کتاب «آنجا که باد کوبد» که به تازگی توسط انتشارات «کتابستان» منتشر شده، روایت سفری ده روزه به باکو پایتخت جمهوری آذربایجان است.
سفرنامهنویسی ژانری مهم در ادبیات جهان است که متاسفانه در کشور ما زیاد جدی گرفته نشده است. کتاب «آنجا که باد کوبد» که به تازگی توسط انتشارات "کتابستان" منتشر شده، روایت سفری ده روزه به باکو پایتخت جمهوری آذربایجان است.
نویسنده این کتاب که کتاب سفرنامه بوسنی او با نام "به صرف قهوه و پیتا" سال گذشته در انتشارات "سوره مهر" به چاپ رسیده بود، در سفرش که مقارن با دهه محرم انجام شده، سعی کرده در حد توان تصویرهایی از عزاداری در آن منطقه را به خوانندگان خود نشان دهد. اما کتاب فقط روایت محرم باکو نیست. صفایی راد این بار هم مثل سابق از تاریخ و سیاست و هنر غافل نمانده و البته مردم آذربایجان و فرهنگشان مهمترین بخش کتاب او هستند.
نکته قابل توجه «آنجا که باد کوبد» این است که نویسنده در جایجای کتاب، سفرنامهی خویش را با سفرنوشت ایرانیانی که در دوران قاجار در مسیر سفر حج از بادکوبه دیدن کرده بودند، همراه کرده و نظراتشان را مقابل هم قرار داده است.
همچنین صفایی راد که خود سابقه مترجمی دارد، در بخشی از کتاب به سراغ الکساندر دومای فرانسوی (نویسنده مشهور کتابهای کنت مونت کریستو و سه تفنگدار) رفته و بخشهایی از کتاب "تأثرات سفر" او که شامل سفرنامه دوما به قفقاز بوده را به فارسی ترجمه کرده است. سفر الکساندر دوما به باکو در زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار رخ داده که هنگام عبور، خبر عزاداری شیعیان به او میرسد و دوما فصلی از کتاب سفرنامه خود را به مشاهداتش از این مراسم شیعیان اختصاص داده است که خواندنش قطعا خالی از لطف نیست.
این کتاب در ۱۷۶صفحه و با قیمت ۳۰هزار تومان روانه بازار نشر شده است.
https://www.mizan.news/fa/news/715816
ملاحظه حوزه ی کارشناسی:
اثر قبلی سرکار خانم صفایی راد (به صرف قهوه و پیتا)، روایت و عکسهایی از سفر به کشور بوسنی و هرزگوین است. سفری ده روزه به بهانهی شرکت در پیادهروی صلح و گشتوگذار در این کشور. این کتاب بیشتر از یک سفرنامه است و داستان افرادی را رقم می زند که جنگ و کشتار و نسل کشی، شکل دیگر زندگی را برایشان به تصویر کشید. مردم ما بوسنی را بیشتر با جنگ های خونین و نسل کشی مسلمانان به دست صرب ها به خاطر دارند؛ جنگی که شدت آن سبب شد تا نیروهای ایرانی برای یاری به مسلمانان بوسنی به این کشور سفر کنند. این حضور و همدلی، سبب شد حالا پس از گذشت چند دهه هنوز خاطره و ذهنیت خوبی از ایرانی ها در ذهن مردم بوسنی نقش ببندد. نویسنده در این اثر تنها به ذکر ماجراهای سفر بسنده نکرده و مانند یک واقعه نگار جزئی نگر به موضوعات مختلف مرتبط با مردم این کشور پرداخته است. موضوعاتی که شنیدن آن می تواند برای مخاطب کنجکاو ایرانی، خواندنی و قابل تأمل باشد.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم: همین روزهای سفر ما هم در حال پخش سریال soz «عهد» بودند، سریالی اکشن درباره حضور سربازان ترکیه ای در مبارزه با تروریست و داعش در سوریه. ترکیه یک جور اتوپیای آن هاست؛ مدینه فاضله. سهم مهاجرت به ترکیه هم در زمان جنگ زیاد است. در کل جمعیت بوسنیایی های ساکن ترکیه از بوسنیایی های بوسنی بیشتر است؛ بهتر است بگوییم بوشنیاک. اما بین سی ساله ها به بالا کسانی هستند که ایران را زمان جنگ یادشان هست. یک «دُبار حُمینی» (خمینی خوب) می گویند و معمولاً خاطره ای از غذا و کمکی که از ایرانی ها گرفتند دارند. با این خاطرات خوش دوستمان دارند و تقریباً همه شان یک سؤال می پرسند.
ـ این همه سال کجا بودید؟! کجا بودیم؟ از صدقه سری صلح دیتون نبودیم. شرطی بود که امریکایی ها بعد صلح برای این کشور گذاشتند؛ خروج تمام نیروهای خارجی. کم کاری خودمان هم که البته همیشه حرف اول را می زند توی این طور کارهای فرهنگی. ...
نظر شما