کودک‌هراسی به‌جای قصه‌گویی؛ تربیت با ترس در سایه فقر و ناآگاهی در افغانستان

در افغانستان جایی‌ که سنّت‌های تربیتی هنوز بر رفتار بسیاری از خانواده‌ها حاکم است، استفاده از جمله‌های تهدیدآمیز برای خواباندن کودکان به یکی از نگرانی‌های جدی در زمینه سلامت روانی نسل آینده تبدیل شده است.

در افغانستان جایی‌ که سنّت‌های تربیتی هنوز بر رفتار بسیاری از خانواده‌ها حاکم است، استفاده از جمله‌های تهدیدآمیز برای خواباندن کودکان به یکی از نگرانی‌های جدی در زمینه سلامت روانی نسل آینده تبدیل شده است. جمله‌هایی مانند «آرام باش که دیو تو را می‌خورَد» یا «جن و بلا را صدا می‌کنم که بیایند و تو را با خود ببرند»، از گذشته تاکنون از سوی برخی مادران برای آرام‌ ساختن و خواباندن کودکان به کار می‌رود.

هم زمان، تعدادی از ساکنان کابل می‌گویند که این روش نه‌تنها آرامش کودکان را تأمین نمی‌کند، بلکه می‌تواند آثار منفی و ماندگار روانی بر آنان برجای بگذارد. آنان می‌افزایند که این شیوه‌ تربیتی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و هنوز هم در بسیاری از خانواده‌ها رواج دارد. به گفته‌ آنان، استفاده از این جملات موجب ایجاد ترس، اضطراب و ناامنی در کودکان می‌شود.

تعدادی از ساکنان کابل خواهان توقف این روش‌های سنّتی و افزایش آگاهی‌ رسانی از سوی رسانه‌ها شده‌اند. خواباندن کودکان به زور، ترساندن یا دادن وعده‌های دروغین به آنها، به کودک می‌آموزد که در آینده نیز به این شیوه‌ها پاسخ دهد. در این اواخر، جمله‌های مانند «طالب زندانیت می‌کند» یا «طالب می‌آید و با تفنگش تو را می‌کشد» «طالب بیا بخورش» نیز به این جمله‌ها اضافه شده است. فقر، بی‌سوادی مادران و نبود آگاهی تربیتی از دلایل اصلی استفاده از این شیوه است.

سمیرا، یکی از ساکنان کابل می‌گوید که برخی مادران برای اینکه کودکانشان سریع‌تر به خواب بروند یا غذا بخورند، از روش ترساندن استفاده می‌کنند. به باور او، این شیوه نادرست و خطرناک در تربیت کودکان، به‌صورت سنّتی و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و نگرانی‌های زیادی را در جامعه به وجود آورده است.

وی معتقد است که اصلی‌ترین دلایل ادامه این رفتارها، بی‌سوادی مادران، فقر گسترده و داشتن تعداد زیاد فرزندان در خانواده‌هاست. به گفته او، این عوامل باعث می‌شود مادران به‌جای استفاده از روش‌های صحیح و علمی تربیتی، به شیوه‌هایی متوسل شوند که می‌تواند به سلامت روانی و جسمی کودکان آسیب بزند. او تأکید می‌کند تا زمانی که آموزش و آگاهی لازم به خانواده‌ها داده نشود و شرایط اقتصادی و فرهنگی بهبود نیابد، این روند نادرست همچنان ادامه خواهد داشت و کودکان بسیاری از آسیب‌های جدی روانی و عاطفی رنج خواهند برد.

او توضیح می‌دهد: "مادران باید یاد بگیرند که عشق و صبر بهترین راه برای تربیت کودکان است، نه ترساندن و تهدید کردن."

فرشته، مادر کودک در کابل، است که برای آرام ساختن فرزندانش از جملاتی مانند «بابه‌جمع‌گر می‌آید اگر نخوابید»[یک کسی میاد میبردت اگر نخوابی] استفاده می‌کند. او می‌گوید این جملات را روش مؤثری برای آرام کردن کودکانش می‌داند؛ زیرا به‌دلیل خستگی زیاد و مراقبت از مادر شوهر بیمار خود، توان تحمل گریه‌های مداوم کودکان را ندارد.

فرشته می‌افزاید: "این روش واقعاً موثر است. بعضی شب‌ها که خیلی خسته می‌شوم، به شوهرم می‌گویم با آیینه یا صدای عجیب، آن‌ها را بترساند و بگوید اگر نخوابید، می‌آید و می‌خوردتان. فوراً آرام می‌شوند و به خواب می‌روند."

