افسانه شفاهی درباره عصای مقدسی که آخرین اسقف بوسنی به نخستین شیخ مولوی تکیه بنتباسی سپرد ـ که رُسمیر محموتچههایچ آن را در دوبرا بوسنا ثبت کرده است ـ نشان از گماشتن نمادین صوفیان به عنوان سران معنوی تازه بوسنی دارد. این عصا پس از ویرانی تکیه مولوی در سال ۱۹۵۸ گم شد، اما برای یادبود پیوند میان صوفیان و معنویت بوسنیای قرون وسطی، در مرکز فرهنگی تازهساز مولوی در یِکوواچ سارایوو، فضای داخلی سماخانه ـ بخش اصلی که در آن مثنوی شرح داده میشود ـ با آثار خوشنویسی به خط بوسانچیچا، خط اصیل قرون وسطایی بوسنی، آراسته شده است.
گزارشهایی درباره دیانت، دانش و برتری اخلاقی صوفیان، همچنین نقش آنان در دفاع از بوسنی در جنگها، حمایت اجتماعی از فقرا و ضعیفان، و بهویژه تشویق مردم محلی به آموزش، ارتقای اخلاقی و فرارفتن از ظاهرگرایی رایج برای رسیدن به ارزشهای متعالی معنوی اسلام، نشانگر گستره تأثیر صوفیان بر رشد جامعه خود است.
این بخش از حضور صوفیان آشکارترین است و بیتردید بخشی بسیار مهم از تجربه بوسنیایی زیست اسلام به شمار میرود. با این حال، میراث صوفیانه در بوسنی و هرزگوین چنان گسترده، غنی و چندلایه است که ـ با وجود دهها پژوهش انجامشده در این زمینه ـ نیازمند گذر از برداشتهای شرقشناسانه از تصوف، و نیز کنار گذاشتن نگاه به آن به مثابه پدیدهای حاشیهای است، تا بتوان به درستی آن را ارزیابی کرد. این میراث تا آن حد مهم است که میتوان آن را در چند دسته جداگانه طبقهبندی کرد و از دیدگاههای قومنگاری، باستانشناسی، مردمشناسی و فولکلور، و در عرصههایی چون معماری، موسیقی، فرهنگ کتابت، خوشنویسی، پدیده زیارتگاهها (دُویشتهها)، ادبیات الهامیدو و ادبیات معاصر بررسی کرد. هر یک از این ابعاد فرهنگی در خانقاههای متفاوتی که در بوسنی و هرزگوین فعال بودهاند، بازتابهای خاص خود را یافته و همین امر تحلیل میراث صوفیانه را پیچیدهتر میسازد.
در اثر برجسته (طریقتهای درویشی در سرزمینهای یوگسلاوی) جمال چههایچ هفت طریقت صوفی و سهم آنها در میراث اسلامی بوسنی و هرزگوین را بررسی میکند: مولویه، نقشبندیه، خلوتیه، قادریه، رفائیه، بکتاشیه و حمزویه. امروزه بیشتر صوفیان بوسنی به طریقتهای نقشبندی، مولوی، قادری یا رفائی وابستهاند.
صوفیان با ساخت مسجدها، مدرسهها، کاروانسراها، مسافرخانهها و بهویژه بناهای شاخص صوفیانه همچون تکیه، زاویه، خانقاه و تُربه (مزار) رنگ تازهای به معماری بوسنی افزودند. در پژوهش ارزشمند (معماری بوسنی و هرزگوین در گذر قرون) سابیره حوسِینوویچ یازده تکیه، سه خانقاه و هفده تُربه را معرفی کرده که برخی از آنها در فهرست یادمانهای ملی بوسنی و هرزگوین ثبت شدهاند. او یادآور میشود که نخستین تکیه بوسنی در سال ۱۴۶۲ به دست عیسیبیگ عیساکوویچ، بنیانگذار شهر سارایوو، ساخته شد و همان نخستین خانه این شهر بود که در بخش شرقی آن برای پذیرایی از مسافران و بیگانگان بنا گردید.
بنیان این تکیه با سنت روایت و شرح مثنوی مولانا جلالالدین رومی ـ بنیانگذار طریقت مولویه و از چهرههای برجسته ادبیات کلاسیک اسلامی ـ همراه شد. شابان گادجو در پژوهش خود مینویسد: «مثنوی پیشتر از سارایوو زنده بود، اما این دیدار کتاب و شهر پدیدهای فرهنگی است که مایه سربلندی مردمان این سرزمین بر کرانههای میلیاتسکا است. گویی شهر زمانی شکوفا شد که مردم به گشودن مثنوی پرداختند، برگبهبرگ، کوچهبهکوچه، بیتبهبیت، خانهبهخانه. چه صحنه زیبایی: شهری که از دل صفحات کتاب سر برمیآورد».
