در دهمین جلسه از سلسله جلسات ماهانه «روایت بیداری»، کتاب «محاصره سارایوو»، نوشته کاوه ذاکری در سالن استاد صفارزاده تحلیل و بررسی شد. در جلسه تحلیل و بررسی «محاصره سارایوو»، مجتبی رحماندوست (نویسنده و شاعر)، ستار سلطان شاهی (مترجم)، ناصر ضرابی (مترجم) و کاوه ذاکری، نویسنده کتاب حضور داشتند.
ناصر ضرابی مترجم و پژوهشگر ادبیات در ابتدای این نشست با قدردانی از زحمات ذاکری به عنوان نویسنده کتاب «محاصره سارایوو» گفت: ذاکری با ثبت رویدادهای سارایوو تداعیگر نکات بسیار مهمی از آنجا شد که به واسطه نوشتن این کتاب دعاگوی ایشان هستیم.
ضرابی افزود: ذاکری با تکمیل این اثر نشان داد که رویدادهای سارایوو برایش اهمیت بسیاری دارد. رویدادهایی که در بالکان شکل گرفت روی دقت نظر ما در مورد آن تاکید میکند پس باید کتاب «محاصره سارایوو» تا حد امکان معرفی کنیم. در جریان دشواریهای گردآوری، ویرایش و نوشتن این کتاب هستم به همین خاطر برایش ارزش خاصی در نظر دارم.
وی در پایان در اشاره به سفری که به بوسنی و هرزگوین داشته است، گفت: دلم همچنان در بوسنی و آن فضای مملو از آثار باقیمانده از رویدادهای سی سال پیش، باقی مانده است.
ستار سلطانشاهی مترجم نیز با حضور در این نشست با اشاره به اینکه این کتاب حاصل خاطرات روزشمار ذاکری در بوسنی هست، گفت: این اثر کار بسیار ارزشمندی است چرا که ایرانیها در بوسنی خدماتی را انجام داده اند که کمتر به آن پرداخته شد. چنین اثری برای ثبت تاریخ هم لازم و ضروری بود. کتاب دارای نگارشی سلیس است و فضا و حال و هوای ایرانیهای مأمور در بوسنی با زبانی روان بیان کرده است. کتاب نوع روابط دوستانه و برادرانه با مردم سارایوو و بوسنی میپردازد که در مجموع تصویرسازی خوبی از آن دارد.
وی ادامه داد: ذاکری در این اثر واژههای فرحبخشی به کار میبرد تا مخاطب را به خود جذب و تا پایان همراه کند. تصویر واقعی از دشواریهای نیروهای ایرانی حتی برای ورود به سارایوو در این کتاب کاملا نمایان است. یکی از این سختیها به هوای بسیار سرد آن میپردازد و در گوشهای از اثر اشاره میشود که از سرما مجبور میشدند میان فرش بخوابند و به گونه ای لول شده شب را صبح کنند. خدمات نیروهای ایرانی در بوسنی ناشناخته و گمنام مانده است که این کتاب کمک بسیاری برای ممانعت از مغفول ماندن تلاشهای آنها میکند. به نظر میرسد نویسنده کتاب موقع نوشتن اثر که سی سال پیش نوشته شده است انتظار چاپ شدنش را نداشته و هدفش تنها وقایع نگاری روزانه بوده است. نویسنده در روایت رویدادهای گوناگون سعی کرده نظرات شخصی خود را دخیل نکند و آنچنان که حقیقت داشته بیان کند.
وی در پایان گفت: حوزه هنری بعد از چاپ آثار با کم لطفی، نمود کافی و مانور لازم روی آنها را انجام نمیدهد که لازم است بیشتر به این موضوع توجه کند.
رحماندوست با بیان اینکه مشابه این کتاب را به عنوان روز نوشت یک رزمنده ایرانی از جنگ بوسنی و هرزگوین تا کنون ندیده است، گفت: اراده و همت نویسنده برای نوشتن ۳۱۷ صفحه کتاب از حضور ۱۲۱ روزه خود در مرحله اول در این کشور جنگ زده قابل ستایش است که میشود به طور متوسط بیش از ۲٫۵ صفحه برای هر روز در نظر گرفت؛ این در حالی است که در برخی روزها به دلیل اهمیتشان بیش از ۲٫۵ صفحه نوشته است و نشان از نظم و اهتمام نویسنده به ثبت گزارش روزانه دارد.
رحماندوست با ذکر اینکه ثبت گزارش روزانه نویسنده خبر از دقت کافی و درست و حسابی او در نوشتن میدهد، گفت: جالب است که ذاکری هیچ روزی را از قلم نینداخته است و تقریبا در یادداشت تمامی روزها شروع و ختم خوبی داشته است؛ آنچنان که در پایان با فرود آمدن همراه است.
