بیست و چهار سال قبل، در روز بیست و یکم نوامبر، کنفرانسی که در نهایت به امضای پیمان دیتون منتهی شد، پایان یافت.
به گزارش پایگاه تحلیلی – خبری ایران بالکان (ایربا) موافقتنامه دیتون که با نام پروتکل پاریس، موافقتنامه دیتون-پاریس یا موافقتنامه چارچوب عمومی صلح در بوسنی و هرزگوین نیز از آن یاد می شود، پیمان صلحی بود که در پایگاه نیروی هوایی رایت-پترسون در نزدیکی شهر دیتون واقع در ایالت اوهایو کشور ایالات متحده آمریکا در نوامبر ۱۹۹۵ بهدست آمد و رسماً، حدود سه هفته بعد در ۱۴ دسامبر در پاریس امضاء شد.
اسلوبودان میلوشویچ، رئیس جمهور صربستان، علی عزت بگویچ، رئیس جمهور بوسنی و هرزگوین، فرانیو توجمان، رئیس جمهور کرواسی، بیل کلینتون، رئیس جمهور امریکا، ژاک شیراک، رئیس جمهور فرانسه، جان میجر، نخست وزیر بریتانیا، هلموت کوهل، صدراعظم آلمان و ویکتور چرنومیردین، نخست وزیر روسیه امضاءکنندگان این پیمان قلمداد می شوند.
در واقع این موافقتنامه، نقطه پایانی بود بر جنگ خونین و نسل کشی های فجیع مسلمانان در دهه ۹۰ میلادی در بوسنی و هرزگوین.
وقایع قبل از پیمان دیتون
پس از فروپاشی فدراسیون یوگسلاوی (متشکل از بوسنی و هرزه گوین، کرواسی، مقدونیه، مونته نگرو، صربستان و اسلوونی) در اوایل دهه ۱۹۹۰ آتش جنگ در منطقه بالکان شعله ور شد.
در پی اعلام استقلال جمهوری های کرواسی و بوسنی از یوگسلاوی سابق، صرب ها در ژوئن ۱۹۹۱ علیه کرواسی و در آوریل ۱۹۹۲ علیه بوسنی، جنگ های مسلحانه به راه انداختند.
حَصر سارایوو
از مهمترین اتفاقات تاریخی در طول جنگ بوسنی، محاصره طولانی مدت سارایوو بوده است که از آن به عنوان طولانیترین محاصره پایتخت یک کشور در تاریخ مدرن جنگها یاد می شود که ۱٬۴۲۵ روز بهطول انجامید.
صربهای بوسنی، از ۲ می ۱۹۹۲ با ۱۳٬۰۰۰ نیرو شهر سارایوو را مسدود کردند و در مقابل ارتش جمهوری بوسنی و هرزگوین با ۷۰٬۰۰۰ سرباز داخل شهر، نمیتوانستند حلقه این محاصره را بشکنند. در برخی منابع، تلفات در جریان محاصره سارایوو، مجموعا ۱۳٬۹۵۲ نفر (شامل ۵٬۴۳۴ غیرنظامی) درج شده است.
نسل کشی در سربرنیتسا
کشتار سربرنیتسا به قتل عام بیش از ۸٬۰۰۰ مرد و پسر از ساکنین بوسنیایی شهر مسلماننشین سربرنیتسا واقع در شرق کشور بوسنی و هرزگوین، توسط ارتش جمهوری صرب بوسنی گفته میشود. این کشتار، بعد از جنگ جهانی دوم، بزرگترین نسلکشی در اروپا بهشمار میآید.
پیش از این کشتار، سازمان ملل متحد سربرنیتسا را منطقه «حفاظتشده امن» اعلام کردهبود. ۴۰۰ سرباز مسلح هلندی صلحبان که برای ایجاد امنیت در این منطقه مستقر شده بودند در جریان این کشتار واکنشی از خود نشان ندادند.
صرب ها که نمی خواستند از مناطق تحت کنترل خود در یوگسلاوی عقب بکشند، برای ایجاد مناطق جدایی طلب تحت کنترل خود در کرواسی و بوسنی می جنگیدند. جدایی طلبان صرب از حمایت نظامی اسلوبودان میلوشویچ، رهبر جمهوری صربستان برخوردار بودند.