این سنت روایت و تفسیر مثنوی در قرون بعدی نیز ادامه یافت و در شهرهایی چون موستار، لیونو، ویسوکو، تراونیک و توزلا نیز دیده میشود، اما تنها در سارایوو تا امروز بدون وقفه ادامه یافته است؛ آن هم به همت مثنویخوانانی همچون محمد کاراحوجیچ. به این ترتیب، سارایوو تنها شهری در جهان است که روایت و تفسیر این اثر سترگ بیش از نیم هزاره بیوقفه ادامه یافته است، حتی در قونیه، زادگاه مثنوی، چنین نبوده است.
افزون بر مثنویخوانان، شاعران و علمای بسیاری به مطالعه آثار مولانا و شرح آنها پرداختهاند. محمد حنجیچ در اثر خود فعالیت ادبی مسلمانان بوسنی و هرزگوین نام شماری از آنان را آورده است: شامی، سودی، حبیبیدده، درویشپاشا بایزیداگیچ، عبدالله بوشنیاک، محتشم شعبانوویچ، علیدده بوشنیاک، لدونی و دیگران. جالب آنکه بسیاری از عالمان دینی نیز خود از برجستگان صوفیه و مثنویخوانان بودند.
در میان همه عرصههای فرهنگی، سهم صوفیان در میراث ادبی بوسنی و هرزگوین شاید از همه برجستهتر باشد. از میان نزدیک به چهارصد مؤلفی که در دوره عثمانی به عربی، فارسی و ترکی عثمانی قلم زدند، بیشترشان صوفی بودند. میتوان گفت همه نویسندگان ادبیات دیوانی ـ عالیترین شکل ادبیات اسلامی شرقی ـ صوفی بودهاند، چه از زندگینامهشان و چه از محتوای آثارشان چنین برمیآید. حتی طبقهبندی معاصر شعر دیوانی بر پایه اصطلاحات شریعتی، طریقتی، معرفتی و حقیقی، برگرفته از زبان و نظام مفهومی صوفیه است.
صوفیان همچنین در ادبیات الهامیدو (آثار بوسنیایی به خط عربی ـ عربیه/عربیکا) سهمی مهم داشتهاند؛ از جمله سرودهای تکیه (تکّیهنشید) که از والاترین نمودهای این ادبیات به شمار میآید و پیوندی عمیق با موسیقی مقامی اسلامی دارد. بزرگترین سرایندگان این سرودها نیز خود شیوخ صوفیه بودهاند: عبدالوهّاب الهامیّه، عبدالرحمان سریا و محمد میلیا. در دهههای اخیر نیز میراث نغمهپردازی صوفیان الهامبخش نسلی تازه از شاعران چون شابان گادجو، جِمالالدین لاتیچ و جِواد ابراهیموویچ شده است.
با ورود بوسنی به فضای فرهنگی اروپای غربی در دوره اتریش ـ مجارستان، ادبیات بوسنی شکلهای تازهای یافت، اما موضوعات و نمادهای صوفیانه همچنان حضوری پررنگ در شعر بیداری ملی بوسنیایی (رِنسانس بوسنی) نزد شاعرانی چون صفوتبگ باشاگیچ و موسی چازیم چاتیچ داشت. بعدها، شاعرانی چون حمزه هومو نیز از میراث شعری صوفیان الهام گرفتند.
مهمترین رمان ادبیات بوسنیایی، درویش و مرگ اثر محمد «مِشا» سلیموویچ، از آغاز تا پایان بر میراث صوفیانه استوار است: از عنوان و شخصیتها و فضا تا زبان غنیشده با حکمتهای صوفیانه. هرچند برخی منتقدان تصوف را در این اثر صرفاً پسزمینه دانستهاند، یا حتی آن را خیانت به اصول صوفیانه قلمداد کردهاند، این رمان توجه بسیاری به میراث صوفیانه بوسنی جلب کرده است. این توجه تاکنون نیز ادامه دارد و در آثار نویسندگانی چون جواد کاراحسن و آسمیر کویوویچ، و نیز پژوهشهای بسیاری که در پی شناخت عمیقتر این سنت زنده و تأثیر آن بر شکلدهی به پارادایمهای اسلامی بوسنی و هرزگوین هستند، بازتاب یافته است.
نویسنده مقاله: حمزه رجال
منبع: https://www.bosnianexperiences.com/13-text-no01
31/6/1404
نظر شما