۲۶ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۳

خط لوله صلح

سودای خودفروشی؟

حامد میر، نویسنده، خبرنگار و مجری ارشد پاکستان طی نگارش این مقاله نوشت:
سودای خودفروشی؟

حامد میر، نویسنده، خبرنگار و مجری برجسته پاکستانی، در این مقاله به مسائل و بحران‌های ناشی از کمبود گاز، برق و بنزین در پاکستان پرداخته و هشدارهای تحریمی آمریکا را یکی از موانع اصلی در به سرانجام نرسیدن پروژه خط لوله گاز ایران–پاکستان می‌داند. او راه‌حل این بحران را در گفت‌وگوی فوری، جدی و دوجانبه میان دو کشور جست‌وجو می‌کند.

حامد میر، نویسنده، خبرنگار و مجری ارشد پاکستان طی نگارش این مقاله نوشت:

آیا می‌دانید کدام کشورها بیشترین ذخایر گاز طبیعی را در جهان دارند؟ بزرگ‌ترین ذخایر گاز طبیعی متعلق به روسیه، ایران و قطر است. آیا می‌دانید بزرگ‌ترین منابع نفت در اختیار کدام کشورهاست؟ بیشترین ذخایر نفت به ترتیب در ونزوئلا، عربستان سعودی و کانادا قرار دارد. ایران در رتبه چهارم و عراق در رتبه پنجم قرار دارند. کشور همسایه ما، ایران، سرشار از منابع گاز و نفت است و میان دو کشور مرزی به طول ۹۰۰ کیلومتر وجود دارد.

پاکستان سال‌هاست که با کمبود گاز و نفت مواجه است. با وجود داشتن قدرت هسته‌ای، این کمبود به یکی از بزرگ‌ترین موانع در مسیر رشد اقتصادی پاکستان بدل شده است. برای رفع این مانع، خانم بینظیر بوتو در سال ۱۹۹۵ میلادی گفتگوهایی را با ایران در خصوص خرید گاز ارزان‌قیمت آغاز کرد و با رئیس‌جمهور وقت ایران، آقای هاشمی رفسنجانی، یادداشت تفاهمی برای آغاز پروژه خط لوله گاز ایران–پاکستان امضا نمود.
اما در سال ۱۹۹۶ دولت وی برکنار شد و این پروژه به تعویق افتاد.

در سال ۲۰۰۸، زمانی که آصف علی زرداری رئیس‌جمهور و یوسف رضا گیلانی نخست‌وزیر شد، این پروژه بار دیگر از دل پرونده‌ها بیرون آمد. دولت حزب مردم از یک‌سو تصمیم به خرید گاز و نفت ارزان از ایران گرفت و از سوی دیگر در پی بهبود روابط با آمریکا برآمد، چرا که بزرگ‌ترین مانع در مسیر همکاری با ایران، تحریم‌های ایالات متحده بود.

اما دیری نپایید که رئیس‌جمهور زرداری دریافت که در خرید گاز از ایران، نه‌تنها آمریکا بلکه عربستان سعودی نیز ملاحظات و نگرانی‌هایی دارد.

پاکستان به هیچ وجه نمی‌توانست عربستان سعودی را ناراضی کند، از این رو، رئیس‌جمهور آصف علی زرداری با حمایت چین تلاش‌هایی را برای ایجاد تفاهم میان ایران و عربستان سعودی آغاز کرد.
در ژوئن ۲۰۱۱، زرداری به ایران سفر کرد و با رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، دیداری طولانی و خصوصی (رو در رو) داشت. تنها در فاصله یک ماه، در ژوئیه ۲۰۱۱، رئیس‌جمهور زرداری بار دیگر به ایران رفت و دوباره با آیت‌الله خامنه‌ای دیداری طولانی انجام داد.

از سوی دیگر، دولت چین از طریق دیپلماسی پشت‌پرده، مذاکراتی را با عربستان سعودی آغاز کرد.
پس از آنکه بن‌بست میان ایران و عربستان پایان یافت، در سال ۲۰۱۳، آصف علی زرداری به همراه رئیس‌جمهور وقت ایران، محمود احمدی‌نژاد، پروژه خط لوله گاز ایران–پاکستان را رسماً افتتاح کرد.

مدتی بعد، نواز شریف به عنوان نخست‌وزیر پاکستان برگزیده شد و نخستین دوره ریاست‌جمهوری زرداری پایان یافت. فشارهای فراوانی بر نواز شریف وارد آمد تا پاکستان از پروژه خط لوله گاز ایران–پاکستان کنار بکشد.
او در قبال این پروژه سکوت اختیار کرد و تصمیم گرفت از قطر گاز وارد کند.

