کاشف وحید بلوچ، نویسنده سرشناس پاکستانی در این مقاله نوشته است که منطقه خلیج فارس و عرب، که دوازده روز در حالت جنگی به سر برد، اکنون بهگونه ای باور ناپذیر وارد آرامش شده است. شاید هیچ کس در جهان تصور نمیکرد که پاسخ ایران تا این اندازه خطرناک خواهد بود؛ آنقدر که اسرائیل برای مقابله به کمک آمریکا نیازمند شد و جهانیان درماندگی نخست وزیر اسرائیل را با چشمان خود دیدند. بله، همین نتانیاهویی که پس از حمله به غیرنظامیان بیگناه و شهادت آنان با غرور در کنفرانس های مطبوعاتی ظاهر می شد، این بار در برابر دوربین ها لرزان دیده شد، آن هم هنگامیکه تصاویر مکان هایی که در حمله نخست ایران نابود شده بودند، به نمایش درآمد. همین نتانیاهو با آمریکا برنامه تغییر رژیم ایران را طراحی کرده بود و ادعاهای بزرگی داشت، اما نمیدانست که در برابر او کسی نیست جز آیتالله خمینی(ره)، شخصیتی که ملت ایران جان خود را برای او فدا میکند. اینجاست که سؤال مهمی در ذهن هر شنونده ای شکل میگیرد: آیتالله خمینی (ره) کیست؟ آیا فردی عادی است یا همان رهبر بزرگ انقلابی است که در سال ۱۹۷۹ء در پایان دهه هفتاد میلادی، حکومت شاه را سرنگون کرده و انقلابی را رهبری کرد که جهان نظیرش را ندیده بود؛ انقلابی که سبک زندگی، اقتصاد و چهره ایران را دگرگون کرد. خمینی (ره) همان کسی است که در دوران جوانی با قدرت شاه مقابله کرد و در این مسیر به شدت آسیب دید. امروز جهان بهروشنی قدرت ایران را درک کرده است، اما این جنگ دوازده روزه سؤالات بسیاری را به همراه داشته است؛ از جمله اینکه اسرائیل چنین شتاب زده چرا وارد عمل شد؟ و چرا آمریکا، که همیشه کشورهای در آستانه هسته ای شدن را فریب داده، این بار چنین نقشی ایفا کرد؟ اگر فرض کنیم اسرائیل خود ابتکار عمل را در دست گرفت، آیا واقعاً تصور میکرد که واکنش ایران اینچنین شدید و کوبنده خواهد بود؟ حقیقت آن است که نه اسرائیل و نه جهان، هیچکدام انتظار چنین پاسخ قاطعی را نداشتند. حتی به نظر می رسد که آمریکا نیز از شدت واکنش ایران غافلگیر شد، که بلافاصله برای حمایت از اسرائیل وارد میدان شد. آنچه میان ایران و آمریکا روی داد، از دید بسیاری از ناظران سیاسی، بیشتر به یک سناریوی از پیش نوشته شده شباهت داشت. زمانیکه آمریکا به تأسیسات هسته ای ایران حمله کرد، در شبکه های اجتماعی تصاویری منتشر شد که نشان میداد مواد حساس از پیش خارج شده و ساختمان ها خالی بودند. این امر پرسش هایی را در ذهن ایجاد می کند: چگونه است که رادار های ایران هواپیماهای آمریکا را رصد نکردند؟ چرا هیچ مقام رسمی آمریکایی اعلام نکرد که تأسیسات هسته ای ایران را منهدم کرده اند؟ در طرف مقابل، پاسخ ایران نیز شگفت آور بود و هزاران پرسش را برانگیخت. ایران ابتدا قطر را هدف قرار داد، سپس کویت و عراق را؛ کشورهایی که نخست وزیرانشان از نزدیک ترین متحدان آمریکا در منطقه محسوب می شوند. و سپس، تنها ساعاتی بعد، دونالد ترامپ از آشتی و آتش بس سخن گفت. در واقع، همه این رویدادها شبیه به سناریوی یک فیلم به نظر می رسد که هدف اصلی اش، جلوگیری از تحقیر اسرائیل در برابر جهان بود. حتی پس از توافق، آنچه رخ داد بیشتر به یک نمایش شبیه بود تا یک روند واقعی دیپلماتیک. زمانیکه جنگ میان آمریکا و اسرائیل با ایران آغاز شد، بسیاری آن را آغاز جنگ جهانی سوم پنداشتند، اما خوشبختانه چنین نشد، چرا که جهان امروز تحمل چنین جنگی را ندارد و عدم وقوع آن، نه تنها خوب، بلکه بهترین حالت ممکن بود. اگر به جای اینکه بپرسیم چه کسی پیروز شد و چه کسی شکست خورد، به این فکر کنیم که جهان چه آموخت، پاسخ روشن است: جهان اکنون به قدرت ایران پی برده است. همان ایران که تا دیروز از عراق ضعیفتر و از افغانستان درماندهتر پنداشته می شد، اکنون اثبات کرده که توان مقابله با قدرت های بزرگ جهانی را دارد. نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که اعلام آتش بس از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده در ذات خود نشانه ای نمادین از موفقیت ایران بود؛ موفقیتی که با انتظارات جریان های افراطی مذهبی در درون آمریکا نیز همخوانی دارد. حملات مشکوک به باقی مانده پایگاه های آمریکا در عراق و سوریه پس از پایان جنگ و زمزمه های شکلگیری اتحادها و شکاف های جدید در منطقه، همگی گواه این نکته اند که هرچند جنگ پایان یافته، اما تبعات سیاسی و راهبردی آن تا سالها ادامه خواهد داشت. ایران، با اعلام قبلی حملهای خود، نه تنها اخلاق نظامی را رعایت کرد، بلکه به جامعه جهانی پیام داد که اهل انتقام کورکورانه نیست. با این حال، ایرانِ پس از این جنگ، دیگر آن ایران سابق نخواهد بود. اکنون با چهره ای خطرناکتر و موقعیتی ژئوپولیتیکی پررنگتر شناخته می شود؛ کشوری که اگرچه همدردی ها با آن کاهش یافته، اما نقشش در معادلات جهانی افزایش یافته است.سخنان ترامپ مبنی بر اینکه «همه کشورهای مسلمان تنها در کلام با ایران همراه بودند، اما در واقع متحد آمریکا بودند»، پرده از واقعیت تلخ خاورمیانه برداشت. این بیانیه، نمایانگر نقشه جدیدی است که آمریکا برای آینده منطقه ترسیم کرده است؛ نقشهای که در آن، اسرائیل گسترش مییابد و شاید مرزهای خاورمیانه باز تعریف شود[i].

کاشف وحید بلوچ، نویسنده سرشناس پاکستانی جنگ بین ایران و اسرائیل را بررسی کرده و سعی کرد این پاسخ را بر مبنای حقیقت تلاش کند که در این جنگ دوازده روزه چه کسی پیروز شده است.
کد خبر 24369
نظر شما