وی افزود: ذاکری در نوشتههای این کتاب اشاره میکند که پس از اتمام ماموریت ۴ ماهه او در دوره اول، یعنی ۲۹ آذر ۱۳۷۱ تا ۲۱ فروردین ۱۳۷۲، ماموریت رزمی دوم او در سال ۱۳۷۳ بوده است. یعنی تاریخ معین شروع و ختمش در کتاب ذکر نشده و نویسنده تنها اشاره میکند که یک سال و نیم بعد از ماموریت اولی بوده و حدود شش الی هفت ماه طول کشیده است.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات ادامه داد: اصرار نویسنده به ذکر دقیق تاریخ هر روز در قسمت اول کتاب و حذف ناگهانی و تمامی تاریخها در قسمت دوم، بطوری که به نظر میرسد این بار نویسنده اصرار دارد تا تاریخ هیچ پدیدهای را ذکر نکند، غیر طبیعی است و با اشاره به اینکه فصل اول کتاب ۳۱۷ صفحه دارد و فصل دوم با۹۰ صفحه و در ۲۲ بند تنظیم شده است، گفت: ذاکری فصل سوم کتاب خود را کوتاه و در حدود ۱۰ صفحه با مطالب بسیار خوب و تحلیلی قابل استفاده در مورد بوسنی و هرزگوین و جنگ آن ارائه کرده که مفید و قابل استفاده است.
وی با طرح این سوال که آیا نویسنده خاطرات خود از جنگ ۸ ساله خودمان را نوشته است، گفت: نفس قلم دست گرفتن یک رزمنده و گزارش روزانه نویسی و تولید یک کتاب حدودا ۴۵۰ صفحهای کار بزرگی است؛ بنابراین نقد کتاب و ذکر محاسن و معایب آن به معنای نادیده گرفتن تلاش خستگی ناپذیر نویسنده در ثبت وقایع ایام حضور در بوسنی و هرزگوین نیست. باید به تلاشهای او دستمریزاد گفت، خصوصا که با محدودیتهای جسمی جانبازی و از جمله فقدان یک چشم مواجه بوده که کار را سختتر میکند. از مناظر جالب این کتاب اعزام نویسنده و رزمنده حدودا بیست و پنج ساله، آن هم فردای مراسم نامزدی او است که بقول خودش صیغه محرمیت خواندهاند. گرچه نویسنده داستان نویس نبوده و از او رمانی منتشر نشده است، اما توصیفات داستانی و صحنهپردازیهای دقیق و جزئی که در جای جای کتاب آمده بر ارزش ادبی کار افزوده است. همچنین درج پاورقیهای سودمند و ضروری در پانوشت بسیاری از صفحهها نیز به کار آمدی بیشتر اثر افزوده است.
رحماندوست در پایان گفت: حافظه نویسنده در ثبت اسامی افراد و اماکن و حوادث نیز از ویژگیهای خوب این اثر و نویسنده خوشحافظه آن است. این کتاب شرح حماسه قهرمانی و رزمندگی و تکلیف مداری نویسنده است.
کاوه ذاکری نویسنده کتاب سارایوو هم در بخش پایان این نشست با تقدیر از توجه و نظرات کارشناسان حاضر گفت: در یکی از روزهای پاییز سال ۱۳۶۸ به همراه حاجعلی روحافزا از جانبازان و رزمندگان قدیمی سالهای دفاع مقدس که مدتی هم فرماندهی گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا را بر عهده داشت، به حوزه هنری آمدیم تا با یکی از دوستان جبهه و جنگ به نام برادر عماد دیداری تازه کنیم. عماد از بچههای شجاع و با هوش اطلاعات و عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود و از زمانی که به اطلاعات لشکر مامور شدم، او را میشناختم و از آنجایی که عماد اصلیتی عراقی داشت به او عماد عراقی میگفتیم. عماد بی مقدمه با دیدن ما شروع به شکایت کرد که چرا بچههای جبهه و جنگ در نوشتن خاطراتشان کوتاهی میکنند و روایات خود را بازگو نمیکنند تا در تاریخ ثبت شود. عماد آنچنان مشتاق این کار بود و دیگران را به آن تشویق میکرد که خود حاضر بود برای ضبط خاطرات در هر شرایطی نزد دوستانش برسد.
وی افزود: سالها بعد از این اتفاق وقتی در دوران بازنشستگی بار دیگر برای دیدن عماد به حوزه هنری آمدم، به دفتر آقای سرهنگی هدایت شدم. آقای سرهنگی در این دیدار گفتند که عماد مدتی است از اینجا رفته اما در ادامه با هم در مورد دفتر ادبیات و هنر مقاومت حرف زدیم و من هم از خاطراتم در جبهه برایش گفتم. در دفتر کار آقای سرهنگی، یک ساعت دیواری به شکل نقشه کشور بوسنی و هرزگوین بود که با دیدن آن، داستانش را جویا شدم و فهمیدم آقای سرهنگی هم سفری به بوسنی داشته است.
سرهنگی پس از آنکه متوجه حضور من در جنگ بوسنی و نوشتن روزانه یادداشتهایی از آن ایام شد، پیشنهاد داد تا خاطراتم را بازنویسی کنم. من هم با این اتفاق انگیزه گرفتم و به مدت یکسال آنها را بازنویسی کردم که در نهایت کتاب «محاصره سارایوو» نوشته و منتشر شد. https://news.hozehonari.ir
سعید هاشمی
کارشناس توسعه روابط فرهنگی بوسنی و هرزگوین
دی ماه 1401
نظر شما