ برای ربودن مادربزرگ ها؟ برای کشتن نوزادان در رختخوابشان؟»

زوفکو نماینده حزب کروات HDZ با اشاره به جنگ در نیمه اول دهه 1990، زمانی که بسیاری از جنگجویان افراطی از کشورهای اسلامی به بوسنی و هرزگوین آمدند و ماندند، گفت: «کروات‌ها در بوسنی مرکزی تجربه کشتارهای آیینی مانند کشتارهای حماس در اسرائیل را دارند». این سیاستمدار کروات از طریق این مشابهت سازی نسبتاً تحریک‌آمیز، خاطرات و احساساتی را در میان کروات‌ها برانگیخت که به نوبه خود، دوباره تنش‌ها را با بوشنیاک‌ها شعله‌ور کرد.

جدای از حمایتی که از سوی سیاستمداران کروات ابراز شد، حمایت عمومی کمی از اسرائیل صورت گرفت. به عنوان مثال، در 7 اکتبر، دانشگاه کروات موستار پرچم اسرائیل را بر روی ساختمان خود نشان داد که چند روز بعد با پرچم فلسطین پوشانده شد. به نظر می رسد تفاوت در شدت واکنش ها در میان مردم، به دلیل تأثیر نامتقارن جنگ غزه بر گروه های قومی مختلف در بوسنی است. این درگیری واکنش‌ شدید بوشنیاک‌ها را برانگیخت، زیرا بوشنیاک‌ها از منظر مذهبی، و مهم‌تر از همه، از نقطه‌نظر تاریخی با فلسطینی‌ها همذات پنداری کردند. خاطرات جنگ دهه 90، همراه با گفتمان‌های سیاستمداران، احساسات و تصاویری را در بین بوسنیایی‌ها برانگیخت و آنها را تشویق کرد تا برای نشان دادن حمایت خود از آرمان فلسطین به خیابان‌ها بیایند.

از سوی دیگر، روابط کروات ها با اسرائیل را نمی توان نه در قالب مذهبی و نه تاریخی توضیح داد. روابط میان کروات های بوسنی و هرزگوین و اسرائیل یک تحول اخیر است. آنها نتیجه نقشی هستند که یک تاجر اسرائیلی به نام امیر گروس کبیری در اقتصاد محلی ایفا کرده است. در سال 2020، شرکت کبیری و گروه آبراهام، کارخانه آلومینیوم موستار، بزرگترین مرکز صنعتی شهر را از ورشکستگی نجات داد. در سال 2021، تاجر اسرائیلی سپس به عنوان نایب رئیس یک باشگاه فوتبال محلی منصوب شد و بعداً در سال 2022 به عنوان رهبر جامعه یهودی موستار انتخاب شد. او همچنین نقش اصلی را در افتتاح دفتر اتاق بازرگانی اسرائیل در بوسنی در شهر موستار ایفا کرد.

صرب ها در کنار اسرائیل قرار گرفتند

واکنش اولیه نخبگان سیاسی صرب بوسنی به حمله حماس مشابه واکنش همتایان کروات آنها بود. میلوراد دودیک، رئیس جمهوری صربسکا (RS)، موجودیت صرب‌نشین بوسنی و هرزگوین، در توییتی نوشت: «حملات تروریستی به اسرائیل را که در آن صدها غیرنظامی کشته و بیش از هزار نفر زخمی شدند، به شدت محکوم می‌کنم. بسیاری گروگان گرفته شده اند. تروریسم در سراسر جهان باید شکست بخورد».

حمایت سیاستمداران صرب بوسنی از اسرائیل نیز یک اتفاق تازه نیست. در سال 2014، دودیک با برافراشتن پرچم اسرائیل در کاخ ریاست جمهوری واقع در بانیا لوکا، پایتخت جمهوری صربسکا، از عملیات نظامی اسرائیل علیه شلیک راکت فلسطینی ها حمایت کرد.

