سیدنادرشاه الحسینی کیانی شاعر، عارف، فیلسوف، متکلم، تاریخنویس و یکی از پیشوایان مذهب اسماعیلیه در سال ۱۲۷۶ هجری خورشیدی در یک خانوادهی فرهیخته و محتشم در ناحیهی کولاب؛ آنطرف آمو دریا که مهمترین مرکز علم وتمدن و منطقه گسترش زبان فارسی بود، دیده به جهان گشود. جامعهی اسماعیلیان خراسان/افغانستان پس از حکیم ناصرخسرو شاهد ظهور همچون شخصیت نبوده است. خانوادهاش به نسبت ناسازگاری که امیر عبدالرحمان پادشاه آن وقت با ایشان داشت، از افغانستان با جمعی دیگر به آنجا تبعید شده بود. کیانی کودک یکساله بود که پدرش در گذشت و سید فریدون برادر بزرگ وی که او نیز از دانشمندان و نقاشان مشهور روزگار خود بود، بر مسند پدر تکیه زد و رهبری اسماعیلیان افغانستان را بر عهده گرفت. فریدون در پرورش نادرشاه کیانی نقش اساسی و ارزشمند داشت و در پرتو اهتمام وی بود که شعلههای تابناک دانش در زوایای ذهن پویشگر کیانی فروزان گردید.
کیانی فرصت نیافت در مدرسه درس بخواند؛ بنابر ذکاوت و نجابتیکه داشت نمیگذاشتکه بیسواد باشد، همواره به مطالعه کتب و مشق خط کوشا بود و در زمان کودکی، جذبات فطری داشت، با خود خلوت میکرد و به تنهایی در صحرا گردش میکرد. او در دیار غربت در میان جمع کثیری از تبعیدشدگان افغانستان در کولاب؛ همینکه به جهان پیرامون آشنا شد؛ استعداد سرشاری از خود بروز داد و پس از سپری نمودن سنت روخوانی و روانخوانی، چهار کتاب و حافظ و چند کتاب معمول آن وقت را توسط یک مربی که از جمله ملازمان خانوادگیشان بود، خود به مشق و تمرین دست یازید.
کیانی یازده ساله بودکه برادرش فریدون نیز از دست رفت و تیمورشاه برادر دیگر او جانشین برادر شد و به پرورش وی پرداخت. زندگی کیانی در این سالها با برادر و دیگر نزدیکانش در مهاجرت و مسافرت گذشت، مهاجرت و کوچهای ناخواسته، دیدن از مناطق مختلف میهن، معرفت با مردمان و جهان بینیهای گوناگون، گشت و گذار در دامان طبیعت در گسترش افقهای ذهن وی تأثیر بسزا داشت.
با وصف آنکه وی هرگز بهطور منظم علوم را فرا نگرفت، مگر لحظهای در فراگیری دانش درنگ نورزید. از یازده سالگی به سرودن ترانه و دوبیتی روی آورد و با مطالعات پیگیر و ذکاوت خداداد و گسترش دامنهی آگاهی خود اندک اندک به غزلسرایی دل بست. وی در این سالها با دوریگزینی از مردم به دامان طبیعت پناه برده و زندگانیش، همواره در پیکار با دشواریهای جانکاه سپری شد.
دورهی کودکی وی به روزگار امیر عبدالرحمان همواره در تبعید و دوری از وطن و ستیز با دیگر ناهنجاریهای زندگی گذشت و دورهی جوانی وی نیز با آشفتگیهای کشور در سالهای نخست سدهی چهاردهم هجری توأم بود. نا آرامی کشور و مهاجرتهای ناخواستهی پیاپی، او را از پرداختن به دل بستگیهای فرهنگی و علمی باز داشته بود؛ چندان که بیشترین اوقات وی به استحکام و پیریزی یک زندگانی دور از دغدغه و تشویش سپری شد.
سیدنادر شاه الحسینی کیانی درسال ۱۳۰۵خورشیدی از سوی پیشوا و امام وقت اسماعیلیان جهان حضرت سلطان محمدشاه آقاخان سوم به مقام داعی و رهبر اسماعیلیان افغانستان برگزیده میشود. در نخست، ولایت هرات و بدخشان افغانستان، تحت قلمرو او قرار نداشت و بعد با ذکر فرامین مکرر از طرف امام وقت سلطان محمدشاه، حوزهی نفوذ هرات و بدخشان و حتی بخارا نیز تحت قلمرو دعوت او قرار گرفته و بهعنوان «داعی کبیر» سرافراز میگردد.
در سال ۱۳۰۸خورشیدی طی فرمان امام وقت؛ سرپرستی جماعت اسماعیلی هرات، در سال ۱۳۱۱خورشیدی جماعت اسماعیلیهی بدخشان که قبلاً توسط سی مکی و بیشتر از آن اداره میشد و، در سال ۱۳۱۴ جماعت اسماعیلی هندیزبانان افغانستان نیز به او سپرده شد. او در سال ۱۳۱۶ طی فرمان امام وقت به منصب داعی کبیر(داعیالدعات) سرافراز میگردد. در تعالیم اسماعیلی، داعی بزرگ را مرتبهی حجت نیز داده است. در عصر فاطمیان «حجت» جزیره نامیده میشد و در عصر نزاریان بهآن «داعی بزرگ» میگفتند.