در سال ۲۰۱۸، عمران خان نخست‌وزیر شد. به او نیز توصیه شد که فکر تجارت با ایران را از سر بیرون کند. با این حال، او نیز از لغو این پروژه خودداری کرد.

نکته‌ای که جای تأمل دارد این است که پس از سال ۲۰۰۹، به هر دولت سیاسی در پاکستان توصیه شد که از خرید گاز از ایران خودداری کند، اما هیچ‌کدام از دولت‌ها این پروژه را به‌طور کامل لغو نکردند.
نخستین دلیل این بود که هرگاه دولت پاکستان قیمت گاز و نفت را افزایش می‌دهد، مردم او را نفرین می‌کنند.
دولت‌های سیاسی نمی‌توانند تنها برای جلب رضایت آمریکا، پروژه‌ای را متوقف کنند که به سود ملت پاکستان است.
دلیل دوم آن است که هنگام آغاز پروژه خط لوله گاز میان ایران و پاکستان، برای حل هرگونه اختلاف احتمالی، یک دادگاه بین‌المللی با استناد به قوانین فرانسه به عنوان داور تعیین شد.
اگر پاکستان از این توافق‌نامه خارج می‌شد، دست‌کم باید ۱۸ میلیارد دلار جریمه پرداخت می‌کرد.
توافق اولیه بر سر این پروژه در سال ۱۹۹۵ حاصل شد، آغاز رسمی آن در سال ۲۰۰۹ صورت گرفت، در سال ۲۰۱۳ افتتاح شد، و طبق برنامه باید تا سال ۲۰۲۴ به‌طور کامل اجرا می‌شد.

در سال ۲۰۲۲، زمانی که شهباز شریف نخست‌وزیر شد، کشور درگیر بحرانی‌ترین شرایط اقتصادی بود.

خطر نکول (ورشکستگی مالی) بر فراز کشور سایه افکنده بود.

پاکستان گاهی با دریافت وام از چین و گاهی از عربستان سعودی، خود را از ورشکستگی نجات می‌داد.
در تلاش برای دستیابی به توافق با صندوق بین‌المللی پول (IMF) بود و در چنین شرایطی، امکان ناراضی کردن آمریکا وجود نداشت.

از این‌رو، بار دیگر سیاست سکوت در قبال پروژه خط لوله گاز اتخاذ شد.

اما در مارس ۲۰۲۳، یک گشایش بزرگ روی داد: تلاش‌ها برای آشتی میان ایران و عربستان سعودی به ثمر نشست و چین میان این دو کشور صلح برقرار کرد.

کسی به خاطر نداشت که آغاز تلاش‌ها برای احیای روابط دوستانه میان ایران و عربستان، چه زمانی، توسط چه کسی و با چه اهدافی انجام شده بود.

پس از مدت‌ها، روابط میان پاکستان و ایران گرمایی دوباره یافت.

چند روز پیش، در جمهوری آذربایجان، رئیس‌جمهور جدید ایران، دکتر مسعود پزشکیان، به نخست‌وزیر پاکستان، شهباز شریف، اطلاع داد که رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت‌الله علی خامنه‌ای، آنان را از پیگیری‌های حقوقی بیشتر در خصوص پروژه خط لوله گاز بازداشته و دستور داده‌اند که مسئله از طریق گفت‌وگو حل‌وفصل شود.
نخست‌وزیر شهباز شریف بلافاصله کمیته‌ای به ریاست معاون نخست‌وزیر، اسحاق دار، تشکیل داد تا این مسئله را هرچه سریع‌تر سامان دهد.

اما پرسش اینجاست: اگر این مسئله از راه مذاکره حل نشود، آنگاه طبق مفاد قرارداد، پرونده بار دیگر به دادگاه بین‌المللی تحت قوانین فرانسه ارجاع خواهد شد.

اگر در آنجا رأی علیه پاکستان صادر شود، جریمه‌ای معادل ۱۸ میلیارد دلار چگونه پرداخت خواهد شد؟
آیا ایالات متحده آمریکا این جریمه را خواهد پرداخت؟

دولت، هر دو یا سه ماه یک‌بار، با افزایش قیمت بنزین یا گاز، مورد خشم و نفرین مردم قرار می‌گیرد.
آیا نمی‌توان با خرید گاز ارزان، بنزین ارزان و برق ارزان از ایران، مردم را از این فشار اقتصادی نجات داد؟

اما اگر نگرانی از تحریم‌های آمریکا وجود دارد، پس باید یک تصمیم جدی گرفت:

یا باید عزم خود را برای پاسداری از «خودی» جزم کرد،یا باید خود را برای پرداخت ۱۸ میلیارد دلار جریمه آماده ساخت.[1]

منابع: https://jang.com.pk/news/1491425

ترجمه: محمد عسکری

 

[1] . https://jang.com.pk/news/1491425

کد خبر 24435

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 2 =