در سال 2022، وی همچنین تصریح کرد که «ما در جمهوری صربسکا اسرائیل را به عنوان یک کشور دوست و یهودیان را به عنوان مردمی دوست می دانیم» و افزود: «مصائبی که دو ملت ما در قرن گذشته تجربه کردند ناشی از همان ارتش ها بود که ما را نزدیکتر کرده است به همین دلیل است که هیچ‌کس در این بخش از جهان نمی‌تواند به اندازه صرب‌ها قوم یهود را درک کند». اشاره رئیس جمهور RS به کشتار یهودیان و صرب ها توسط اوستاشا، یک گروه شبه نظامی فاشیست کروات، در طول جنگ جهانی دوم بود. این تشابهات تاریخی که توسط رئیس جمهور RS انجام شد نه تنها برای ابراز حمایت از اسرائیل بود بلکه همچنین برای ساختن و تقویت گذشته جمعی صرب ها با هدف تقویت هویت صرب های بوسنی بود و بنابراین بخشی از سیاست های قومی-ناسیونالیستی دودیک قلمداد می شود.

اگرچه رئیس این موجودیت صرب‌نشین از حمله حماس در 7 اکتبر علیه اسرائیل برای انتشار روایت‌های مشابه استفاده نکرد، با این حال، او در مصاحبه ای با رسانه های محلی در اواخر اکتبر از موج جدید خشونت در خاورمیانه برای یادآوری عدم امکان همزیستی مسالمت آمیز میان سه گروه قومی در بوسنی استفاده کرد. رئیس جمهور صربسکا با تاکید بر درگیری چند دهه در خاورمیانه، ناتوانی اسرائیلی ها و فلسطینی ها برای زندگی مسالمت آمیز با یکدیگر در یک قلمرو را با روابط پیچیده و بین قومی بین بوسنیایی ها، صرب ها و کروات ها در بوسنی و هرزگوین مقایسه کرد. دودیک استدلال کرد که، همانطور که اسرائیل و فلسطین توسط جامعه بین‌المللی مجبور به همزیستی در یک قلمرو شدند، سه گروه قومی در بوسنی نیز بر اساس توافقنامه دیتون در سال 1995 مجبور به زندگی در کنار یکدیگر شدند. بنابراین، برخلاف رهبران سیاسی بوشنیاک و کروات که شباهت مستقیمی با رویدادهای جنگ 1990 ارائه دادند، دودیک بیشتر به وضعیت پس از جنگ در بوسنی و هرزگوین اشاره کرد. اظهار نظر حول محور ناکارآمدی نظام سیاسی تحمیل شده توسط قرارداد دیتون، ده ها سال است که توسط دودیک مد نظر است. به گفته وی، و همچنین سایر سیاستمداران صرب بوسنی، ترتیبات تقسیم قدرت که توسط جامعه بین المللی تحمیل شده است، به حقوق و منافع اقتصادی و سیاسی جمهوری صربسکا توجهی ندارد، زیرا به نمایندگان سایر گروه های قومی اجازه می دهد تا هر تصمیمی که به نفع آنها نیست را وتو کنند. در چنین شرایطی، تنها راه‌حل از نظر دودیک، جدایی موجودیت صرب‌نشین است.

مانند کروات‌ها، هیچ واکنش مردمی قابل توجهی در میان صرب‌های بوسنی در واکنش به رویدادهای خاورمیانه مشاهده نشد. با وجود اینکه سیاستمداران صرب‌ بوسنی حمایت خود را از اسرائیل نشان می دهند، همذات پنداری آن‌ها با آرمان یهودی آنقدر قوی نیست که این موضوع در میان مردم صرب بوسنی برجسته شود. این مورد در مورد جنگ روسیه و اوکراین در سال 2022 صادق نبود. در آن رویداد، صرب‌های بوسنی بلافاصله و آشکارا در کنار روسیه قرار گرفتند و از عملیات ویژه پوتین حمایت کردند. در واقع، فراتر از پیوندهای مذهبی، فرهنگی و تاریخی، روسیه پوتین در میان صرب ها به عنوان یک متحد سیاسی قابل اعتماد تلقی می شود که مایل است وزن دیپلماتیک خود را برای محافظت از منافع جمهوری صربسکا در بوسنی در برابر منافع فدراسیون بوسنی و هرزگوین غرب بکار گیرد. آثار هنری خیابانی و گردهمایی‌های طرفداران روسیه کاملاً گویای میزان تأثیر جنگ روسیه و اوکراین بر احساسات صرب‌های بوسنی بودند. در آن مورد نیز، رئیس‌جمهور صربسکا از پویایی درگیری برای انتشار روایت‌هایی از درگیری که مطابق با منافع داخلی او بود، استفاده کرد.