در همین دوران کروات ها و بوسنیایی ها نیز در بوسنی یک جنگ خونین بر سر قلمرو خود را آغاز کردند. جنگ در کرواسی تا ژانویه ۱۹۹۲ (زمان حصول آتش بس بی قید و شرط و ایجاد یک صلح شکننده بین دولت کرواسی و صرب ها) طول کشید.
جنگ بین کروات ها و بوسنیایی ها با امضای توافقنامه واشنگتن در مارس ۱۹۹۴ که به ایجاد فدراسیون بوسنی- کرواسی انجامید، متوقف شد. اما به رغم تلاش های بین المللی برای حصول یک آتش بس دائم، جنگ بین نیروهای کروات- بوسنیایی با صرب ها ادامه یافت.
در تابستان ۱۹۹۵ شرایط جنگ به ضرر صرب ها رقم خورد به طوری که نیروهای بوسنیایی و کروات برخی از قلمروهای تحت سلطه صرب ها در بوسنی را پس گرفتند و در نهایت در نوامبر همان سال روسای جمهور کشورهای درگیر جنگ، نمایندگان آمریکا و کشورهای اروپایی در دیتون اوهایو با یکدیگر دیدار کردند و در پی آن و چند هفته بعد، توافقنامه صلح جامعی از سوی طرف های درگیر جنگ ارائه شد که به پیمان صلح دیتون معروف شد.
اهم دلایل امضای دیتون
در آن شرایط نامناسب سال های جنگ، وجود التهابات سیاسی- نظامی و همچنین کشتارهای وحشیانه مردم، اوضاع پیچیده بوسنی به گونه ای بود که علی عزت بگوویچ، رئیس جمهور فقید چاره حفظ دستاوردها و نجات کشور را در پذیرش و امضای این پیمان نامه می دانست. از طرفی مردم هم که سال ها در جنگ، خشونت و تجاوز گرفتار بودند، به سرعت آن را پذیرفتند.
از طرف دیگر دلیل پیشنهاد دیتون از طرف آمریکاییها و صربها را می توان ناشی از شکستهای نظامی آنان قلمداد کرد. در آن زمان، با اجماع و حمایتهای نظامی که از سوی کشورهای مسلمان و مخصوصا ایران از مردم بوسنی صورت گرفت، معادلات جنگ و سرنوشت آن به کلی تغییر کرد و تا حدود زیادی نقشههایی که برای آینده بوسنی ترسیم شده بود، تا حدود زیادی، در آن برهه حساس نقش بر آب شد.
در واقع اگر شرایط نظامی تغییر نمیکرد بوسنی بلعیده شده بود و این اتفاق صرفا به خاطر مقاومت مردم بوسنی و حمایتهای کشورهایی مانند ایران رخ نداد. البته جمهوری اسلامی ایران تا سالهای سال در مورد این ماجرا اظهار نظر نمیکرد و به آن رسمیت نمیداد، اما چند سال قبل وزیرخارجه وقت در یک نشست بین المللی اعلام کرد: که در جنگ بوسنی کمکهایی از طرف ایران صورت گرفته است.
عملکرد دولت و مردم ایران که با تاکید مقام معظم رهبری صورت میگرفت، در ارتقاء توانایی مردم بوسنی استثنایی و بی نظیر بود. به جرات میشود گفت: پس از جنگ جهانی دوم مهمترین اتفاقاتی که در حوزه لجستیک و باقی حوزهها صورت گرفت در جنگ بوسنی انجام شد.
در کنار این حمایتها، جمهوری اسلامی ایران چهار شهید رسول حیدری(منتظری)، محمدحسین نواب، بهنام نیکنام و عبدالله کلاشک را در راه آرمان های راستین انقلاب اسلامی و دفاع از مظلومین جهان تقدیم این سرزمین کرد. همهی این تحرکات و حمایتها باعث شد که آمریکاییها به فکر امضای دیتون افتاده و سعی کنند به جنگ خاتمه دهند.
نقش آفرینان اصلی این توافق سه کشور بوسنی وهرزگوین، کرواسی و صربستان بودند که با همراهی آمریکا آن را در دسامبر ۱۹۹۵ به امضا رساندند. در این توافق ایران و باقی کشورهای مسلمان دخالت خاصی نداشتند.