در سال ۱۳۱۸خورشیدی امام وقت در فرمان تأکیدی به مکیان بدخشان امر میکند که مال واجبی خویشرا به سیدنادرشاه تسلیم نمایند و هم صلاحیت تعیین مکیان بدخشان را به او تفویض مینماید. کیانی پس از ۴۴ سال داعیگری در پنجم ماه اسفند سال ۱۳۴۹خورشیدی در شهر کابل دیده از جهان فروبست و پیکر مطهرش به روز پنجشنبه ششم اسفند به درهی کیان منتقل میگردد.
سید نادرشاه الحسینی کیانی در پرتو دوراندیشی، فراخنگری و تدبری که داشت، یگانگی و هماهنگی میان هواداران اسماعیلیه و نیز میان دولت و دیگر مذاهب و ملتهای مسلمان باهم برادر را تشویق میکرد. با آنکه وی از جایگاه اجتماعی و سیاسی مستحکمی برخوردار بود، در دورهی حکومت حبیبالله کلکانی در سال (۱۳۰۸ ) به ناچار به شهرستان بهسود کوچ کرد و تا آخر دورهی حکومت حبیبالله، در منطقه سیاهسنگ ماند و پس از روی کار آمدن محمدنادرشاه (۱۹۲۹ – ۱۹۳۳م) دوباره به منزل و مأوای خود بازگشت و از این پس بود که به آفرینش آثار هنری پرداخت.
او از تمام ویژگیهای یک پیشوای خردمند مذهبی برخوردار بود و افزون بر نگارش آثاری چند در زمینههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛ در راه تحکیم پایههای مادی و معنوی اسماعیلیان افغانستان نقش برجستهای داشت. او با تثبیت موقعیت روحانی خود و با رهبری خردمندانهاش، جایگاه بلندی نزد دولت و حکومت به دست آورد. به گونهایکه اسماعیلیان اندک اندک توانستند در کنار سایر مذاهب مسلمان باهم برادر، مناسک مذهبی خود را آشکارا به جای آورند. در حالیکه پیش از این در بعضی از مناطقی که پیروان اسماعیلی در اقلیت قرار داشتند، انجام آشکار این مناسک ممکن نبود. خوشبختانه با رهبری کیانی؛ اسماعیلیان افغانستان از انزوا و گوشهگیری رهایی یافتند و جایگاه شایسته در کنار دیگر فرق باهم برادر مسلمان به دست آوردند.
کیانی در زندگانی اجتماعی پیروانش نیز اصلاحاتی سودمند و چشمگیری پدید آورد و در بسیاری از آثارش، پیروان خود و سایر رهروان آیین پاک محمد )ص) را به پندار و رفتار نیک و پسندیده ترغیب نمود و مردم را از مزایای این دین رستگاری و عدالتپسندی آگاه میساخت. او سخاوتمند و گشادهدست بود و روابط او مانند یک رهبر مقتدر مذهبی با دولتهای وقت، دولتمردان و مردم شریف میهنش بر پایهی احترام متقابل و بسیار دوستانه استوار بود.
تألیفات
سیدنادرشاه الحسینی کیانی با وصف همه دشواریها و جنجالهاییکه ناشی از رهبری اسماعیلیان و نیز کشمکشهای سیاسیکه فرا راه خود داشت؛ به نگارش پنجاه و شش جلد کتاب و حتی بیشتر از این پرداخت که تعدادی از این کتابها در کشورهای ایران و هندوستان و دو یا سه جلد آن در کابل به انتشار رسیدهاند.
از آثار سید نادرشاه الحسینی کیانی میتوان اینها را نام برد:
۱-تفسیر منظوم، ۲-حبلالمتین، ۳-سعادتنامه، ۴-صدویک حدیث، ۵-منتخبات حدیث نبوی، ۶-دلیل الهدای، ۷-لاهوتی، ۸-امتیاز بشر، ۹-اندرزها یا کلید سعادت،۱۰- انسانیت و اسلامیت، ۱۱-آیینهی صاحب ضمیر، ۱۲-بحرالمعانی، ۱۳-بی ریا، ۱۴-پیام شمال، ۱۵-تاریخ غریب، ۱۶-جوهر خیال، ۱۷-چراغ عرفان، ۱۸-دیباچهی راز، ۱۹-دیوان غزلیات، ۲۰-دیوان راز و رموز، ۲۱-راسخالعقاید، ۲۲-رضوانالصفا، ۲۳-رهنما، ۲۴-معلوماتالمومنین، ۲۵-روحالبیان/روح المعانی، ۲۶-روحالحفظ، ۲۷-زبدهالحقایق، ۲۸-زبدهالمعانی، ۲۹-شجرهی طیبه، ۳۰-طریق عرفان، ۳۱-قطعات و رباعیات، ۳۲-قوه واهمه/ اسرار الاهی، ۳۳-کشفالاسرار، ۳۴-کلیات صغیر، ۳۵-گلشن راز ثالث، ۳۶-گلچین معرفت، ۳۷-گلستان مصطفوی، ۳۸-گنجینهی اسرار، ۳۹-لالهی صحرا، ۴۰-مشعل طور، ۴۱-موج گلها، ۴۲-نغمهی حیات، ۴۳-نوای قدسی، ۴۴-نیروی عشق، ۴۵-تاریخ سلطانی، ۴۶-خلاصهی انوار، ۴۷-رفیع الدرجات، ۴۸-گل سوری، ۴۹-علامت مومن، ۵۰-شمهی حالات فقیر سید نادرشاه کیانی، ۵۱-دیوان، ۵۲-دفتر اشعار، ۵۳-گلستان مرتضوی، ۵۴-جامع الحدیث، ۵۵-می وحدت و ۵۶-کیمیای سعادت.
منبع: انجمن سید کیان
لینک:
https://sayedkayan.org/fa/archives/989
نظر شما