پیامدهای امنیتی طوفان الاقصی برای بوسنی و هرزگوین و جایگاه سایر بازیگران از جمله ج. ا.ایران

از منظر تعدادی از پژوهشگرا بوسنیایی، تعمیق شکاف‌های قومی تنها پیامد درگیری غزه بر امنیت بوسنی و هرزگوین نیست. ازجمله ووکسانوویچ در مقاله خود بیان می دارد، «در نتیجه موج جدید درگیری ها در خاورمیانه، پیش بینی می شود سه چالش امنیتی بالقوه دیگر در کشور به وجود آید. اولین مورد، رادیکالیزه شدن جوامع محلی مسلمان است. همانطور که قبلاً بیان شد، درگیری در غزه واکنش احساسی شدیدی را در میان بوشنیاک ها برانگیخت که به طور گسترده در راهپیمایی‌های سراسر کشور برای اعلام حمایت از فلسطین نمایان شد. این تأثیر عاطفی در میان جوامع مسلمان در بوسنی می‌تواند به طور بالقوه توسط بازیگران افراطی مورد سوء استفاده قرار گیرد تا همدردی با فلسطینی‌ها را نه به عنوان بخشی از کنش‌گری مدنی بلکه به‌عنوان درگیری بین جوامع اسلامی و غیراسلامی انعکاس دهد. این چارچوب از درگیری ممکن است در میان افرادی که به کشورهای خاورمیانه بین سال‌های 2011 تا 2016 برای پیوستن به گروه‌های جهادی سفر کرده و از آن جا بازگشته‌اند، بیشتر تاثیرگذار باشد.

دومین سرریز احتمالی درگیری، افزایش بالقوه رقابت ژئوپلیتیکی میان کشورهای خاورمیانه در بوسنی و هرزگوین است، به ویژه اسرائیل و ایران. هر دو کشور در بوسنی حضور دارند. همانطور که قبلاً بیان شد، حضور اسرائیل در این کشور نتیجه سرمایه گذاری های انجام شده توسط شرکت های اسرائیلی هلدینگ آبراهام است. ایران، به نوبه خود، بیشتر به ابتکارات مذهبی و فرهنگی برای گسترش نفوذ خود در بوسنی متکی است. این موضوع توسط مرکز فرهنگی ایران و بنیاد ملاصدرا، که هر دو در سارایوو مستقر هستند، سازماندهی می شوند. ادامه یا تشدید بیشتر بحران ممکن است منجر به یک درگیری ژئوپلیتیکی بین اسرائیل و ایران (که دومی یکی از بزرگترین حامیان فلسطین است) در بوسنی و هرزگوین شود.

سومین چالش امنیتی احتمالی که ممکن است بوسنی در نتیجه درگیری در غزه با آن روبرو شود، بحران جدید پناهندگان است. این بدان معنا نیست که پناهندگان و مهاجران تهدیدی برای امنیت کشورهای مقصد هستند. با این حال، بحران پناهندگان اغلب منجر به نارضایتی سیاسی و اجتماعی می شود، به ویژه در کشورهایی مانند مورد بوسنی و هرزگوین که فاقد اراده سیاسی و یا ظرفیت ارائه کمک و منابع کافی به افراد نیازمند هستند.