پس از دیتون کشورهایی که نقش موثری در ارتقاء توان مردم بوسنی داشتند، کمرنگ شدند و بازیگران جدیدی که تا قبل از دیتون در بخش تماشاگران نشسته بودند، وارد کارهایی مانند بازسازی و کمکهای اقتصادی شدند. البته تا به امروز اتفاق ویژه ای در حوزه بازسازی یا پیشرفت اقتصادی در این جمهوری کوچک، صورت نگرفته و میتوان گفت: فعالیت کشورهای مختلف برای بازسازی بیشتر از هر چیزی شبیه به یک رقابت تنگاتنگ سیاسی-اقتصادی شده و همین موضوع موجب عدم توسعهی مطلوب در بوسنی گردیده است.
شروط پیمان صلح دیتون
سه طرف درگیر در پیمان دیتون سعی کردند تا به طرق مختلف از شروط این پیمان و پایان جنگ بوسنی به نفع خود بهره برداری کنند. بوسنیایی ها معتقد بودند که پس از لغو تحریم های سازمان ملل که در اوایل دهه ۱۹۹۰ علیه جمهوری های یوگسلاوی تحمیل شدند، آنها کمک اقتصادی و نظامی قابل توجهی دریافت خواهند کرد. ارزیابی صرب ها نیز این گونه بود که پایان جنگ، باعث جلوگیری از لطمات ارضی بیشتر از سوی نیروهای کروات و بوسنیایی و مشروعیت تجزیه کشور خواهد شد. همچنین کروات ها به فکر کمک اقتصادی و الحاق بیشتر کرواسی به اروپای غربی و افزایش سهم کرواسی از قلمرو بوسنی نسبت به آنچه بر اساس سهم کروات ها از جمعیت بوسنی تعیین شده، بودند.
پیمان دیتون به طور خاص شامل شروط نظامی، سیاسی و اجتماعی بود.
الف) بُعد نظامی: بر اساس این پیمان، گروه های مبارز بوسنیایی موظف به عقب بردن نیروهای خود به پشت خط آتش بس و مناطق غیر نظامی حائل شدند. در ژانویه ۱۹۹۶ ناتو یک نیروی اجرایی (IFOR) را با یک مجوز یک ساله به منظور نظارت روی آتش بس در بوسنی مستقر کرد. نیروهای اجرایی در زمان اوج خود شامل حدود ۶۰ هزار سرباز از بیش از ۲۰ کشور بودند. حدود ۲۰ هزار تن از این سربازان آمریکایی و تعداد زیادی از آنها از کشورهای فرانسه وانگلیس بودند.در ژانویه ۱۹۹۷ ناتو یک نیروی جدید برقرار کننده ثبات(SFOR) را جانشین نیروهای IFOR کرد و تعداد این سربازان را به نیم کاهش داد. اگر چه رهبران ناتو در تابستان ۱۹۹۸ قصد داشتند، تعداد سربازان را به میزان بیشتری کاهش دهند ولی انتظار می رفت این مأموریت تا زمان نامشخصی ادامه پیدا کند.
ب) از منظر سیاسی: هدف از انعقاد پیمان دیتون تضمین باقی ماندن بوسنی به عنوان یک کشور متشکل از دو گروه یعنی فدراسیون بوسنی-کرواسی که نام رسمی آن فدراسیون بوسنی هرزه گوین و جمهوری صربستان بود. قرار بود فدراسیون بوسنی-کرواسی ۵۱ درصد خاک بوسنی و جمهوری صربستان ۴۹ درصد آن را در اختیار داشته باشند. این توافقنامه خطوط کلی یک قانون اساسی ملی جدید برای تعیین نوع روابط بین بوسنیایی ها، صرب ها و کروات ها را ترسیم کرد. در این پیمان نهادهای فدرال که نمایندگی تمام سه ملیت را بر عهده داشتند (شامل یک ریاست جمهوری جمعی و یک مجلس قانونگذاری مرکزی که هر سه گروه در آن سهم داشتند) در نظر گرفته شدند. در این پیمان همچنین ساختارهای دولتی جداگانه برای فدراسیون بر اساس بوسنی-کرواسی و جمهوری صربستان تعیین شده بود. بر اساس پیمان دیتون همچنین انتخابات باید تا تاریخ سپتامبر ۱۹۹۶در سراسر کشور انجام می شد.
ج) از بُعد اجتماعی: پیمان دیتون شامل شروطی در خصوص کمک های بشردوستانه، بازسازی اقتصادی و ارتقاء حقوق بشر بود. بر اساس برخی از این شروط تمام شهروندان می بایست از حق رفت وآمد در سرتاسر کشور و پناهندگان باید از حق بازگشت به زادگاه خود برخوردار می شدند. سازمان ملل هم یک نماینده ویژه را برای تسهیل اجرای جنبه های اجتماعی پیمان دیتون منصوب کرد.
تأثیرات دیتون
هر سه جامعه نژادی توافق کردند از حکومت مرکزی در سارایوو پیروی کنند. در همین چارچوب شورای ریاست جمهوری متشکل از سه عضو مسلمان، صرب وکروات تشکیل شد که هر یک به صورت دوره ای هشت ماهه ریاست شورای ریاست جمهوری را در دست گرفت.
اگرچه پیمان دیتون با هدف تضمین اتحاد کشور بوسنی منعقد شد، ولی رهبران بوسنیایی و صرب اهداف اختلاف برانگیزی در این خصوص داشتند. در حالی که رهبران بوسنیایی این پیمان را یک تضمین برای الحاق مجدد بوسنی به دولت مرکزی می دانستند، رهبران صرب این توافقنامه را یک مانع بر سر راه ایجاد دو کشور جدا در داخل بوسنی می دانستند. موضع کروات ها چیزی ما بین این دو موضع بود به طوری که بخش حاکم در دولت کرواسی احتمال تقسیم بندی بوسنی در طول مرزهای قومی را رد نکرد.
تمام سه طرف پیمان دیتون، بخش های نظامی آن را اجرا می کردند، اما تبعیت از ابعاد اجتماعی و سیاسی این پیمان مشکل سازتر از سایر ابعاد آن بود. نیروهای ناتو نیز نتوانستند بطور کامل امنیت راه های تردد شهروندان در کشور را تضمین کنند و صرب ها و کروات های ملی گرا در برابر ادغام مجدد جوامع تجزیه شده مقاومت کردند.
احزاب ملی گرا در همه انتخابات سال ۱۹۹۶در بوسنی قدرت خود را در برابر احزابی که مواضع لیبرال، چند قومی و دموکراتیک داشتند، حفظ کردند. این موفقیت احزاب ملی گرا، ظهور دموکراسی اجتماعی در بوسنی را تضعیف و به تثبیت اختلافات قومیتی کمک کرد.
از سوی دیگر مردم بوسنی هرزگوین همواره امیدوار بودند با امضای پیمان دیتون و خاموش شدن شعله های جنگ و برقراری صلح، کینه ها و عداوت ها پایان یابد و جنایتکاران جنگی به سزای اعمالشان برسند. اگرچه بر اساس شروط پیمان دیتون، رهبران بوسنی، کرواسی و صربستان می بایست با دادگاه بین المللی جنایات یوگسلاوی سابق (ICTY) که بمنظور پیگرد جنایتکاران جنگی تأسیس شده بود، همکاری لازم را انجام می دادند ولی این رهبران به میزان ناچیزی در این جهت اقدام کردند و به رغم فشارهای بین المللی برای دستگیری بسیاری از مظنونین جنایت های جنگی، این افراد در آغاز دستگیر و مجازات نشدند.
سرانجام دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی یوگسلاوی سابق در سال ۲۰۰۱، اسلوبودان میلوشویچ دیکتاتور یوگسلاوی، رئیس جمهور سابق صربستان و طراح اصلی نسل کشی مسلمانان بوسنی را در خصوص ۶۰ فقره اتهام جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و نسل کشی به پای میز محاکمه کشاند. محاکمه میلوشویچ در سال ۲۰۰۲ آغاز شد ولی وی در مارس ۲۰۰۶ قبل از آنکه روند محاکمه اش به اتمام برسد، از دار دنیا رفت.
رادوان کاراجیچ که از او به عنوان "قصاب بالکان" و متهم اول جنایت جنگی در بوسنی یاد میشود، از سال ۱۹۹۵ تا ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۸ فراری بود و در زمان جنگ بوسنی، رهبری صرب های این کشور را بر عهده داشت. وی را طراح قتلهای دهه ۱۹۹۰ در بوسنی و هرزگووین و رهبری کشتار نزدیک به ۸ هزار مسلمان در سربرنیتسا میدانند. او مدت ۱۳ سال فراری بود و این سالها را در مناطق صربنشین بوسنی و صربستان زندگی میکردهاست.
کاراجیچ با هویت جعلی به عنوان یک طبیب سنتی و بیش از یک دهه زندگی مخفیانه در بلگراد، در ۲۰۰۸ بازداشت شد. در پی دستگیری وی مسلمانان بوسنیایی به شادمانی پرداختند.
دادگاه بینالمللی رسیدگی به جنایات جنگی در لاهه در مارس ۲۰۱۶ وی را به ارتکاب نسلکشی و جنایات علیه بشریت به ۴۰ سال حبس در زندان محکوم کرد. این محاکمه که ۸ سال به طول انجامید، به عنوان مهمترین محاکمه جنایات جنگی از زمان جنگ جهانی دوم یاد میشود.
و اما "قصاب بوسنی"، راتکو ملادیچ که فرماندهی نظامی صربهای بوسنی در جریان کشتار سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ را بر عهده داشت، سالها به جرم محاصره سارایوو و کشتار ۸۳۰۰ بوسنیایی مسلمان در سربرنیتسا، از ۱۱ ژوئیه ۱۹۹۵ از سوی دادگاه بینالمللی جرائم جنگی لاهه تحت تعقیب بود، تا اینکه در ۲۶ مه ۲۰۱۱ در لازارووی صربستان، پس از ۱۶ سال دستگیر و در نوامبر ۲۰۱۷ به حبس ابد محکوم شد.
پرونده وی آخرین پرونده این دادگاه بوده و از دستگیری و تحویل وی به عنوان یکی از شروط پیوستن صربستان به اتحادیه اروپا یاد میشود.
دادگاه مذکور همچنین بیش از ۱۶۰ تن را به جرم نقض جدی قوانین بین المللی بشردوستانه در یوگسلاوی سابق تحت پیگرد قرار داد ولیکن با گذشت ربع قرن از امضای پیمان صلح دیتون، کشور کوچک بوسنی هرزگوین هنوز از خاطرات تلخ کشتار مسلمانان توسط جنایتکاران صرب و پراکندگی سیاسی در رنج است. شرایط پیچیده و ساختار نامتناسب سیاسی کنونی در بوسنی و هرزگوین به گونه ای است که ضرورت تجدید نظر در پیمان صلح دیتون را تقویت کرده است. تجربه بیش از دو دهه اجرای این پیمان صلح نشان از آن دارد که نیروهای گریز از مرکز در بوسنی هرزگوین روز به روز قوی تر می شوند و از دولت مرکزی سارایوو، تنها یک شبح بیشتر باقی نمانده است.
دولتمردانی که اکثرا تحت تاثیر و متاثر از نفوذ جریان های تاثیرگذار خارجی همچون عربستان سعودی، ترکیه، قطر و ایالات متحده امریکا در جمهوری بوسنی هستند.
از سویی دیگر، با تحولات سریع در منطقه بالکان و نفوذ رو به تزاید سعودی ها و ترک ها در کشورهای این حوزه، اکنون این خطر کشور بوسنی هرزگوین را تهدید می کند که صرب های افراطی نیز بار دیگر تمامیت ارضی این کشور را به خطر اندازند.
در این میان از نقش مهم روسیه در حمایت از تفکرات و تحرکات دولت صربستان و رهبران صربسکای جمهوری بوسنی و هرزگوین خاصه شخص میلوراد دودیک نباید غافل بود. از وی به عنوان مهم ترین دارائی روسیه در بوسنی یاد می شود.
به هرحال پیمان دیتون اگرچه به مناقشات خونین در منطقه بالکان پایان داد، اما نتوانست در زمینه اجرای عدالت و پایان بخشیدن به منازعات قومی قدم های بلندی بردارد و شاید به جرات بتوان گفت: پیمان دیتون، خود آتشِ زیر خاکستر جنگ های قومیتی در بوسنی و هرگوین است، پیمانی که به اذعان بسیاری از ناظران و شاهدان وقایع آن سال ها، از روی اجبار بود و نه یک انتخاب!
سعید هاشمی
منابع:
یوسفیان، جواد (۱۳۷۲)، نگاهی به تاریخ و فرهنگ بوسنی و هرزگوین، تهران: بنیاد دائرهالمعارف اسلامی.
آسایش زارچی، محمد جواد/ آقا رضی درمنی، رضا (۱۳۸۸)، مروری بر تاریخ مسلمانان در یوگسلاوی و جنگ بوسنی و هرزگوین، تهران: نشر بین الملل.
عسگری، حسن (۱۳۹۲)، بالکان: بازیگران تأثیرگذار (اهداف، منافع و رویکردها)، تهران: ابرار معاصر.
طاهریان، محمد علی، خاطرات اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در بوسنی و هرزگوین.
نظر شما