این زن که سواد ندارد، می‌گوید که چاره‌ای جز ترساندن کودکانش نمی‌بیند.

اما  «هوسی» برخلاف برخی مادران دیگر، از روش‌های ملایم و تشویقی برای خواباندن کودک خود استفاده می‌کند. او می‌گوید که یک دختر سه‌ساله دارد و برای خواباندن او، بیشتر از محبت، قصه‌گویی و وعده‌های مثبت استفاده می‌کند. به گفته او، ابتدا با ناز و نوازش تلاش می‌کند کودک را آرام کند و در صورتی که مؤثر نباشد، با وعده‌هایی مانند رفتن به پارک، خرید بستی یا تهیه اسباب‌بازی، دخترش را تشویق به خوابیدن می‌کند.

هوسی می‌افزاید: "بیش‌تر وقت‌ها برایش قصه می‌گویم. خیلی دوست دارد قصه بشنود. معمولاً بعد از یک یا دو داستان، آرام‌آرام خوابش می‌برد." او معتقد است که این روش‌ها بهتر از ترساندن هستند و به کودک احساس امنیت می‌دهند.

خلیل، یکی ساکنان کابل، می‌گوید دوران کودکی‌اش با شنیدن این جمله‌های تهدیدآمیز گذشته و هنوز هم همه آن‌ها را به خاطر دارد. او می‌افزاید: "برای این‌که من را بخوابانند، همیشه از کلمات هشدارآمیز استفاده می‌کردند. مثلاً در منطقه‌ای که زندگی می‌کردیم، فردی بود که از مشکلات روانی رنج می‌برد و کودکان را آزار می‌داد. هر وقت نمی‌خواستم بخوابم، می‌گفتند: بخواب، وگرنه دیوانه را صدا می‌زنیم که بیاید و تو را بخورد. یا می‌گفتند اگر نخوابی، جن می‌آید و تکه‌تکه‌ات می‌کند."

خلیل می‌گوید: "این‌گونه جملات زیاد بود. مثلاً می‌گفتند اگر نخوابی، آدم‌خور از بام پایین می‌آید و تو را می‌بلعد. در کنار این تهدیدها، وعده‌های دروغ هم می‌دادند؛ مثل اینکه اگر بخوابی، فردا برایت اسباب‌بازی می‌خریم. اما وقتی صبح بیدار می‌شدیم و می‌پرسیدیم چرا اسباب بازی نخریدید، ما را تمسخر می‌کردند."

این پسر که اکنون هجده سال دارد، از خانواده‌ها می‌خواهد این روش را کنار بگذارند و فرزندانشان را با محبت و آرامش بزرگ کنند تا در آینده با مشکلات روانی روبه‌رو نشوند.

بهجت یازده ساله نیز تجربه مشابه خلیل دارد. او هنوز جمله‌هایی را که مادرش برای ترساندنش به کار می‌برد تا غذا بخورد، به یاد دارد. این کودک می‌گوید این جملات همیشه احساس بدی در او ایجاد می‌کرد و باعث می‌شد از غذا خوردن بترسد. بهجت می‌گوید: "من را از یک فرد به نام ارخچین می‌ترساندند احساس بدی داشتم و از غذا خوردن می ترسیدم."

افغانستان از جمله کشورهایی‌ است که کودکان در آن با بحران‌های گسترده‌ای روبه‌رو هستند. گسترش فقر، ناامنی، تداوم سنّت‌های ناپسند اجتماعی و نبود آگاهی کافی درباره حقوق کودکان، از جمله عوامل ریشه‌ای به شمار می‌رود که میلیون‌ها کودک افغان را با محرومیت، خشونت و آسیب‌های روانی و جسمی مواجه ساخته است. در سایه این شرایط، بسیاری از خانواده‌ها به‌ویژه در مناطق محروم، از روش‌هایی برای تربیت و آرام‌کردن کودکانشان استفاده می‌کنند که نه‌تنها غیراصولی، بلکه آسیب‌زا و برخاسته از ناآگاهی و فشارهای روانی و اقتصادی است.

منبع: روزنامه هشت صبح

لینک:

https://8am.media/fa/child-phobia-instead-of-storytelling-raising-children-with-fear-in-the-shadow-of-poverty-and-ignorance-in-afghanistan/

کد خبر 24760

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 5 =