به دلیل کمبود منابع و اصطکاک‌های سیاسی داخلی، بوسنی قبلاً ثابت کرده که قادر به ارائه خدمات بشر دوستانه کافی به مهاجران و پناهجویان نیست. بنظر می رسد موج جدیدی از مهاجران و پناهجویان که تلاش می‌کنند از طریق بوسنی و هرزگوین به اتحادیه اروپا برسند، ممکن است باعث بی‌ثباتی بیشتر این کشور شود و در عین حال تنش‌ها را بین بوسنی و اتحادیه اروپا افزایش دهد».

از سوی دیگر در خردادماه سال جاری و همزمان با بحران در غزه، مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای را برای اعلام ۱۱ جولای به عنوان «روز یادبود نسل کشی سربرنیتسا» (در بوسنی هرزگوین)، تصویب کرد. این قطعنامه موجب تعمیق شکاف های قومی در بوسنی و هرزگوین شد و هر یک از اقوام بوشنیاک و صرب این کشور، کشورها را بر اساس رای خود به این قطعنامه در صف دوستان و دشمنان خود قرار دادند. ج. ا.ایران با رای مثبت خود به این قطعنامه حمایت خود را حقوق آسیب دیدگان در این واقعه تلخ نشان داد و بر حمایت خود از همه مظلومان جهان از بوسنی تا غزه تاکید کرد.

در مقابل رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای مسلمان با غیبت یا رای ممتنع خود، جایگاه خود را نزد افکار عمومی مسلمانان بوسنی و هرزگوین از دست دادند.

این موضوع باعث شد حمایت های ج. ا.ایران در موضوع غزه راستین و بدور از ملاحظات مادی قلمداد شود و برای بوشنیاک ها یادآور حمایت های ج. ا.ایران از بوسنی و هرزگوین در جریان جنگ دهه 90 این کشور باشد.

از سوی دیگر عملیات وعده صادق و پاسخ محکم ج. ا.ایران به گستاخی رژیم صهیونیستی در ارتقاء جایگاه ج. ا.ایران در بوسنی و هرزگوین بسیار موثر بود. افکار عمومی و اذهان سیاستمداران این کشور با درک قدرت نظامی ج. ا.ایران، ایران را به عنوان حامی قدرتمند برای کشورهای نزدیک به خود قلمداد کردند.

جمع بندی:

واکنش نظامی اسرائیل به حملات 7 اکتبر، اختلافات بین قومی را در بوسنی و هرزگوین عمیق تر کرد. این درگیری باعث درگیری کلامی بین نمایندگان سیاسی سه قومیت شد. درگیری در غزه، صرب‌ها و کروات‌ها را در سمت اسرائیل قرار داد در حالی که بوشنیاک ها در کنار فلسطینی‌ها ایستادند. با تشدید تنش ها در روزهای اول جنگ، نمایندگان سه گروه قومی با وقایع جنگ 1992-1995 بوسنی مشابهت سازی هایی را انجام دادند که احساسات مردمی را برانگیخت و موج جدیدی از تنش های بین قومی را در داخل کشور به راه انداخت. در حالی که بسیار بعید است که درگیری در خاورمیانه منجر به خشونت فیزیکی بین سه قومیت در بوسنی و هرزگوین شود، ادامه یا تشدید آن به نخبگان سیاسی در بوسنی و هرزگوین این فرصت را می دهد که ابزاری ارزان و در عین حال مؤثر برای پیگیری منافع خود در سطح ملی داشته باشند.

محیط امنیتی در داخل کشور ممکن است در نتیجه افزایش افراط گرایی، افزایش اصطکاک های ژئوپلیتیکی بین رژیم صهیونیستی و کشورهای حامی فلسطین در منطقه و بحران جدید پناهندگان بدتر شود.

طوفان الاقصی مشخصا روند پذیرش رژیم صهیونیستی در افکار عمومی کشور بوسنی و هرزگوین و خصوصا مسلمانان این کشور را متوقف کرد و جایگاه ایران را نزد افکار عمومی بعنوان حامی قدرتمند و راستین مظلومان جهان تثبیت کرد.

کد خبر 20778

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =